غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


حل و جمع چالش‌ها

رضا صادقیان- هر حکومتی در تاریخ حکمرانی‌اش با مسائل و چالش‌های بسیاری روبهرو می‌شود، اما مانایی هر قدرتی به حل موضوعات در حوزه‌های مختلف ارتباط پیدا می‌کند و انعطاف قدرت کلان، تصمیم‌سازی و اجرای برنامه‌های کاربردی برای حل چالش‌ها بر این اساس سنجیده خواهد شد.
یک: در دنیای امروز انعطاف‌پذیری ساختار قدرت در برابر مسائل جامعه، اقتصاد، هنر، فرهنگ رسمی و غیررسمی، بخش جدا نشدنی از نحوه تصمیم‌گیری حاکمان را به نمایش می‌گذارد. بنابراین هیچ قدرتی نمی‌تواند راه گذشته را پیمایش کند و نیم‌نگاهی به تغییرات بوجود آمده در جامعه نداشته باشد. ساختار هر قدرتی به صورت پیوسته و دائم با جامعه و تغییرات آن روبهرو است. چنانچه اصل حرکت در دنیا را در نظر داشته باشیم، آنگونه که سایر فیلسوفان همچون ملاصدرا به این اصل باور داشته‌اند، بنابراین با گذشت زمان و پذیریش اصل فلسفی حرکت امکان پوشاندن گذشته بر تن امروز و با وجود تغییرات گسترده‌ای که در جوامع رخ داده، وجود نخواهد داشت. پذیریش تغییرات جامعه و اصلاح فرایندهای حکمرانی که منجر به ستیز کمتر با جامعه شود نه تنها خللی در ساختار قدرت به وجود نمی‌آورد، بلکه باعث مانایی آن در بلند مدت می‌شود.
دو: چنانچه اهل سیاست و دلبستگان به ساختار قدرت قانونی میل به جمع کردن چالش‌ها به جای حل آن داشته باشند، لاجرم مسائل و چالش‌های امروز به وسیله قدرت به کنار گذاشته می‌شوند یا نادیده گرفته و حتی به گونه‌ای دیگر به نمایش گذاشته می‌شود، ولی پس از مدت زمانی کوتاه و یا طولانی به شکل بزرگ‌تر، فراگیرتر، چالش‌زا و به اصطلاح ابر چالش ظاهر می‌شوند. به عنوان مثال؛ چالش‌هایی مانند بیکاری، تورم، نقدینگی، ناامیدی از آینده، بحران آب، محیط زیست، کاهش تولید، تغییرات فرهنگی، اعتراض نسبت به سیاست‌های فرهنگی و انتظامی و سایر مطالبات شهروندان در گام نخست به شکل مسئله، مسائل و چالش‌ها در جامعه بروز پیدا می‌کند، اما چنانچه این همه از سوی حاکمان مورد دقت نگیرد، لاجرم به شکل بحرانی در آینده‌ای نه چندان دور نمایان می‌گردد. به نظر می‌رسد آنچه این روزها در حال رخ دادن است، نادیده گرفتن خواسته‌ها و تغییرات معمول در جامعه است که طی سالیان طولانی از سوی برخی متولیان و تصمیم‌سازان مورد بی‌توجهی قرار گرفته است.
سه: ساختار قدرت کلان و میانی در تمام دوره‌ها نیازمند اصلاح و بازنگری در سیاست‌ها، شیوه‌های اجرایی و سیاست‌گذاری جدید براساس تغییرات جامعه است؛ امکان پیاده کردن قوانین سابق در جامعه جدید وجود ندارد، نمونه بارز چنین مسئله‌ای ثبت قوانین و شیوه‌های برخورد با ماهواره است، سیاستی محدود کننده که راه به جایی نبرد و در نهایت امر میزان استفاده از این وسیله جدید باعث شد مسئولان واقعیت‌های جاری را به امر ذهنی خود ترجیح دهند.
چهار: چنانچه به هر دلیل مشخص و نامشخص قدرت به سوی ایستایی و عدم تغییر میل کند و سایر کارگزاران قدرت به این نتیجه برسند که آنچه تاکنون انجام داده‌اند بدون ذره‌ای ایراد و اشکال بوده و در ادامه حکمرانی نیز می‌توان همین مسیر را با تمام قوا دنبال نمود، حاکمان خود به سوی تبدیل مسائل جامعه به چالش‌های غیرقابل حل گام برداشته‌اند، به واقع نه تنها نیازهای امروز را بدون پاسخ رها کرده‌اند، بلکه با انتخاب اینگونه شیوه حکمرانی مسائل کوچک را به ابر چالش‌ها تبدیل کردند.
پنج: قدرت نیازمند اصلاح است و قدرت بدون اصلاح، ناآگاهانه برای ساختار کلان هزینه ایجاد می‌کند، چرا که تغییرات جامعه را نپذیرفته است. قدرتی که برای اصلاح خود قبل از آنکه فاصله واقعیت‌های جامعه با تصمیمات قدرت زیاد شود، تلاش می‌کند فاصله میان مطالبات شهروندان با ساختار قدرت را کم و به پیوستگی جامعه و قدرت کمک کند، ماناتر و پویاتر است، در غیر این‌صورت قدرت به سویی و جامعه به سمت دیگری خواهند رفت. جدایی جامعه از ساختار قدرت نه تنها کمکی به حل مشکلات و مسائل دیروز و امروز نخواهد کرد، بلکه ساده‌ترین مسائل را به ابرچالش‌های هزینه‌ساز مبدل می‌کند، ابرچالش‌هایی که خود زمینه‌ساز بروز برخی مشکلات دیگر در آینده خواهند شد.