غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


آموزش زبان چینی و یک احتمال

علی‌مندنی‌پور- وزیر آموزش و پرورش اخیر گفته است که از سال ۱۴۰۳ چند زبان ازجمله آلمانی و چینی به عنوان دروس اختیاری به درس‌های مدارس کشور اضافه خواهد شد. به نظر می رسد که این وزیر تازه‌کار نیاز به چند توصیه دارد.
آقای وزیر! بی‌زحمت قبل از فراهم آوردنِ ساز وکارِ لازم برای پیاده کردنِ این «پروژه» پرحرف‌وحدیث، به فکر تامین نان شبِ معلّم‌هایِ شاغل و بازنشسته بی‌پناه باشید و وضعیّتِ رقّت‌بار هزاران کلاس درس بادیوارهای خشتی تَرَک خورده، سقف های نمُور و مدرسههای کَپَری در جای جایِ کشور را در یابید!
در نظام آموزشی سرتا پا تبعیضِ کشور، چه خیری از صرفِ این همه وقت و هزینه در آموزش زبان مدارس دیده‌ایدکه ناگاه فیل‌تان هوایِ« چین» کرده است؟ مگر نه این است که هزینه و فایده باید همخوانی داشته باشند، کجای این همه هزینه بااین فایده تناسب دارد؟
زبان ابزار تفهیم و تفاهم است و امروزه آموختنِ نه یک زبان که چند زبانِ زنده دنیا در راستای تسهیل مراوده در قالبِ روابط علمی ( اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی ، حقوقی و...) ضرورتی است اجتناب‌ناپذیر و نیازی است مُبرم در راستای توسعه‌ی فراگیر ، متوازن و همه جانبه کشور. تردیدی نیست، انتخاب یک یا چند زبان زنده دنیا در زمره‌ی حقوق شهروندی است و هم‌زمان تکلیف دولت‌ها در ایجادِ امکانات لازم و درخور برای انجام این مهّم.
این‌چنین است که با توّجه به نقشِ سازنده‌ی این مهّم‌ترین و اثرگذارترین ابزارِ ارتباطی انسان‌ها ، دیر زمانی است در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، دسترسی شهروندان به یک، دو و در مواردی چند زبان‌ را با بهره‌گیری از روش‌های کارآمد و تکنولوژی پیشرفته آموزشی در سر لیستِ برنامه‌های آموزشی شان قرار داده‌اند. پرسش این است در نظام آموزشی ما با کدام امکانات و ابزارها و با کدامین معیار، چنین فرصت ارزشمندی را تاکنون برای شهروندان به‌ویژه نسل جوان فراهم آورده‌اید؟
راه دوری نرویم تا زمانی که نتوانیم با زبانی مشترک با مردم دنیا به گفت‌وگو بنشینیم، سخن از صلح، همزیستی مسالمت‌آمیز و توسعه در ابعادِ گوناگونِ آن سرآبی بیش نبوده و نیست. راستی خروجی همین یک قلم یعنی آموزش زبان‌هایی چون انگلیسی و عربی با آن پیشنیه‌ی وجودی در سطوح مختلف و دربرنامه‌های آموزشی‌مان، نه در مدارسِ مجّهز و پیشرفته‌ی از ما بهتران، که در مدارس دولتی چه بوده است؟! در همین ارتباط آیا آماری ازچرایی و چگونگی وگزارشی علمی از آسیب‌شناسیِ عملکرد ‌ِنظام آموزش و پرورش وجود دارد؟
آقای وزیر! بپذیرید که در حوزه آموزش عمومی کُمیت‌مان می‌لنگد و هماره در میدان عمل نه فقط در این عرصه که در بسیاری از عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی کیفیّت را فدای کمیّت نموده ودر دایره شعار درجا زده‌ایم! که اگر نبود نقش عاطفی و پررنگ خانواده در حمایت و شکوفایی استعدادِ فرزندان این مرز و بوم، نظامِ آموزشی‌مان آن‌گونه که نشان داده است قادر نمی‌بود در همین اندازه هم به وظیفه ذاتی و قانونی‌اش عمل نماید.
آقای وزیر! پیام رسا، گویا ودردآورِ آمارِ ترک تحصیل فرزندان خانواده‌هایی که خط فقر و فلاکت را تجربه کرده و با نوسان دلار و توّرم لجام‌گسیخته، ساعت به ساعت بر تعدادشان افزوده می‌شود را شنیده‌اید؟ این پیام نشان از بروز یک انفجار بزرگ اجتماعی داشته و دارد، انفجاری که جرقه‌هایی از آنرا این روزها شاهدیم. چرا به جای این شعارهای آرمانی به ریشه‌یابی و پیشگیری و درمان این دردها نمی‌پردازید؟
فکر می کنید، با اضافه کردن زبان چینی به درس‌های مدرسه از سال ۱۴۰۳ درد کهنه این نظام آموزشی دوا خواهد شد؟ خیر، جناب وزیر، درد آموزش و پرورش این مملکت به این زودی وبه این راحتی دوا نخواهد شد. گیرم که آرزوی شما هم برآورده شد و بنا بر «مصلحت» زبان چینی همچون دیگر بُنجل‌های دیگر این کشور راه خودش را در «سیاست‌گذاری» نظام آموزشی ما باز کرد، که چه؟ درمان درد این دستگاه انسان‌ساز همانا در سیاست‌زدایی از آن است.
سایه سنگین سیاست، سیاست‌بازی و انتخاب‌های سیاسی را از سرش کم کنید، مطمئن باشید هر چه زودتر از بستر این بیماری مُزمِن برخواهد خاست. وظیفه ذاتی این دستگاه، ارائه آموزش‌های متناسب لازم وکاربردی به کودکان ونوجوانان این آینده‌سازان با هدف آماده‌سازی آنان برای اداره امور فردای کشور است. اجازه ندهیم به سربازخانه ارباب سیاست بَدَل شود، قانون ویرانگر امّا نانوشته‌ای که مسئولان آن وزارتخانه به اقتضای زمان درجامه و‌جایگاه‌های گوناگون به آن، نه در شعار که در عمل سخت وفادار مانده و پای‌بند بوده‌اند.
منکر ارتباط منطقی علم و‌ثروت نمی‌توان شد، اما نگاهی گذرا به کارنامه آموزش و پرورش بیانگر این واقعیّتِ تلخ است که در گذرِ یکی دو دهه گذشته به‌گونه‌ای معنادار این دو مقوله به‌هم گره خورده و رابطه‌ی نامتعارفی یه هم زده‌اند تا آنجا که امروزِ روز بالا رفتن از نردبان علم بدون تکیه بر ثروت - اگر نگوئیم محال‌- تا حدودی ناممکن به‌نظر می‌رسد و این بدان‌معناست که در آینده‌ای نچندان دور، برای فرزندان فقر و به تعبیر برنامه‌ریزان بی‌برنامه‌ی امروزی «دهک‌های پائین»و آسیب‌پذیرها جایگاهی درسپهرعلمِ و ادب و فرهنگِ جامعه نمی‌توان متّصور شد.
نتیجه آنکه اگر وضع به همین منوال پیش برود که دارد پیش می‌رود، خواهی، نخواهی مدیریّت آینده کشور به‌گونه ای پُررنگ در کفِ نه‌چندان باکفایت اصحاب ثروت و به تَبَع آن دارندگان قدرت قرار خواهد گرفت!
نگاهی به درصد پذیرفته‌شدگان کنکور در این سال‌ها دررشته‌های پر طرفدار و در معتبر‌ترین دانشگاه‌های کشور با کسب بالاترین نمره مویّدِ این واقعیّت است.
به زبان ساده‌تر، آنانی که از امکاناتِ بیشتری برخوردارند، موّفق‌ترند و در جایگاه بالاتر وآنانی که چنین‌موقعیّتی نصیب‌شان نشده، در مرتبه‌های پایین‌تری قرار می‌گیرند. واین یعنی انسداد مسیرِ جابه‌جایی طبقاتی، پیامدی ناخوشایند که آسیب‌های جدّی و جبران‌ناپذیری در زمینه‌های مختلفِ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به‌دنبال خواهد داشت!
 و امّا از منظر افکار عمومی اعلام این خبر از زبان آن‌جناب در جایگاهِ عالی‌ترین مقام مسئول آموزش و پرورشِ کشور آن هم در چنین بُرهه‌ی حسّاس زمانی بیشتر به طنزی گزنده با پیامِ «دست‌خوش» به رفقای چینی برای حمایت از موضعِ روشن، قاطع و بی‌قید وشرط‌شان ‌از ادّعای واهی اعراب حاشیه خلیج فارس مبنی برمالکیّت جزابر سه‌گانه تنب بزرگ، کوچک و ابوموسی در سفررسمی چندی پیشِ «دِنگ شِیائو پینگ» رهبرِ چین کمونیست به عربستان می‌مانَد و بس!