غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


روزی که نخستین کنگره نویسندگان ایران برگزار شد

«نخستین کنگرۀ نویسندگان ایران» در تیر ۱۳۲۵برگزار شد. کنگره به همت «انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی» به‌منظور توسعۀ روابط فرهنگی دو کشور با حضور ۷۸روزنامه‌نویس، شاعر و نویسنده تشکیل شد.در هیات رئیسه آن‌هم نوگرایانی چون هدایت و نیما شرکت داشتند و هم کهن‌اندیشانی مثل حکمت و فروزانفر.این ترکیب نشان می‌دهد چه گرایش‌های گوناگونی در کنگره گردآمده بودند.شرکت‌کنندگان آثار خود را خواندند و دربارۀ ادبیات معاصر ایران گفت‌وگو کردند.علی‌اصغر حکمت دربارۀ «شعر فارسی در عصر معاصر» سخنرانی کرد. احسان طبری در انتقاد از او، خواستار جمع‌بندی مباحث شد«تا وقتی کنگره به پایان رسید هر کس که در آن شرکت کرده مفهوم روشنی ازهنر داشته باشد و راه آیندۀ خود را بداند.»وبه این ترتیب، وظیفۀ راهگشایی آیندۀ ادبیات ایران را برای کنگره قائل شد.عبدالحسین نوشین نیز لزوم توجه به «امکان یا عدم امکان یک تحول اساسی در ادبیات ایران» را گوشزد کرد.پرویز خانلری کوشید با توجه به تأثیر تحولات اجتماعی در تحول ادبی، تاریخچه‌ای تفصیلی از «نثر فارسی در دورۀ اخیر» به دست دهد که مقاله‌اش در نوع خود جدید و جالب بود.وی در پایان نتیجه گرفت: «فقر عمومی و بی‌سوادی و جهل اکثریت ملت، استعداد هنری گروهی کثیر را در پردۀ اختفا نگه‌داشته، فشار استبداد و فقدان آزادی نیز در دورۀ گذشته … در پیشرفت ادبیات ما وقفه‌ای انداخت … اما در این چهار‌سالۀ اخیر که آن فشار تا حدی برطرف شده با همۀ بدبختی‌ها و سختی‌ها و اضطراب‌هایی که نتیجۀ وضع جنگ و علل دیگر بوده است جنبشی تازه در ادبیات ایران دیده می‌شود.»فاطمه سیاح (۱۳۲۶–۱۲۸۱)، نثر بدیع را خیلی ضعیف دانست و ضمن اشاره به تأثیر اشعار کلاسیک(در انتخاب موضوع، در توسل به نصیحت و اندرز و در جنبۀ اخلاقی) بر ادبیات معاصر ایران، اظهار داشت:«فقدان سنن ملی نویسندگان ما را وادار می‌کند متوسل به سنن [ادبی] خارجی بشوند.»وی سپس نقایص نثر معاصر فارسی را چنین برشمرد:«فقدان جهان‌بینی پخته و کامل که سبب پیدایش مشی‌های مختلفی در آثار یک نویسنده می‌شود» و«سستی ترکیب و تلفيق، فقدان وحدت دقیق کلیۀ اثر و وجود حشو و زوائد غیرضروری»در جریان کنگره، طبری و سیاح کوشیدند با اشاره به منتقدانی چون بلینسکی و چرنی‌شفسکی، «وظیفۀ نقد ادبی» و«زیبایی هنری» را به شیوه‌ای تئوریک مطرح کنند. طبری از بحث خود نتیجه گرفت که هنرمندان باید مضمون نوین را از زندگی اختیار کنند و دست به نوآوری بزنند.وی با توجه به فقر فرهنگی نویسندگان ایرانی گفت:«باید شعرا و نویسندگان ما با شتاب و حرص و ولع بخوانند… باید شاهکارها را ترجمه کرد ولی نه به آن نحو رسوا که تاکنون شد.» سیاح با نگرشی اصولی‌تر به وضعیت خاص ادبیات ایران، اساسی‌ترین وظیفۀ نقد ادبی را«ایجاد وسیله بسط و توسعۀ رئالیسم واقعی در ادبیات ایران» دانست و گفت:اگر انتقاد ما قادر به برآوردن وظایف خود شود،«خواهد توانست نویسندگان را از تقلید رمانتیسم کهنۀ سبک هوگو و دوما– پدر و سبک جلف رمان‌های ماجراجویانۀ پلیسی– که در روزگار ما رواج دارد،و متأسفانه ادبیات امروزی ما را ملوث می‌نماید و مانع رشد صحیح آن می‌گردد، بازدارد و درعین‌حال سطح ادبی آن را بالا برد.»برگزاری کنگره گامی در پیشبرد ادبیات معاصر ایران به شمار می‌آید زیرا برای نخستین‌بار گروهی از نامدارترین ادیبان ایران (آل احمد، به‌آذین،چوبک،دهخدا،علوی، کشاورز،معین، نیما و هدایت)برای بحث دربارۀ ادبیات جمع شدند.البته به علت نفوذ ادیبان حزبی که رئالیسم سوسیالیستی شوروی را مدنظر داشتند، قطعنامه کنگره لزوم برنامه داشتن در ادبیات را یادآور شد و به وظیفه‌ای که در این سال‌ها از ادبیات توقع داشتند، رسمیت بخشید.