روزی که آقامحمدخان کرمانیها را قتل عام کرد
محاصره شهر كرمان توسط نيروهاي آغامحمدخان قاجار بيش از يك ماه بهطور انجاميد، ميان مورخان بر سر روزي كه خان قاجار پس از سقوط شهر دستور درآوردن 20 هزار جفت چشم از مردان و قتل چهار هزار نفر ديگر و فروش اسيران به بردگي و تخريب كرمان را صادر كرد با جزيي تفاوت اختلافنظر است. [در آن زمان هنوز تاجگذاری نكرده بود كه او را «شاه» خطاب كنند].از روایتهایی كه به دست دادهشده است چنين برمیآید كه اين جنايت، چند روز پيش از آغاز تابستان و به قول غالب 17ژوئن در سال 1794 ميلادي رویداده است. چنين فاجعه بشري كه نهايت وحشيگري بود در ايامي روي داد كه انقلاب فرانسه به سراسر اروپا گسترش مییافت و به همراه آن منشور حقوق بشر. ناپلئون بهعنوان ژنرال انقلاب گام به ميدان گذارده بود. همهجا صحبت از عقايد منتسكيو و جان لاك بود.نظر به اینکه حكومت ايران ازآنپس تا سال 1925 در دست قاجارها بود و در دوران پهلوي هم عمدتاً رجال عهد قاجار برسر كار بودند به مصيبتي كه بر كرمانيان وارد آمد ـ آنطور كه بايد، توجه و اشاره نشد. اگر چنين فاجعهای در كشوري ديگر صورت گرفته بود آن را در تقویمهای عمومي ذكر میکردند، هرسال يادآور میشدند و دستكم در شهر و ايالت مربوط روز بزرگداشت مقتولين تعيين و تعطيل عمومي اعلام میشد.كرمان، شهر باستاني ايران كه اردشير بابكان به آن عشق میورزید به لطفعلیخان زند آخرين امير اين خانواده ايراني كه گرفتار خيانت مقامات دولتي و نيز حملات خان قاجار شده بود پناه داده بود.شهر در ماه دسامبر موردحمله قرار گرفت و پس از هفتهها زدوخورد به محاصره سپاه قاجار درآمد و در این شرایط نیز تا نیمه ژوئن مقاومت میکرد. بيشتر مورخان تأييد نکردهاند كه سقوط كرمان درنتیجه خيانت يك دروازهبان آن بود. كرمان در طول محاصره دچار كمبود شديد خواربار شده بود و بسياري از مردمي را كه وجود آنان در شهر ضرورت نداشت بيرون فرستاده بودند. علت طولاني شدن محاصره، عمدتاً اين بود كه قاجارها توپخانه نداشتند و نيز علاقه کرمانیها به شخص لطفعلیخان بود كه مردي بهغایت شجاع بود و رفتاري نيكو داشت. بهعلاوه کمکهای کریمخان، سرسلسله زندیه به كرمان بود. پس از فرار شجاعانه لطفعلیخان كه خود را روز بعد (یکروزه) به «بم» رساند شهر کرمان تصرف شد و خان قاجار دستور بيرون آوردن چشمان 20هزار مردكرماني و قتل چهار هزار تن ديگر و تخريب شهر را صادر كرد و پس از كور كردن خان زند كه در ارگ بم به او خيانت و دستگیرشده بود رهسپار شيراز شـد كه «ابراهیمخان»، كلانتر شيراز از در دوستي با او درآمـده و شهر را تسلیم کرده بود. آغامحمدخان پسر محمدحسن خان رئیس ایل مغول تبار قاجار به سال 1742 به دنیا آمده بود. عادل شاه افشار که در خراسان مینشست محمد حسنخان را زمانی که آغامحمدخان ششساله بود بکشت و پسر او را اخته کرد تا بعداً گردنکش نشود، فرزند نیاورد و دودمان نسازد. از همین زمان این خان کوچولو را آغامحمدخان (محمدخان اخته) نامیدهاند. وی از 20سالگی در شیراز و عملاً در گروگان کریمخان زند بود که با خواهر او ازدواجکرده بود. آغامحمدخان زمانی که 36ساله بود از طریق خواهر خودآگاه شد که کریمخان فوتشده لذا از شیراز فرار کرد و به گرگان رفت و به ایل خود پیوست و همینکه ایران گرفتار کشمکش امیران وقت مناطق شد که هر يک داعيه سروري داشتند وارد این جنگ داخلی شد. انتقام خون پدر را از افشاریه گرفت و در تعقیب لطفعلیخان زند به کرمان تاخت و با دستگیر کردن لطفعلیخان و کور کردن و سپس او، شیراز را متصرف شد و خود را پادشاه خواند و نزدیک به دو سال بعد دستگاه حکومتی خود را به تهران که کریمخان در آنجا کاخی ساخته بود منتقل کرد، ساختمان این کاخ را که کاخ گلستان خوانده میشود تکمیل و در سال 1796 در آنجا تاجگذاری کرد.
منبع: روزنامک