چند نکته درباره «موسیقی فجر»
لطفاً تفکر قحطالرجالی را فراموش کنید
همدلی| رضا مهدوی؛ نوازنده و پژوهشگر موسیقی، پیرامون شیوه برگزاری جشنواره موسیقی فجر یادداشتی نوشت. در بخشی از این یادداشت آمده است: زمانی گفته میشد جشنواره نیاز به آییننامه دارد و چند باری هم در این پنج سال اخیر اصلاح شد اما گویی بیشتر گریبانگیر و مشکلزا و چوب لای چرخ شده تا راه گشا … میتوان آییننامهای منزه داشت البته اگر مدیران بالادستی بخواهند که نمیخواهند چون تصدیگری را عالمانه و تجربهگرایانه بر خود میپسندند. بیایید برای یکبار هم شده حرف تازهای را پذیرا باشیم که در اصل کهنه است ولی نشنیده گرفتهشده تاکنون! از کارها و انتخابهای تکراری پرهیز کنید. نمیدانم تاکنون بررسیشده که فردی یا جمعی بهطورجدی پژوهشمحورانه بررسی کند که چرا بزرگان موسیقی از دهه هشتاد تاکنون حضور نیافتند و یا جستهوگریخته و بیانگیزه آمدند …!؟ چرا نخبگان جوان تعداد اندکیشان حضور دارند ولی نه با آثار نو و تازه…!؟ چرا افراد تکراری سالها پشت سرهم و یا با فاصله علیرغم کاستیهای فراوان در جایگاه دبیری با دریافت دستمزدهای نسبتاً هنگفت با کمترین اطلاعات اجرایی و انگیزه انقلابی انتخاب میشوند…!؟ چرا اجراهای تکراری فرد و یا گروههایی که گویی سرقفلی جشنوارهاند و هرساله به یکشکل ثابت رفتار و ظاهر و اجرا دارند باید بهعنوان زینت المجالس باشند…!؟ چرا استقبال مردمی بسنده شده به اجراهای حاشیهای برج میلادی و سالها قبلتر سالن وزارت کشور با عنوان بخش جنبی از منتخبان موسیقی پاپ آنهم با اجازه خواهی از مافیای موسیقی…!؟ اگر اینگونه برای این نوع از موسیقی اهمیت قائلید و از عنوان چراغ روشنش هراس دارید در جشن انقلاب حداقل بیایید جشنواره مستقلی را برای انواع موسیقی پاپ تا رَپ وطنی شده با زمینههای پژوهشی _آموزشی تدارک ببینید که حداقل این اوضاع اسفناک تولیدات پاپ فَستفودی به دنبال هویت شاخص را سروسامان دهی کنید. چرا اجراهای فاخر و سنگین دیگر مخاطب ندارند و یا کم مخاطب هستند؟! نبود تبلیغات مناسب دلیل آن است یا کیفیت و عناصری دیگر و یا اجرای گروهها و البته انتخاب سردستی و محفلی و برحسب اضطرار و یا از روی ناچاری هیات انتخاب؟! حرف بسیار است و مجال اندک. این قطره از دریای موسیقی ایرانی بر حسب تجربیات سالها در آموزش، پژوهش، اجرا و رسانه دریافتهام که اگر با راهبردی دقیق با انتخاب فردی مورد وثوق اکثریت موسیقیدانان مسئولیت جشنوارهها به هنرمندی دغدغهمند و شجاع که منافع موسیقی ایران و هنرمندانش را سرلوحه قرار میدهد صورت پذیرد، بخشی از مشکلات پیش روی دیگر نخواهد بود. در این صورت است که حداقل میتوان شاهد حضور حداکثری چهرهها و گروههای برتر در جشنوارهها باشیم. با تجدیدنظر در بودجهریزی و اختیار صفر تا صد جشنواره به دبیر و نبود رئیس، خارج از شوراهای دست و پاگیر و فرمایشی _فرسایشی قطعاً توانمندان عرصه موسیقی در ساحتهای مختلف میانداری خواهند کرد و پا پیش میگذارند. پیشنهاد میشود شخصیتهایی چون استاد حسین علیزاده، استاد علیاکبر شکارچی، استاد کیهان کلهر و یا از نسل نو هم هنرمندانی مثل علی قمصری، اردوان کامکار، سیامک آقایی سکان هدایت جشنواره موسیقی فجر را به عهده بگیرند. در این صورت میتوان متصور شد نگاه سنتمحورانه جایش را به تحول و چابک سازی و اتاقهای شیشهای بسپارد و بهتدریج وارد جشنوارهای شد که جای خالیاش را حس کرده و شاید دیگر غبطه نخوریم به جشنواره فیلم فجر در قیاس با موسیقی از هر لحاظ. بهراستی چرا از موسیقیدانان زن با توجه به جایگاههای علمی، پژوهشی، آموزشی، اجرایی و غیرهای که دارند تا کنون در چنین عرصههایی بهرهبرداری نشده است…!؟ شخصیت موجه هیات علمی و مدیر دانشگاهی و دنیادیده از هر نظر دکتر آذین موحّد و یا دیگرانی در این سطح با تجربیات موفق در عمل و نظر که ترکیبی از دانشمحوری و برنامه سالاری در عین نگاه به توده مردم چهبسا از مردان موسیقی به عبارتی رَجُل که زن و مرد را در عرصه سیاست شامل میشود و از نگاه قرآنی منبعث است تا کنون رأس جشنوارهها نبودهاند…!؟ به نظر میآید تفکر قحطالرجالی سالیانی است در معاونت هنری و دفتر موسیقی و خانه موسیقی تارعنکبوتی شده و تبدیل به باور. به نظر میرسد در دولت جدید با نگاه عمیق به عرصه هنر و فرهنگ و جریان سازی برای استحکام پایههای مبانی اصول و شریعت و فرهنگ و هنر لازم است اعتمادسازی از نوعی دیگر سرلوحه سیاستها و انتخابها و غیره نِمود ِعملی یابد و زمان مناسبی است که افکار نو و اعتمادهای تروتازه در بین مردم و موسیقاییان شکل بگیرد وگرنه جشنواره امسال هم پاشنهاش بر همان منوال قبل باری به هر جهت خواهد چرخید و بودجهای اندک و تعدادی هنرمند و بیلان کاری و بدون دبیرخانه ثابتی خدانگهدار تا سال بعد که خدا بزرگ است و... یادمان نرود تا زیرساختها درست فراهمسازی نشود نمیتوان از موسیقی نحیف شده ایرانی در سطوح مختلف که موسیقیدانانش خارج از گردونه داخل و خارج یا در کنج خانهها یا احیاناً در آموزشگاهی رسمی یا دولتی امورات میگذرانند و جلوهای ندارند بیش از این چیزی که در فعل هست حتی انتظار حداقلها را داشت.