سکولاریسم و دین در عصر نوین
جهانگیر ایزدپناه (فعال اجتماعی) برای سکولاریسم تعاریف مختلفی ارائه شده است. میتوان گفت سکولاریسم، به معنای علمی و عقلانی شدن تدابیر اداره امور اجتماع، تفکیک نهادهای دینی از حکومت و نهادهای غیردینی است، سکولاریسم ضد دین نیست، بلکه مخالف امتیازدهی به دین یا هرگونه عقیدهای است. هر حکومت سکولار الزاماً یک حکومت دمکراسی با رعایت اصول و آزادیهای دموکراتیک هم نیست.
منظور از جوامع سکولار غیر دمکراتیک جوامعی است که دین از حکومت جداست اما کثرتگرایی و آزادی عقاید هم وجود ندارد. در چنین جوامعی ممکن است تجدد و توسعه و پیشرفت اقتصاد حاصل شود اما تجدد سیاسی و سیاست مدرنی که بر پایه جامعه نقاد مدنی با رعایت اصول دمکراتیک و حقوق بشر باشد حکمفرما نیست. در واقع گرچه نهاد دین از حکومت جداست، ولی حاکمیت استبدادی است که به حقوق آحاد جامعه و کثرتگرایی و آزادیهای دمکراتیک پایبند نیست.
در چنین جوامعی حاکمیت برای حفظ اقتدار خود ممکن است هر از چند گاهی به دینمداران یا قشر دیگری امتیازهای خاصی هم بدهد. در حکومت سکولار غیر دمکراتیک براثر عدم پویایی و نقادی و عدم تعالی فرهنگی و عدم آگاهی اجتماعی و عدم پختگی سیاسی هیچ تضمینی برای پایداری همان سکولاریسم استبدادی غیر دمکراتیک هم وجود ندارد و ممکن است در شرایطی همین سکولاریسم استبدادی هم مورد تهدید نهاد دین قرار گیرد و سردمداران دینی که به آن مقدار ازلحاظ کردن شرع در قوانین راضی بودند یا تسلیمشده بودند با برهم خوردن توازن نیروها و یافتن فرصت مناسب درصدد تسلط کامل و دین بر حاکمیت برآیند.
دولت سکولار دولت منفک شده از دین است و بحث مؤمن و کافر و خودی و غیرخودی نمیتواند مطرح باشد. در سکولاریسم اعتقادات دینی مورداحترام است و دین نه بهعنوان یگانه گزینه انتخاب بلکه بهعنوان یک گزینه در میان سایر گزینهها وجود دارد و چون تفکیک وظایف و حیطه مسئولیت وجود دارد، دین کمافیسابق همهکاره امور نیست. بلکه یک امر ایمانی، باطنی، فرهنگی و شخصی است. در همان جامعه سکولار هم گرچه امور دنیوی جامعه را قوانین مدنی تنظیم میکنند اما دین رحمانی وایمانی (نه حکومتی) میتواند تسهیل و تلطیف کننده وجدانی-عاطفی روابط بین انسانها باشد. روشنفکر سکولار کیست؟
روشنفکر سکولار کسی است که تفسیر و نگرشی این دنیایی از جهان دارد و تفسیر و حل امور دنیوی را در ید توانای انسانها و همین جهان و امکانات آن میداند و آن را بهجای دیگری واگذار نمیکند. روشنفکر سکولار الزاماً آتهئیست یا ضد دین نیست اما دین را امری باطنی و خصوصی- فرهنگی میداند و معتقد به انفکاک نهاد دین از نهاد حکومت است.
در سکولاریسم اعتقادات دینی و دینداری خاتمه نمییابد بلکه دین به یک انتخاب آزاد و امر ایمانی باطنی بدون کسب مزیتی خاص تبدیل میشود. به نظر نمیرسد در سکولاریسم تلاشی عمدی و اجباری برای سست کردن اعتقادات دینی و خدشهدار کردن ماهیت و رسالت اصلی دین صورت گیرد.
اگر تنها از بُعد جدایی دین از دولت به سکولاریسم بنگریم پیش از اسلام هم در زمان ساسانیان است که درهمآمیختگی دین با حاکمیت صورت میگیرد و جنبشهای دگراندیش سرکوب میشوند؛ اما سکولاریسم نوین و مدون را باید از سالهای 1500 میلادی به بعد و پایان حکومتهای قرونوسطایی پیجویی کرد که از آن به بعد مردم اروپا بهتدریج به این آزادی دست یافتند که مختار به انتخاب دین یا بیدینی شوند، تفسیر و تعبیر خاص خود را از ادیان داشته باشند، تغییر دین دهند یا ندهند یا به ملغمه ای از آنها اعتقاد یابند.
در دنیای معاصر ما هم با دین هراسی مواجهیم هم با سکولار هراسی. دین هراسی از تجربه تلخ حکومتها قرونوسطایی اروپا، کردار و افکار گروههای افراطی نظیر داعش و بوکوحرام، عملکرد حکومتهای امثال طالبان و... و جوامع سنتی دینی نشات میگیرد.
سکولارهراسی بیشتر از طرف کسانی دامن زده میشود که به دین و رسالت آن بهعنوان یک امر ایمانی، انسانی و باطنی و تلطیف کننده روابط بین انسانها نمینگرند بلکه دین را وسیلهای برای امتیازگیری و تسلط بر مردم میپندارند، قلب ماهیت و رسالت از دین میکنند و دنیاپرستی و مالاندوزی و اقتدارطلبی و تبعیض تحت لوای دین جایگزین رسالت دینداری و خداپرستی میشود.