غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


یادآوری مفهومی بزرگ تحت عنوان ایران

راضیه خندانی (شاعر)

می‌خواهم در مورد موضوعی بنویسم که می‌توانم ساعت‌ها بنشینم در مورد آن حرف بزنم و باز هم با غرور حرف‌هایی پر از افتخار برای گفتن داشته باشم. می‌خواهم درمورد ریشه صحبت کنم. همان کلمه‌ای که در هر فرهنگستانی به دنبال معنی آن بگردیم به معانی بیخ، بن و اصل برمی‌خوریم. 
همه می‌دانیم که ریشه‌ها مهم‌ترین قسمت و سیستم پشتیبانی فعال گیاهان هستند که بدون آن‌ها گیاهان نمی‌توانند به خاک بچسبند. ریشه، در گیاه‌شناسی، بخشی از یک گیاه آوندی است که معمولاً زیر زمین است. یکی از وظایف اصلی آن؛ لنگر انداختن گیاه در دل خاک است. خاکی سخت که بتواند بذر در دل خود جا داده را به گیاهی تنومند و محکم تبدیل کند. گیاهی که به هر سمت و سویی شاخه‌های آن قد بکشد؛باز از یک ریشه و از دل یک خاک سربیرون آورده؛ جوانه زده و رشد کرده است. به این گونه گیاهان؛بومی گفته می‌شود. 
گیاهانی اصیل که در یک ناحیه رشد کرده‌اند و این خود به زیبایی علم گیاه‌شناسی افزوده است. اینکه هر گیاهی ریشه ای دارد در کل هر چیزی ریشه دار بودنش ملاک اصیل بودن آن است و باید بگویم که انسان‌ها هم از این موضوع استثنا نیستند. انسان‌ها در هر کجای این کره خاکی به دنیا آمده باشند ریشه و اصل‌شان به همان نقطه‌ای که در آن چشم به دنیا گشوده‌اند برمی‌گردد و ریشه‌های آنها همان نیاکان و مردمان کهن آن سرزمین هستند.
 ریشه‌های آنها همان تاریخ به جامانده از روزگاری که مانند نسیم در دل دشت دست نوازش به روی گل‌های خنده رو کشیده و از آنجا بار سفر بسته است و چه زیباست؛ که هرکسی بافرهنگ اصل و ریشه خود آشنا و به آن افتخار کند. و جهانیان را با آنچه بوده و هست آگاه سازد؛ و چه سعادتی با ما یار بوده که بذرمان در دل این خاک پراز تاریخ پرافتخار ریشه داده و جوانه زده است. سرزمین ما ایران سرزمین مردان دلاور همچون کورش بزرگ و انوشیروان و سیاوش و سرزمین زنان نامداری چون ماندانا و پوران دخت و شیرین که سرگذشت و دلاوری‌های هر کدام زبانزد خاص و عام است.
 بله؛ ریشه و اصل ما ایرانیان به مردان دلاوری چون آریوبرزن؛ سردار دلاوری می‌رسد که با سپاهی اندک در مقابل یورش اسکندر مقدونی به ایران زمین دلیرانه از سرزمین خود پاسداری و سپاهیان مقدونی را ناچار به عقب‌نشینی کرد. تبار ما به هلاله می‌رسد؛ هفتمین پادشاه کیانی و مادر داراب که پس از وهومن سپندداتان به تخت شاهنشاهی ایران نشست و سی سال را بدون هیچ بدکرداری و زیر پاگذاشتن قوانین پادشاه ایران بود.
 بله؛ ما از این دست نام‌آوران زیاد در قلب تاریخ کهن سرزمین‌مان نهفته و ناشناخته داریم. نام‌آورانی که حتی بسیاری از مردم عام ایران هم با نام آنها آشنا نیستند. ما آرایاتس؛بانوی سردار هخامنشی را داریم. ما در علم هم ریشه‌ای محکم و اصیل را در دل خاک این مرزو بوم دارا هستیم. شیدرنگ؛ پزشک و فیلسوف ایرانی در عهد ضحاک؛ که پزشکی را یکی از مشاغل واجب‌الوجوب می‌دانست. یا باید از شیخ‌الرئیس ابوعلی سینا همه‌چیزدان، پزشک و از مشهورترین و تأثیرگذارترینِ فیلسوفان و دانشمندان ایران‌زمین و جهان نام برد.
 از بانوی دانشمند ایرانی پرین؛ دختر کی‌قباد؛ که در سال ۹۲۴ قبل از مــیلاد هزاران برگ از نسخه‌های اوستا را به زبان پهلوی برای آیندگان از گوشه و کنار ممالک آریایی گردآوری کرد و یک بار کامل آن را نوشت و نامش در تاریخ ایران‌زمین برای همیشه ثبت شده است. هنوز هم می‌توان نام برد؛ ازحافظ و دیوانش و از مولانا و مثنوی معنوی‌اش، از خیام رباعیاتش ، از فردوسی و شاهنامه‌اش، از ملک الشعرای بهار و دیوان اشعارش، از سهراب سپهری و صدای پای آبش، از نیمایوشیج و آی آدم‌هایش، از پروین اعتصامی و دیوان اشعارش، سیمین بهبهانی و دوباره می‌سازمت وطن‌اش، از پروین دولت آبادی و سروده‌هایش برای کودکان این مرزو بوم؛ و هزاران هزار نام‌آور دیگر که تاریخ تمدن ما را پرشکوه رقم زده‌اند. 
بله ما ایرانیان مردمانی با ریشه‌ای محکم هستیم؛ در خاکی به شدت حاصلخیز که از هر بذر کاشته شده‌اش گیاهانی قوی و تنومند سراز خاک بیرون آورده و رشد می‌کند. 
ما برای به جاماندن این ریشه‌ها در دل خاک مردان و زنان دلیر زیادی را از دست داده‌ایم. ماقدر این خاک و ریشه اصیل که از دریای خزر تا خلیج فارس است را می‌دانیم و به آن می‌بالیم. و باید جهانی ما را با این تاریخ پر از دلاوی و آیین و افتخار بشناسد. به نام ایران زمین مهد تاریخ و تمدن آریایی.