زنگ خطر کم شدن 1.5میلیونی جمعیت دانشجویی کشور
کاهش شوق دانشجویی
همدلی| روزگاری در ایران رقابت بر سر کنکور داغ بود و دانشجو بودن بهعنوان نمادی از دوران سختکوشی و تلاش و باعث تفاخر بود اما کاهش روند جمعیتی کشور و آمار تلخ و شگفت فارغالتحصیلان بیکار و بر هم خوردن تعادل در رشتههای مورد درخواست آنها و شرایط کشور، اوضاع را تغییر و زنگ خطر کاهش جمعیت دانشجویی کشور را به صدا درآورده است. این مساله از ابعاد مختلف اقتصاد، سیاسی و اجتماعی مهم است. دانشجو در 70سال گذشته موتور محرکه بسیاری از تحولات سیاسی و اجتماعی بود و این وضعیت کنونی بر جامعه و فرهنگ تأثیر منفی میگذارد. همچنین در زمینه اقتصادی نیز این مساله منجر به نگرانیهایی درباره کاهش نیروی کار و مهاجرت تخصصی میشود. طی پنج سال گذشته بیش از 1.5 میلیون نفر از جمعیت دانشجویی کشور کم شده است و تعداد دانشجویان از حدود چهار میلیون و ۷۳هزار نفر به سه میلیون و ۱۷۳هزار و ۷۷۹نفر رسیده است. جمعیت دانشجویی در سال تحصیلی ۹۶-۹۵، چهار میلیون و ۷۳هزار و ۸۲۷نفر بود اما این آمار در سال تحصیلی سال تحصیلی ۹۷ –۱۳۹۶ به سه میلیون و ۶۱۶ هزار و ۱۱۴نفر کاهش یافت. روند کاهشی جمعیت دانشجویی کشور در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ همچنان ادامه داشت و به سه میلیون و ۳۷۳هزار و ۳۸۸نفر رسید. تعداد دانشجویان کشور در سال تحصیلی ۹۹-۱۳۹۸ نیز به سه میلیون و ۱۸۲ هزار و ۹۸۹نفر رسید و دانشجویان بازهم کاهش استقبال از دانشگاه را نشان دادند. آخرین آمار موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی وزارت علوم که بهتازگی منتشرشده است و آخرین مبنای جمعیت دانشجویی کشور محسوب میشود، بازهم از کاهش جمعیت دانشجویی کشور سخن میگوید. بر این اساس، در سال تحصیلی ۹۹-۱۴۰۰ در دانشگاههای کشور سه میلیون و ۱۷۳هزار و ۷۷۹دانشجو داشتیم.
دلیل سیر نزولی دانشجویان چیست؟
کاهش حدود 30درصدی جمعیت دانشجو به دلایل مختلفی مانند کم شدن علاقه و اشتیاق به آموزش عالی، اعتماد نداشتن به آموزش عالی که در آینده نمیتوانند شاغل شوند و همچنین شرایط حاکم بر کشور است. داداش پور، معاون دانشجویی وزیر علوم و تحقیقات و فناوری پیشازاین دراینباره گفته بود: در یک برهه زمانی بهواسطه پوشش و بهرهمندی جمعیت گستردهای از جوانان مجبور بودیم تعداد دانشگاهها را افزایش دهیم اما اکنون شرایط برعکس شده است و باید تعداد دانشگاهها را به خاطر کاهش صندلی کمتر و درهم ادغام کنیم.
او کاهش روند جمعیتی کشور و افزایش تحصیلات تکمیلی از علل کاهش جمعیت دانشجویی اعلام کرد و افزود: هرچند اکنون تعداد دانشجویان تحصیلات تکمیلی افزایشیافته است، اما نیازهای آنان بهویژه در حوزه اشتغال پاسخ داده نشده و در حقیقت بازار کار بهاندازه فارغالتحصیلانی که در دهه هشتاد وارد دانشگاه شدند، وجود ندارد. این شرایط باعث شده که روند فارغالتحصیلان بیکار دانشگاهی رو به افزایش باشد که برای ما پسندیده نیست.
۴۰درصد بیکاران کشور فارغالتحصیلان دانشگاهی هستند
بر اساس آمارهای رسمی، 40.3درصد از بیکاران کشور را فارغالتحصیلان آموزش عالی تشکیل میدهند. نرخ بیکاری فارغالتحصیلان آموزش عالی در سال گذشته 13.6درصد برآورد شده است. علی خیرالدین، معاون وزیر علوم با بیان اینکه این آمارها اسفناک و فاجعهبار است گفت: باید در تربیت نیروی انسانی یک بازنگری در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، کارگاهها و پژوهشگاهها داشته باشیم.
او با بیان اینکه انگیزه کافی بین جوانان و دانشجویان ما وجود ندارد، گفت: دلیل آن نیز این است که آینده روشنی پیش روی آنها نیست، بنابراین اگر بتوانیم این بستر را مانند مراکز کارآفرینی، کاریابی و مدارس اشتغال را که به دنبال محقق ساختن آنها در دانشگاهها هستند گسترش بدهیم میتواند این زیستبوم فناوری را تکمیل کند.
خیرالدین با اشاره به اینکه برای رسیدن به این مهم باید علاوه بر داشتن برنامه بلندمدت روی آن نیز فکر کرد، افزود: ۸۰۰هزار دانشجو در مقاطع تحصیلی کارشناسی ارشد و دکترا در کشور داریم اما در نوآوری و خلق فناوری بسیار ضعیف هستیم.
دوراهی علم یا ثروت
سعید سرکارنژاد، کارشناس مهمترین علت کاهش جمعیت دانشجویی را ناامیدی و ابهام از شرایط آینده عنوان کرد و گفت: آمار بالای فارغالتحصیلان بیکار بسیار ناامیدکننده است و این مساله با توجه به تشدید گرانیهای نگرانی جوانان از وضعیت آینده را بیشتر میکند. او با اشاره به دوراهی علم و ثروت در جامعه امروز گفت: در چنین شرایط جوان ناگزیر از انتخاب بین این دو است. او در بخش دیگری از اظهارات خود یکی از دلایل بیکاری فارغالتحصیلان را کمتوجهی به مهارتآموزی عنوان کرد و با تأکید بر اینکه بحث تقویت بنیه علمی مهم است، ولی کافی نیست، اظهار کرد: علم از جنس «دانایی» و فناوری از جنس «توانایی» است و اینکه بر توسعه علمی تأکید شود، ولی ادامه داده نشود، ابتر ماندن در حوزههای فناوری است و متأسفانه دانشگاههای کشور بیشتر بر آموزش و تقویت دانایی دانشجویان تمرکز دارند، ولی در زمینه توانمندسازی دانشجویان برنامه خاصی ندارند.
او با بیان اینکه بسیاری از دانشجویان بعد از فارغالتحصیلی ازآنجاییکه فاقد مهارت خاصی هستند، منتظر استخدام هستند، گفت: در حال حاضر با خیل عظیم فارغالتحصیلان بیکار مواجهیم، چون دانشگاهها برای توانمندسازی آنها اقدامی نکردهاند.
سرکارنژاد با تأکید بر اینکه در خارج از دانشگاهها کسی در انتظار استخدام فارغالتحصیلان نیست، ادامه داد: درصورتیکه نسبت به ارتقای توانمندیهای دانشجویان اقدام نشود، فاجعهای مصیبت بارتر از مهاجرت نخبگان رخ میدهد و آن مهاجرت تخصصی است. مهاجرت تخصصی یعنی آنکه فرد در زمینه تخصصی خود مشغول به فعالیت نشود، درحالیکه جامعه سرمایهگذاری زیادی برای تحصیل وی کرده است. این مهاجرت یک مهاجرت خاموش است که در جامعه رخ میدهد. امروز نقش محوری دانشگاهها در پیشرفت و توسعه كشور امری انکارناپذیر است. دانشجویان با توجه به انرژی و انگیزه بالای دوران جوانی، روحیه مطالبه گری و برخورداری از علم و دانش تخصصی میتوانند با همراهی حاکمیتها و مسئولان ریلگذار رشد و توسعه جوامع در عرصههای مختلف باشند.