10فرمان برای روزگار تلخ محیطزیست
محمد زرین (فعال مدنی)نوشتن و گفتن از محیطزیست، لااقل در کشور ما و در این روزهای سخت، مصداق کالای بیمشتری است. عجیب هم نیست. چرا که به مدد سیاستهای غلط مسئولان، نگرانی اصلی غالب مردم ما، «نان شب» است و فعلاً بالاتر از آن مشتری چندانی ندارد.
اما چنانچه به ما گفته شود که اگر با همین وضعیت پیش برویم، دیگر کشوری نمیماند تا بتوان با تغییرات اساسی، آن را برای زیست بهتر آماده کرد، شاید کمی به خود آییم و دستی بر آتش بگیریم. چرا؟ شاید کوتاهترین جواب این باشد که «محیطزیست، تنها مقولهای است که دولت و ملت، هر دو در آسیب رساندن به آن، کمال همکاری را دارند»
عجب حکایت تلخی و عجب اتحاد شومی! همین دو روز پیش خبری کوتاه از میانکاله خواندم که بر اساس آن؛ علیرغم قول قطعی مبنی بر توقف پروژه پتروشیمی میانکاله تا پایان تحقیقات کافی، جادهسازی در آن محل ادامه دارد، مقدمات ادامه پروژه بهشدت مخرب محیطزیست در حال فراهم شدن است.
دقت کنیم! این سرزمین یادگار آبا و اجداد ما است. هیچ گزینه دیگری نداریم. حتی اگر گمان بر مهاجرت داشته باشیم، امکان ندارد برای همیشه بتوان از آن دل کند. پس خوب است گاهی پای صحبت خاک بنشینیم. از دردهایش آگاه شویم. اگر میتوانیم، از دردها کم کنیم. اگر نه، به سهم خود، دردی به آلام مام میهن نیفزاییم.
بر کسی پوشیده نیست که نظامهای سیاسی خاورمیانه، بدترین رفتارها را با کره زمین دارند. شاید اغراق نباشد اگر ادعا کنند که در اینجا ما رکورد زدیم. خیلی از ما آن عکس دلخراش را دیدهایم؛ دو دریاچه! به فاصله کمتر از دویست کیلومتر. یکی در ایران. دیگری در ترکیه. یکی در حال بدل شدن به شورهزار دیگری پر آب و زیبا و با نشاط! دریاچه ارومیه و دریاچه وان!
وضع رودخانهها، تالابها آبگیرها، خاک، آب و حتی هوای تنفسمان هم مساعد نیست. تا اینجا تقریباً کاری از دست من و شما برنمیآید؛ اما اینطور نیست که هیچ کاری هم نتوانیم انجام دهیم.
در سفری که نوروز به خطه شمال کشور داشتم، انصافاً، بین دو حال خوب (دیدن مناظر زیبای شمال) و زشتیهای آزاردهنده (انبوه زباله رهاشده یا نابودی جنگلها و آلودگی محیط) در نوسان گذشت.
سخن بسیار است و مجال نگارش نیست. تنها به آنچه شخصاً عامل به آن هستم، چند مورد را دوستانه پیشنهاد میکنم. شاید، شاید بهقدر قوت، اندکی از حملات ویرانگر به زیستبوم بکاهیم. بلکه روزی نظام سیاسی مهربانتر با محیطزیست رفتار کند و با مردمانی مهربانتر دستبهدست دهد و آنچه تا آن روز مانده را بتوان حفظ کرد.
1- سعی کنیم لااقل یک دوست که دوستدار محیطزیست باشد در میان دوستان حقیقی یا مجازیمان داشته باشیم.
2- بکوشیم هر روز، حتی ذرهای نسبت به دیروز زباله کمتری تولید کنیم.
3- آب کمتری هدر دهیم. مصرف برق و گاز را به حداقل برسانیم. این دو مورد آخر، بهطور مستقیم در حال کره زمین مؤثر است.
4- با هر خرید، کیسه پلاستیکی را نگهداری کنیم برای خرید بعدی. یا اگر راهی نداریم، اجازه ندهیم فروشنده، برای هر کالای جزئی، یک کیسه اختصاص دهد. از او بخواهید همه خریدها را در یک کیسه جا بدهد! اگر از خانه بیرون میرویم، قطعاً بهتر آن است که همراه خود کیسه پارچهای ببریم. اگر خودرو همراه خود بردهایم، بهتر است اصلاً کیسه نگیریم. وسایل را تا داخل ماشین در دست بگیریم.
5- اگر در خانه از کولر گازی استفاده میکنیم، آن را روی درجه کمتر قرار دهیم. اگر گرما غالب بود، بهجای تغییر درجه کولر، کافی است درب اتاقهای بلااستفاده را ببندیم. میبینیم که سرمای لازم تأمین میشود.
6- آبمعدنی نخریم. شخصاً برایم قابلهضم نیست که برخی افراد، خوردن آب از شیر آب، آبسرد کن یا حتی همراه بردن آب را کسر شأن میدانند. تحقیر، لایق کسی است که روزانه با خرید آبمعدنی، بطریهای پلاستیکی را به محیطزیست تحمیل میکند.
7- زیاد پوشاک نخریم. تحقیقات مفصلی انجامشده که گویای این حقیقت تلخ است که صنعت مد و لباس، هم بهلحاظ آب بر بودن و هم از جهت مصرف بیرویه و خریدهای پیاپی، از مهمترین آلایندههای محیطزیست است. لذا، کافی است از لباسهای خود، کمی مراقبت کنیم. یا به کمپین جهانی خرید لباسهای دستدوم بپیوندیم. باور کنیم که این هم از آن دست «قبحهای برساخته» است و هیچ اساسی ندارد. هرچند خوشبختانه یا متأسفانه باید گفت میلیونها ایرانی، به خاطر شرایط بد اقتصادی، به سمت خرید لباسهای معروف به «تاناکورا» رفتهاند، اما غیرمستقیم و ناخواسته، به کمک زمین آمدهاند.
8- مصرف کاغذ را به حداقل برسانیم. هرچند با ورود به عصر اینترنت و شبکههای مجازی، مصرف کاغذ کاهش چشمگیری داشته، ولی بازهم کافی نیست. تولید کاغذ خود مستلزم قطع درختان است. از سویی، خود کاغذ هم نوعی آلاینده ست. مدتی در طبیعت باقی میماند (شاید باور نکنید ولی دستمالکاغذی شش ماه در طبیعت میماند) از طرفی، سوزاندن کاغذ هم به افزایش گازهای گلخانهای میانجامد. در ایران هم که گرانی کاغذ مزید بر علت شده است. پس خوب است کاهش مصرف کاغذ را از کودکی به کودکان بیاموزیم و خودمان نیز عامل باشیم.
9- آب دستدوم مصرف کنیم. اگر همه ما بهطور دقیق بدانیم وضعیت آب کشورمان تا چه حد بحرانی است، یقیناً آب را نهتنها دو بار، گاه سه بار استفاده میکنیم. البته این را بگویم که حدود 90درصد هدر رفت آب، در بخش کشاورزی است. با تأسف باید گفت، شعار «خودکفایی» در تولید محصولات کشاورزی، یکی از ویرانگرترین شعارهایی بود که مخربترین تأثیرات را بر خشکسالی، خشک شدن رودها، استخراج بیرویه منابع آب داشت. نتیجه اینکه در اقصی نقاط کشور، شاهد فرونشست زمین هستیم. این فاجعه تا این جای کار، در شهر اصفهان بیشتر مشهود است. بهنحویکه یک شهرک مسکونی، کاملاً تخلیهشده است. پس اینجا هم همان حداقل لطف ما، یا تکلیف ما کاهش حداکثری آب است. مثلاً میتوان آبی را که از شستن میوه و سبزی میماند، برای استفاده در کولرآبی یا آبشویه و آفتابه در سرویس بهداشتی ریخت.
10-همواره از عاشقان طبیعت و فعالان واقعی محیطزیست ایران یاد کنیم و آنان را به الگویی برای نسل آینده تبدیل کنیم؛ تمام مردان و زنانی که با بیل زدن، نظافت، کاشت و مراقبت از درخت، آگاهیرسانی در حمایت از محیطزیست، ترویج دوستدار حیوانات و هر کس به طریقی به حفظ و مراقبت از زیستبوم حیوانات و در یککلام حیات این کشور، قدمی برمیدارند یا قلمی میزنند.