غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


نگاهی به شعر «هدیه» فروغ

شعری به زبان همه زن‌ها

فیض شریفی (منتقد و پژوهشگر ادبیات)

«من از نهایت شب حرف می‌‌زنم/من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می‌‌زنم/اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور/و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم» 
وزن این شعر فروغ «مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن» است. این وزن نجوایی، آرام و دلپذیر است. سعدی و حافظ هم از این وزن زیاد استفاده کرده‌اند. تفاوت این شعر با شعر اندوه‌پرست، این است که این شعر صرفا رمانتیکی نیست. در هر دو شعر انزوا و تنهایی شاعر به خوبی به چشم می‌‌آید ولی در شعر هدیه، شاعر یک کم نور و روشنایی می‌‌خواهد ولی در شعر اندوه‌پرست یک حس بازیگوشی و آنارشیستی دیده می‌‌شود. شعر هدیه، آرام‌تر، متین‌تر و زیباتر است. در این شعر یک هنجارشکنی هم هست: «...چراغ بیاور و یک دریچه...» آوردن چراغ یک درخواست معقول است ولی آوردن دریچه کار را به عالم معنا می‌‌برد و شعر را سمبلیک کرده است. تکرار شب و نهایت شب هم نشانگر عمق خفقان و تاریکی است. «من» شاعر بسیار وسیع است. او از زبان همه زن‌ها حرف می‌‌زند. زن‌هایی که در وضعیت اجتماعی نامساعدی زندگی می‌‌کنند. فروغ در اوج ایجاز این واقعه را ترسیم کرده است. اغلب اشعار فروغ در پیرامون همین واقعه چرخ می‌‌خورند و آن یک تمنای غم‌آلوده و طنزآمیز قابل دسترس است که آرزوی بزرگ زن‌های این وطن شده است. یا نکته تکنیکی در این شعر هست و یک شکل شکیل. «و» در سطر سوم به معنی «به طور قطع» آمده است و هم به این معنی است که شب ادامه داشته و دارد. گاهی آدمی با خود می‌‌گوید: چرا باید این شعر این همه بر سر زبان‌ها بیفتد؟ چرا با یک یا دو استعاره و تکرار این شعر بیش از بسیاری از غزل‌ها و قصاید مطنطن در ادبیات امروز مورد استقبال قرار گرفته است؟ چون شعر صمیمانه است و معصوم است و حس مظلومانه و عمیقی دارد و در عین حال فروغ در یک لحظه که ما به شگردش پی نمی‌بریم کلام را ارتقا می‌‌دهد، بدون این که بخواهد دست به عملی فضل‌فروشانه بزند تا خودش را به رخ مخاطب بکشاند. به این می‌‌گویند: «سهل محال یا ممتنع.»