غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


به نصیحت استاد کاتوزیان عمل کردیم

علی نامجو- امروز حرف زدن از اینکه روزنامه‌نگاران به‌عنوان منادیان حق و آزادی حداقل حقوق مصوب اداره کار را دریافت نمی‌کنند، برای کسی جذاب است؟ شنوندگان و خوانندگان مطلبی با این محتوا احتمالاً می‌خندند و می‌پرسند: «مگر چنین چیزی اصلاً ممکن است» و در مقابل مدیران و مسئولان و دست‌اندرکاران دولتی و خصوصی در حوزه مطبوعات هم لبخندی مدبرانه و کریمانه بر لبان خود جاری می‌کنند و می‌گویند: «ما قدردان همه زحماتی که شما می‌کشید، هستیم اما چه کنیم که دست‌وبالمان بسته است.»
از آن‌سوی، خودبزرگ‌بینان بی‌مایه ما را نصیحت می‌کنند که نکند قلم را به متاعی بی‌مقدار بفروشید؛ اما اگر بنا به نصیحت است، چه خوب که پند استادان را به گوش بیاویزیم. با این وضع من یک پیشنهاد ویژه دارم؛ که با بهره‌گیری از آن‌هم ما به‌عنوان روزنامه‌نویس و خبرنگار می‌توانیم بادی به غبغب بیندازیم و از یک انتخاب حکیمانه، دم بزنیم و هم مدیران و دست‌اندرکاران مطبوعات مورد تشویق و تکریم قرار بگیرند.روانشاد امیرناصر کاتوزیان؛ استاد مسلم حقوق که به تعبیر سید مصطفی محقق داماد «علم حقوق را در ایران پدرومادردار کرد»، خطاب به وکلای دادگستری نصیحتی دارد بسیار شنیدنی؛ او در محفلی که میهمانش همگی وکلای دادگستری بودند، می‌گوید: «از همگی شما می‌خواهم شغلی دیگر برای اعاشه زندگی انتخاب کنید تا مجبور نباشید برای تأمین هزینه‌هایتان، هر پرونده‌ای را بپذیرید.» در سال‌هایی دورتر و دیرتر از این، همواره یادداشت‌هایی که به بهانه روز خبرنگار می‌نوشتم، در خود رگه‌هایی از غم و اندوه جاری بر فعالان صنفم؛ یعنی روزنامه‌نگاری و خبرنگاری را داشت. امسال اما بیش از بقیه روزهای «خبرنگار» در سال‌های گذشته خوشحالم و سربلند؛ چون می‌توانم با روح بلند روانشاد کاتوزیان لحظاتی را خلوت کنم و به این استاد عزیز بگویم: «ای معلم بزرگ علم حقوق؛ شاید این آرزویت که همه وکلا شغلی دیگر برای خودشان دست‌وپا کنند تا از غم نان مجبور نباشند هر پرونده‌ای را به‌عنوان وکیل مدافع بپذیرند، محقق نشد اما دست‌کم از چند سال قبل همه روزنامه‎نگاران و خبرنگاران (حتی آنان که این نصیحت استاد را نشنیده بودند) به شکل ناخواسته‌ای به سخن امیرناصر کاتوزیان جامه عمل پوشاندند و نه‌فقط با این دلیل که مجبور نشوند حقی را ناحق کنند، بلکه برای زنده ماندن، ناچار به انتخاب کار دیگری به‌عنوان شغل اصلی شدند و در کنار آن به خبرنگاری و روزنامه‌نگاری هم مشغول‌اند. آیا نباید از همه‌کسانی که درافتادن خبرنگاری و روزنامه‌نگاری به این روز، نقش داشته‌اند، به خاطر این خدمت بزرگ تا همیشه قدردانی کنیم؟