مردمسالاری؛ از جنبش مشروطه تا انقلاب اسلامی
علی کامرانی- برخی روزها و سالها برای هر ملتی روزهای بزرگ و خاص و به تعبیری «نقطه عطف» در تاریخ آن ملت هستند. نقطه عطف در تاریخ هر ملت، یعنی اتفاقاتی که در سرنوشت و حوادث بعدی زندگانی آن ملت تاثیر جدی و نقش اساسی داشتند. یکی از این نقاط عطف در تاریخ ملت ایران که فرازونشیبهای بسیاری نیز داشته است؛ روز چهاردهم مرداد سال ۱۲۸۵هجری خورشیدی است.در چنین روزی برای اولین بار در تاریخ ایران، حکومت سلطنتی مطلقه، با تاریخ چند هزارساله سلاطین موروثی و مطلقالعنان، پذیرفت یا وادار به پذیرش این مهم شد که ملت از هر زبان، نژاد، قومیت، دین و مذهبی که باشد، فقط بهواسطه انسان بودن و ایرانی بودن دارای حق برابر در تعیین سرنوشت خویش است. در چنین روزی سلطان وقت مظفرالدین شاه قاجار این حق را بهصورت قانونی و طبق یک قرارداد اجتماعی در میثاقنامهای بین ملت و حکومت تحت عنوان منشور ملی «قانون اساسی» به رسمیت شناخت و امضا کرد.روز بزرگ و تاریخی ۱۴مرداد در تاریخ نوین ملت ایران، پیامدها و سرنوشت تلخ و شیرینی را برای آزادیخواهان، طرفداران مشروطه، تحولخواهان، نواندیشان، دموکراسی خواهان و حقطلبان رقم زد. شادی ناشی از پیروزی آزادیخواهان، منورالفکران فرنگرفته و روحانیون نواندیشی چون میرزای نائینی در مشروطه اول و استقرار مجلس شورای ملی، با توطئه همدستی مثلث شوم (استعمار خارجی، استبداد داخلی و ارتجاع مذهبی) به تلخی انجامید؛ استعمار خارجی روسیه و استبداد وابسته داخلی محمدعلی شاه قاجار و تحجر و جمود دینی آن روزهای نمادهای این مثلث بودند. همدستی این سه گروه در واقعه به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی توسط لیاخوف روسی بهخوبی دیده شد. مجاهدت ملت آزادیخواه ایران و بهویژه رشادتهای سرداران آذری و لرهای بختیاری و دیگر مناطق این کهن سرزمین، باعث پیروزی مشروطه خواهان و استقرار مجلس شورای ملی و دمیدن روح تازه در کالبد قانون اساسی شد.ولی دیری نپایید که این بار استعمار پیر انگلیس دستش را با چهره جمهوریخواهی از آستین رضاخان میرپنج و با بدترین شکل یعنی کودتای سوم اسفند سال ۱۲۹۹هجری خورشیدی، بیرون آورد و بزرگترین ضربه را بر پیکره مشروطهطلبی زد و با توطئهای عجیب و ترفندی بسیار پیچیده که - هنوز هم ابعاد آن بهطور کامل روشن نشده است - استبداد رضاشاهی را جایگزین حرکت مشروطهخواهی مردم ایران کردند. اتفاقی که بزرگترین ضربه بر پیکره آزادیخواهی، قانونگرایی، دموکراسیطلبی و مردمسالاری بود.چنانچه اگر بهصورت دقیق و با روش علمی تحقیق تاریخ به بررسی منابع و اسناد تاریخی و واکاوی «علل و چگونگی انحراف مشروطیت» یا همان برافتادن قاجاریه و برآمدن پهلوی پرداخته شود، عمق فاجعه و نقش اصلی دولت استعماری انگلیس با همدستی برخی از روشنفکران مزدور و لیبرال و متحجرین سنتی را بهوضوح میتوان دید.کمی جلوتر و با بررسی نهضت ملی شدن صنعت نفت، بار دیگر جدال و رقابتی سخت و نفسگیر بین آزادیخواهان و طرفداران استقرار قانون و مردمسالاری از یکسو و استعمار خارجی و استبداد داخلی از دیگر سو، درگرفت و بهرغم پیروزیهای آغازین جبهه ملی که متشکل از نیروهای ملیگرا به رهبری دکتر محمد مصدق و مذهبیها به رهبری آیتالله کاشانی و دیگر تحول خواهان و روشنفکران بود، با نقشه شوم استعماری دولت انگلیس و همراه نمودن آمریکاییها و با بهرهگیری از جهل داخلی و لمپنهای وابسته به دربار پهلوی (شعبان بیمخ جعفری و دارودستهاش) و مارکسیستهای وابسته به شوروی که با هوچیگری و ایجاد ناامنی بهانه به دست کودتاچیان داده و زمینه را برای ضربه زدن به دولت مردمی دکتر مصدق فراهم آوردند و با کودتای انگلیسی ـ آمریکایی ۲۸مرداد سال۱۳۳۲ هجری خورشیدی بار دیگر دموکراسی خواهی و استقلالطلبی ضربهای مهلک از استبداد داخلی و استعمار خارجی و لمپنهای داخلی و مزدوران وابسته به بیگانه متحمل شد۰در برهه حساس و مهم دیگری از تاریخ معاصر ایران، یعنی انقلاب اسلامی بار دیگر طرفداران حکومت مردمی، آزادیخواهان و استقلالطلبان عدالتخواه، موفق به تشکیل یک نظام مردمسالار شدند، ولی متأسفانه استعمار خارجی و برخی گروههای مسلح از یکسو و متحجرین متظاهر به دینداری از دیگر سو؛ حکومت منبعث از آرای ملت را برنتابیدند و با تحمیل جنگ و ایجاد انواع و اقسام آشوبها و بحرانها، نظام نوپای برآمده ازنظر مردم و انقلاب بزرگ سیاسی ـ اجتماعی آن دوران را از مسیر اصلی خود منحرف ساخته و بار دیگر مهمترین محصول انقلاب مشروطیت و انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ هجری خورشیدی یعنی «دموکراسی خواهی» را به محاق بردند.اما، آنچه در این برهه و پس از گذشت چندین اتفاق بزرگ سیاسی و اجتماعی در تاریخ ایران، مهم مینماید و ضرورت پاسداشت آن احساس میشود، تقویت روح مردمسالاری و قانونگرایی است که در ذهن و قلب هر ایرانی وجود داشته و ۱۴مرداد هرسال با گرامیداشت آن و آسیبشناسی جدی و علمی آن حادثه، موتور این حرکت تاریخی را دگرباره روشن کرده و حیاتی دوباره به «جمهوریت» و جریان دموکراسی خواهی بخشید۰