غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


ورزش و سیاست؛ یک مقایسه تطبیقی

جواد اطاعت (مدرس دانشگاه)

جواد اطاعت - چند سال پیش قهرمانان و پیش‌کسوتان ورزشی در دانشگاه شهید بهشتی یک گردهمایی داشتند. از این‌جانب هم دعوت کردند که برای این جمع سخن بگویم. به دلیل عدم سنخیت حوزه مطالعاتی‌ام با این نشست، از آن‌ها عذرخواهی کرده و اعلام کردم حرفی برای گفتن به این عزیزان ندارم. نهایتا در مقابل اصرار آنان، به احترام بزرگان ورزشی کشور که هرکدام پیش از آن پرچم ایران را در میادین ورزشی جهانی به احتزاز درآورده بودند، در این گردهمایی حضور پیدا کردم؛ اما واقعا نمی‌دانستم برای این جمع وزین چه بگویم که درخور شان و جایگاه آنان باشد. زمانی که وارد تالار شدم یکی از اساتید ورزشی در حال سخنرانی بود و از قواعد، ضوابط و سیاست حاکم بر ورزش کشور، به‌ویژه ورزش قهرمانی انتقاد می‌کرد و.... سخنان گلایه‌آمیز این استاد گران‌مایه باعث شد، سوژه مورد نظر برای سخنرانی را بیابم که هم به حوزه مطالعاتی‌ام مرتبط باشد و هم با این جمع مناسبت داشته باشد. بعد از اتمام سخنان ایشان به پشت تریبون فرا خوانده شدم. پس از ادای احترام به ورزشکاران با اشاره به سخنان پیشین گفتم که ای كاش ضوابط، قواعد و مقررات حاكم بر رقابت در مسابقات ورزشی بر سياست‌های کشور هم حاكم بود. لذا در یک فرآیند مقایسه‌ای و تطبیقی، ضوابط و قواعد حاکم بر مسابقات ورزشی را با ضوابط و مقررات حاکم بر کشور مقایسه کردم که این روزها و در بحبوحه مباحث مربوط به حواشی مربوط به فوتبال کشور، خلاصه آن به شکل زیر تقدیم خوانندگان میشود.
1- در مسابقات ورزشی اصل شايسته‌گزيني حاكم است و برای موفقیت در میادین ورزشی، بهترین‌ها در یک فرآیند رقابتی گزینش و انتخاب می‌شوند؛ اما انتخاب مسئولان کشور بر اساس سنت قومي، قبيله‌اي يا مريد و مرادي انتخاب و گزینش می‌شوند و شایستگی و تخصص جایگاه چندانی ندارد.
2- در مسابقات ورزشی ورزشکاران ، قبل از شروع مسابقه، كارت قرمز دريافت نمی‌کنند و از مسابقه حذف نمی‌شوند؛ اما در عرصه سیاست بهترین‌ها قبل از ورود به مسابقات مشمول نظارت استصوابی شده و از دور رقابت‌ها حذف می‌شوند.
3- در مسابقات ورزشی اصل بر بی‌طرفی داوران است؛ اما در سیاست و حکومت داوران بعضا خود بازیگر مسابقه‌اند و بی‌طرفی از اساس فاقد موضوعیت است.
4- اصل شفافيت در مسابقات ورزشی به شدت رعایت می‌شود و مسابقات زیر دوربین‌های مداربسته ثبت و ضبط شده و به‌طور مستقیم از رسانه‌های دیداری و شنیداری منتشر و گزارش می‌شود؛ اما در سیاست، عموم تصمیمات در پشت درهای بسته اتخاذ می‌شود و ذی‌نفعان که همان مردم هستند از آن اطلاعی ندارند؛ مگر اطلاعات گزینش شده و بعضا خلاف واقع که توسط تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیرندگان به سمع و نظر شهروندان می‌رسد.
5- حاکمیت ضوابط و قواعد بين‌المللي در مسابقات ورزشی پذيرفته شده است؛ اما در مسابقات سیاسی ضوابط مد نظر حاکمان ساری و جاری است و اگر در انتخابات حزب یا جریانی، در خواست نظارت بین‌المللی را مطرح کند، مرتکب گناه کبیره و ذنب لایغفر شده و با انواع انگ‌ها و تهمت‌ها از دور مسابقات خارج می‌شود.
6- در مسابقات ورزشی تخصص‌گرايي در كليه فرآيندها ساري و جاري است و فقط كارشناسان و صاحب‌نظران ايفاي نقش و اظهار نظر می‌کنند؛ اما در سیاست و حکومت بی‌سوادان این عرصه ادعای بیشتری دارند و در موارد قابل ملاحظه‌ای تریبون‌ در اختیار آن‌هاست.
7- امكان استفاده از كارشناسان و متخصصان خارجي همانند مربيان خارجي براي سامان‌دهي امور در مسابقات ورزشی یک موضوع عادی است؛ اما در عرصه سیاست استفاده از کارشناسان و صاحب‌نظران داخلی هم با محدودیت مواجه است، چه رسد به استفاده از متخصصان خارجی و بین‌المللی.
8- در عرصه‌های ورزش دنیا رقابت دیده می‌شود و ورزشکاران باید با تمام توان تلاش کنند خود را برای پیروزی در این رقابت آماده کنند؛ اما در سیاست و حکومت بعضا بنیاد سیاست‌ها بر اصل دشمنی استوار است و نه رقابت سالم و سازنده.
9- اصل عدالت، عدم تخريب و بازي جوانمردانه در مسابقات ورزشی پذیرفته شده است؛ اما بنیاد سیاست و حکومت بر فراز تفرقه، تشتت و تخریب بنا شده است، نه بر اساس همکاری و ائتلاف.
10- اصل پاسخ‌گویی و توجه به افکار عمومی که از ویژگی‌های حکم‌روایی خوب است، در عرصه سیاست و حکومت کم‌تر مورد عنایت است؛ اما در مسابقات ورزشی مربیان و ورزشکاران موظف به پاسخ‌گویی و توجه به افکار عمومی هستند.
11- در عرصه ورزش بدون هیچ‌گونه ملاحظه‌ای کارشناسان در رسانه‌های عمومی فعالیت‌های ورزشی را مورد ارزیابی و نقادی قرار می‌دهند و این موضوع یک امر عادی و پذیرفته شده است؛ اما در عرصه سیاست و حکومت نقد سیاست‌ها با محدودیت‌ها و بعضا هزینه‌های سنگین همراه است.
12- در عرصه ورزش روحیه کار جمعی و تیمی بر عکس عرصه سیاست و حکومت بسیار بالاست.
13- - ضوابط و قواعد بازنشستگي به‌هنگام در عرصه ورزش امری عادی و پذیرفته شده است؛ اما در سیاست و حکومت این‌گونه نیست.
نهایتا این‌گونه نتیجه‌گیری کردم که حاکمیت ضوابط، قوانین و مقررات حاکم بر ورزش کشور، باعث شده است در مجموع ایران از نظر مسابقات ورزشی در جایگاهی در ردیف پانزده کشور برتر جهان قرار گیرد، این درحالی است که علیرغم برخورداری از سرمایه عظیم انسانی، منابع سرزمینی از جمله نفت، گاز، منابع معدنی، ظرفیت‌های جهانگردی، دسترسی به دریای آزاد و... ایران از نظر شاخص‌هاي مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در میان دویست کشور جهان، در جایگاه مناسبی قرار نگیرد.