اعتبارزُدایی از واژگان در بیان مسئولان
رضا صادقیان (روزنامهنگار)شرح محیط پیرامون و اعتبار بخشیدن به کارکردها و نهادها، برداشت انسان از رویدادها و توصیف رخدادها برای سایر آدمیان براساس واژگان صورت میگیرد. در ادامه این یادداشت برخی از این کلیدواژه را در گفتار مسئولان به دلیل پُرتکرار بودن آن بررسی میکنیم. اول: آنچه به عنوان کلیدواژه «ملی» از سوی مدیران سیاسی و اقتصادی درباره برخی از سیاستهای اقتصادی، ابزارها، کالاها و سازمانها مورد استفاده و تاکید قرار میگیرد بیش از آنکه بازنمایی از یک کارکرد فراگیر در جامعه باشد و شنوندگان با واژه ملی به معنای واقعی کلمه آن را در زیست روزمره خود تجربه کنند، تحقیر واژگان و معکوس کردن معنای آن از سوی مسئول مربوطه صورتبندی شده است. گویندگان واژه ملی برای جذب مخاطب، گستره مخاطبان، رونمایی از یک فعالیت صنعتی، ساخت و ساز، احداث پروژه عمرانی از واژگان ملی بهره میگیرند. مانند خودرو ملی، رسانه ملی، پروژه ملی، مگا پروژه ملی و... اما این عبارت از سوی مخاطبان آنگونه که در ذهن و گفتار مسئولان ترسیم شده است، لمس نمیشود. در واقع شهروند ایرانی به دلیل تکرار واژه ملی با نهاد، کالا و خدماتی روبهرو میشود که نه تنها عظمت، بزرگی و شکوه ملی-ملیت در آن هویدا نیست، بلکه ناچیزترین شباهتی با ملی بودن به همراه دارد.
دوم: کلید واژه «مردم» نیز یکی دیگر از واژگانی است که از سوی مسئولان و خصوصا مدیران شاغل در نهاد دولت مکرر استفاده میشود. رئیس دولت، معاون اول رئیس جمهور و سایر وزیران و مدیران ارشد اقتصادی در دورههای مختلف از کار کردن برای مردم میگویند، اینکه آنان خادم و نوکر مردم هستند و تمام سیاستها به ترتیبی است که مردم کمترین آسیب را ببینند. اما همین مدیران نه تنها زمینهساز گرهگشایی از مشکلات مردم را حداقل در حوزه اقتصاد فراهم نمیکنند بلکه با تکرار این واژه مخاطب را دچار سردرگمی روزافزون میکنند. منظور از مردم دقیقا چیست؟ آیا مردم کسانی هستند که طی شش ماه گذشته تورم بالای 40 درصد را تجربه کردند؟ آیا منظور از مردم افراد حقوق بگیر و وابسته به نهاد قوه مجریه هستند؟ آیا مردم همان افرادی هستند که سیاستها را همیشه تایید کردند و مطالبهای از نهاد دولت نداشتهاند؟ آیا مردم شامل بیکاران، دانشجویان، حاشیهنشینان شهری، ساکنان شهرهای کوچک و شهرستانها هم میشود؟ آیا مردم افرادی هستند که دسترسی به گوش مسئولان ارشد را دارند و به صورت مستقیم وضعت کسب و کار و یا درخواستهای خود را به آنان انتقال میدهند؟ بنابراین آنچه از واژه مردم در گفتار مدیران ارشد دستگاههای اجرایی و سایر نهادها برداشت میشود جمعیت، گروه و شمارگان گستردهای از شهروندان هستند که همیشه در سخن مسئولان حاضر هستند، اما شهروندان از این حضور پیوسته کلامی در زندگی خود نصیبی نمیبرند.
سوم: کلیدواژه «کارشناسان» به تکرار از سوی کارگزاران دولت برای نشان دادن کارشناسی بودن فعالیتهای اجرای کشور بیان میگردد. معمولا چهرههای ارشد دولت در مصاحبه از ظرفیت کارشناسان، به خدمت گرفتن کارشناسان، برگزاری جلسات با کارشناسان مربوطه و... استفاده میکنند. در اینجا مشخص نیست منظور از کارشناسان برگزاری جلسات گفتگو با چهرههای دولتی و معتمد و دوستان سیاسی است؟ آیا کارشناسان شامل افرادی میشود که طی سالهای طولانی در یک رشته خاص دارای تخصص شدهاند و یا آنکه افرادی که براساس سلیقه و علاقهمندی صاحبان قدرت سخن میگویند مصداق واقعی کارشناسان به شمار میروند؟ بنابراین ما با کارشناسانی روبرو هستیم که از منظر اهل قدرت تاثیر بسیار مفیدی روی ساختار دولت، نحوه تصمیمگیریها و سیاستگذاریها دارند، اما آن سوی این داستان شهروندان به عنوان افرادی که زندگی آنان به صورت مستقیم تحت تاثیر نظر کارشناسان خبره قرار داشته و دارد، از لمس نظرات آنان بینصیب ماندهاند. بنابراین کلیدواژه کارشناسان نه تنها امکان ورود به ساختار ذهنی مخاطبان و شهروندان را کسب نمیکند، بلکه مخاطب با شنیدن این کلیدواژه به یکباره معنای دیگری از آن را مراد میکند. معنایی که ترجمه عبارتهای دیگر است، اما معنی کارشناسان را به همراه ندارد.اعتبار واقعی بسیاری از کلیدواژهها هنگامی که به صورت تکرار در گفتار مسئولان بیان میشود و هر مسئول و مقامی برای تصویرسازی کاذب به استفاده از این عبارتها مشغول میشود، نه تنها موفق به شرح وضعیت جدید و یا تغییر یافته و موفقیتهای معمول در صنعت، اقتصاد، عدالت، توسعه و پیشرفت نمیشود بلکه باعث میگردد مخاطبان نسبت به آن واژگان بیتفاوت و بعضا با زبان طنز با آن روبهرو شوند.