غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


تحلیل آصف بیات از رویدادهای اخیر

تعطیلی سیاست؛ علت حضور مردم درخیابان

دکتر آصف بیات جامعه‌شناس و نویسنده کتاب‌های درخشان «سیاست‌های خیابانی؛ جنبش تهیدستان شهری» و «طبقه، سیاست و نظریه اجتماعی» در مصاحبه‌ای که با رویداد۲۴ داشته درباره شرایط کنونی ایران و خشونت موجود در اعتراضات و همچنین سرکوب اعتراضات صحبت کرده است.
او درباره  اعتراضات «خیابان‌محور» گفت:« اگر بپذیریم خشونت یعنی آسیب زدن به جسم و جان انسان‌ها یا عملیات مسلحانه، آن‌وقت روشن می‌شود که در واقع «اعتراضات خیابان‌محور» خودش یکی از شاخص‌های جایگزین برای کنشگری بدون خشونت است.»
 بیات ادامه داد:«به‌طورکلی، جایگزین مبارزاتِ خشونت پرهیز عبارت است «مقاومت مدنی» که دارای عناصر سه‌گانه است. عنصر اول، تظاهرات، راهپیمایی‌های خیابانی، یا تجمع در میادین و سخنرانی‌ها و شعار دادن‌ها و ... که در کشور‌های دموکراتیک معمولا با مراسم و آئین‌های خودشان برگزار می‌شوند، مانند اجرای موسیقی، سرود و نمایش پرچم و بنر و شعارنویسی و...»
این جامعه‌شناس ادامه داد:« عنصر دوم، اعتصابات کارگری، کارمندان، معلمان، دانشجویان، دانش‌آموزان، رفتگران و دیگر حرفه‌ها است. تحریم افراد، آیین‌ها، شرکت‌ها و کالا‌های مربوط به بلوک قدرت نیز جزئی از این مقوله است.»بیات عنصر سوم را «نافرمانی مدنی» می‌داند و می‌گوید:« نافرمانی مدنی» شامل اعمال گوناگونی است که اغلب علیه قانون اعمال می‌شوند، مانند امتناع از پرداخت مالیات، یا سرباز زدن از خدمت وظیفه عمومی، یا به هم زدن نظم جلسات حکومتی، بند آوردن ترافیک در خیابان‌ها، یا آتش زدن سطل زباله و غیره.»
او معتقد است در همه این اشکال، کنش‌گران قرار نیست به جسم و جان مردم خسارت وارد کنند. هدف فشار آوردن به طرف مقابل – مثلا حاکمیت– است که به خواسته‌های آنان پاسخ بگوید.آصف بیات پیرامون وجود زمینه‌های کنش‌گری بدون خشونت در ایران گفت:« باید بگویم که زمینه‌های کنش‌گری بدون خشونت کم نیستند و در واقع معترضان هم با وجود محدودیت‌های جدی که حاکمیت برایشان ایجاد می‌کند، دنباله‌رو اعتراضات سلمی و دور از خشونت هستند.»این جامعه‌شناس ادامه داد:« اعتراضات سلمی یا مقاومت مدنی شامل تظاهرات یا تجمعات خیابانی، اعتصابات کارگری، کارمندی و حرفه‌ای و بالاخره نافرمانی مدنی است که جزئیات‌شان در پیش گفته شد. این‌ها همان شیوه‌هایی هستند که اکثر معترضان در حال حاضر دنبال می‌کنند.»او درباره علت حضور معترضان در خیابان گفت:« در این صحنه‌گردانی‌ها، کنشگران می‌خواهند به بلوک قدرت بگویند «ما هستیم، دردمان این است، مارا دریابید». در عین حال، آنان می‌خواهند به سایر شهروندان بیان کنند «من درد مشترکم، مرا فریاد کن». البته اگر کنشگران امکان تجمع، تظاهرات و سخنرانی می‌داشتند به احتمال بسیار به‌گونه دیگری صدایشان را به گوش بلوک قدرت و شهروندان می‌رساندند. ولی بلوک قدرت چنین امکاناتی را از ایشان سلب کرده است.»وی در پاسخ به این سوال که شهروندان معترض چقدر تحمل شنیدن نظرات مخالفان خود را دارند گفت:« تمرین دموکراسی در درجه نخست باید بین آنانی صورت بگیرد که ادعای ضدیت با استبداد و اقتدارگرایی دارند و سودای دموکراسی در سر می‌پرورانند. زیرا این‌ها قرار است مولد این هژمونی و مدل و سرمشق اخلاقی جامعه باشند.این جامعه‌شناس درباره احتمال و امکان تغییر نظر مردمی که راه‌برد حضور در خیابان را انتخاب کرده‌اند، نیز گفت:« چرا باید نظر مردم درباره راه‌برد حضور در خیابان تغییر کند؟ چه تغییراتی در جامعه و در عرصه سیاست به وجود آمده که نیاز به حضور در خیابان را منتفی می‌کند؟ چه گزینه‌هایی موجود هستند؟ در گفتگو‌های دیگر به این نکته اشاره کرده‌ام که مردم معمولا تمایلی برای اعتراضات خیابانی از خود نشان نمی‌دهند. مردم می‌خواهند در آرامش زندگی‌شان را بکنند. به خیابان آمدن مردم گزینه آسان و بی‌سر و صدا نیست. به خیابان آمدن مردم معلول تعطیلی «سیاست» است. سیاست به معنای مکانیزم نهادی حل اختلافات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و رسیدن به نوعی توافق به طرق دموکراتیک.»وی معتقد است کسانی که امکان اعتراض صنفی ندارند اعرتاض در خیابان را انتخاب می کنند:« شهروندان معترض معمولا به قدرت نهاد‌های مخصوص خودشان (نظیر کارخانه، مدرسه، دانشگاه و غیره) روی می‌آورند. مثلا کارگران اعتصاب می‌کنند یا دانشجویان از رفتن به کلاس سر باز می‌زنند. ولی آنان که فاقد چنین نهاد‌هایی هستند (نظیر زنان خانه‌دار یا بیکاران و غیره)، خیابان را به عنوان مهمترین فضای ابراز اعتراض برمی‌گزینند.»او درباره ویژگی‌های خیابان برای این معترضان گفت:« ولی خیابان فقط مکانی برای ابراز نظر نیست. مردم در خیابان قدرت اجتماعی خود را نشان می‌دهند. خیابان همین‌طور فضایی است برای ایجاد و گسترش ابراز هویت و همبستگی. جایی که افراد آشنا با ناآشنا‌هایی که درد مشترک دارند به هم تنیده می‌شوند. خیابان این خصلت شگفت‌انگیز را دارد که یک تجمع ۵۰۰ نفره را تبدیل کند به یک تجمع چند هزارنفره. زیرا خیابان در آن واحد هم فضای فیزیکی است و هم اجتماعی، هم مکانی ثابت است و هم جاری، هم مکان آشنا‌هاست، هم غریبه‌ها، هم صدا است و هم سیما. در برهه‌های خیزش سیاسی، مردم به خیابان می‌آیند که خود را و یکدیگررا دریابند، به هم پیوند بخورند و «ما» را به وجود آورند، «ما» را حس کنند و «ما» را با چشمان‌شان ببینند.»بیات معتقد است:« بنابراین حضور هزاران هزار مردم در میادین یک سرزمین فضایی را به وجود می‌آورد که مردم عینا قدرت اجتماعی خود را می‌بینند و به آن باور می‌کنند. در عین حال همان مردم «قدرت اجتماعی» خود را به دیگران، به‌خصوص به بلوک قدرت، به نمایش می‌گذارند.»