مذاکرات وفاق ملی میخواهد
مهدی دهقان نیری (فعال مدنی)پس از اعلام رای شورای حکام شاهد واکنشهای مختلفی از رسانهها و مردم در جامعه و فضای مجازی بودیم. روزنامه کیهان در یادداشت خود در روز پنجشنبه پیشنهاد قطع دوربینهای فراپادمانی و همچنین عدم اجازه ورود به بازرسان آژانس را داده است. واکنش مردم نیز نشان از نگرانی بابت تحریمهای جدید و وضعیت اقتصاد آینده ایران بود. رسانهها و محافل اصولگرا بعداز شروع کار دولت سیزدهم در حالی مذاکرات را حرکتی قهرمانانه مینامیدند که در گذشته فشار زیادی به دولت دوازدهم برای قطع مذاکرات وارد میکردند. مجلس یازدهم نیز که اکثریت آن را اصولگرایان موسوم به انقلابی و در رأس آنها جبهه پایداری تشکیل دادهاند مخالفت خود را با ادامه مذاکرات در دولت قبل اعلام کرده بودند، ولی پس از آمدن دولت سیزدهم حمایت خود را از تیم مذاکرهکننده علناً اعلام کردند. هنوز حملات شدیدی که در همین مجلس به محمدجواد ظریف رئیس دستگاه دیپلماسی ساماندهی میشد و تا حد توهین و اتهام خیانت هم پیش میرفت یا شعارهای مبنی بر محاکمه روحانی و ظریف جهت انعقاد قرارداد برجام از سوی افراد همیشه در صحنه فراموش نشده است. دراینبین طولانی شدن مذاکرات موجب شد تا برجام به فرجامی که میخواستیم منتهی نشود و در نتیجه شاهد قطعنامه جدید شورای حکام باشیم. همان چیزی که محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه شش ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری پیشبینی و نگرانی خود را نسبت به آینده نیز اعلام کرده بود. او در گفتوگویی خواستار ادامه مذاکرات در شش ماه پایانی دولت شده و به تغییرات احتمالی دولتها در جهان اشارهکرده بود. او البته پیشبینی کرده بود که دولت بعد و حامیانش میخواهند افتخار توافق را به نام خود بزنند؛ اما گویی توان مخالفان واقعی برجام در داخل یا ناتوانی دستگاه جدید دیپلماسی این فرصت را سوخت و اکنون حدود یک سال است که از این موضوع گذشته و گفتوگوهای برجامی به مرحلهای رسیده است که احیای آن را دشوار و حتی غیرممکن میکند و از این رهگذر موجب نوعی ناامیدی و یاس در جامعه شده است؛ چرا که بسیاری از مردم - فارغ از شعارهای دولتمردان- میدانند که بخش مهمی از معیشت و شغلشان به رفع تحریمهای حاصل از برجام گرهخورده است. در این میان اصولگرایانی که در دولت قبل مخالف برجام بوده، اکنونکه در معیشت مردم و اداره کشور درماندهاند، بهخوبی ارزش برجام را در حال حاضر درک کردهاند. برجامی که پیکر نیمهجان آن نیز باعث شد قطعنامه ۳۵بندی دولت آمریکا (در زمان ترامپ) تعدیل و به چهاربند تبدیل شود و به دنبال آن از سوی شورای امنیت رای نیاورد. به گواه بسیاری از تحلیل گران همین توافق توانست دو بار آمریکا را در شورای امنیت شکست دهد. بااینهمه گذشته از اتفاقات فوقالذکر، اکنونکه دولت اصولگرا بر سر کار است، مسئله توافق بینالمللی وفاق ملی میخواهد و شرایط که تیم دیپلماسی کشور بتواند با تمرکز کافی در مذاکرات پیش رود و هرگونه تنش از سوی رسانهها و محافل داخلی لگد دیگری است بر پیکره نیمهجان برجام.
بدون تردید طرفهای مقابل، پیش از مذاکره با تحلیل مسائل داخلی ایران و فضای رسانهای و سیاسی داخل، بر سر میز مذاکره حاضر میشود و بهنوعی میتواند دست پیش را بگیرد. بهجز این موارد، همچنین نباید از موجسواری رسانههای فارسیزبان مخالف نظام در آنطرف آبها بهراحتی عبور کرد. تلاش آنها برای برهم خوردن توافق که از دولت گذشته شروع شد و اکنون نیز ادامه دارد، معمولاً با گرفتن اطلاعاتی از فضای داخل کشور تکمیل میشود.
بارها رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم عبور از مشکلات را از مسیر توافق و رفع تحریمها عنوان کرده بود، درحالیکه رئیس دولت فعلی و دیگر نامزدهای همراه و همفکر ایشان، در مناظرههای تلویزیونی سیزدهمین دوره انتخابات تحریمها را بیاثر یا کم اثر دانسته بودند، ولی بعد از شروع به کار دولت خودشان، تحریمها را موجب ایجاد مشکلات و مسائل پیشآمده در اداره کشور دانستند؛ اما فارغ از این دوگانگیها و استفاده ابزاری از برجام، آنچه اکنون باید یادآور شد؛ این است که مسئله هستهای و پیرو آن مذاکرات و توافق برجام مسئلهای ملی و فراجناحی است و ایجاد هرگونه تنش در مسیر آن، ریختن آب به آسیاب دشمن است.
پس توصیه میشود که اصلاحطلبان و اصولگرایان بهدوراز هر گونه اختلافات سلیقهای و فکری باید در این مهم همدل و همراه باشند؛ اتفاقی که البته برای تیم دیپلماسی دولت قبل نیفتاد، اما گذشتهها گذشته و اکنون عقل و اخلاق ایجاب میکند که این وفاق ایجاد شود و اگر افتخار آن برای تیم مذاکرهکننده فعلی است، اما منافع و فرصتهای آن برای ایران و ملت ایران است و این فراجناحیترین اتفاقی است که باید رخ دهد.