غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


احتمال عبور نارضایتی از مصادیق‌ به مفاهیم

هاجر اکوانیان (فعال اجتماعی)

یک) جامعه هنوز از شوک تشخیص اشتباه جنسیت و سپس لمس بدون دستکش توله‌یوزها درنیامده که دو تا از آن‌ها تلف می‌شوند. جامعه به‌راحتی نتیجه می‌گیرد که تیم نجات یوزپلنگ ملی دانش لازم و اولیه را ندارد. جامعه هنوز از شوک تلف شدن توله‌یوزها و خبر احتمال ناباروری یوز مادر به دلیل سزارین درنیامده که ساختمانی در آبادان فرو می‌ریزد، جمعیت امام علی منحل می‌شود و هم‌زمان نوزادی زنده با بند ناف از سطل زباله‌ای در تهران بیرون کشیده می‌شود. جامعه به‌راحتی نتایج خودش را می‌گیرد.
دو) مدیریت در این مقوله نه به معنایِ موردیِ نجات یوز مادر، یا بیرون آوردن افراد محبوس در زیر آوار متروپل آبادان، ساختن ساختمان جدید در محل آن، دلجویی از بازماندگان، یا به سامان شدن شرایط آن یک نوزاد است؛ که اگر مدیریت این مسائل با حل موردی میسر بود، این روزها ساختمان جدید پلاسکو در عواطف مردم جایی داشت. نجات توله‌یوز نر باقی مانده و مادرش ایران نمی‌تواند راه‌حل مسئله یوزها باشد. راه‌حل این مسئله دعوت از متخصصان واقعی و استخدام بدون سرک کشیدن در زندگی خصوصی آن‌هاست، نه به‌کارگیری افرادی که حتی این دانش اولیه را ندارند که نباید توله‌های تازه به دنیا آمده را بدون دستکش لمس کنند؛ که اکنون می‌بینیم نتیجه‌اش عدم پذیرش آن‌ها از طرف یوز مادر و استفاده از شیر نامناسب توسط تیم پروژه و مرگ آن‌هاست. راه‌حل فاجعه متروپل آبادان در کنار ابراز همدردی از طرف مردم و مقامات، نه بازداشت و محاکمه خاطیان، بلکه اولویت قوانین و ضوابط بر روابط است. و راه‌حل مدیریت بحران نوزادی که از سطل زباله بیرون می‌آید عدم مزاحمت و تأیید قانونی انجمن‌های مردم‌نهاد است. آن دسته از انجمن‌هایی که عواطف جامعه به روش‌های کاری آن‌ها به بار نشسته است.
سه) در مورد حوادثی که در مقیاس اجتماعی و ملی برای آن‌ها مویه می‌کنیم، حتی اگر آن مویه تنها به شکل نق و اعتراض در فضای مجازی باشد، دو مسئله مهم وجود دارد؛ یکی عدم اجرای قانون و دیگری برنیامدن قانونی صحیح‌تر و پیش‌برنده از حادثه یا تجربه است، تا به مدنیت و توسعه، پله و معنی داده باشد و از تکرار فاجعه جلوگیری کند. خلاصه اینکه بروز حوادث بحران‌زا در کشور منجر به اصلاح یا بهبود قوانین نمی‌شوند. مدیریت مسائل یک جامعه نمی‌تواند بدون ایجاد امنیت روانی به سرانجام مناسب خود برسد. لازم است این مدیریت به روش‌هایی منطقی و منصفانه و با به‌روز کردن چهارچوب‌های مراقبتی از طرف قوای حاکم همراه باشد. در غیر این صورت، بدون اقناع افکار عمومی، نسبت به مسئولان حس تنفر و خشم ایجاد می‌شود. این احساس نارضایتی در ذهن جامعه، خصوصاً با وجود فشارهای اقتصادی روزافزون، از افراد عبور می‌کند و نوبت را به نارضایتی از مفاهیم می‌رساند و منجر به عدم احساس تعلق به چهارچوب‌های قانونی و عدم پایبندی به رعایت قانون می‌شود. در ذهن چنین جامعه‌ای، قانون برای ساختن محیط اطراف آن‌ها نیست، این قانون اگر هم چیزی را بسازد برای رفاه آن‌ها نمی‌سازد.