غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


اینستاگرام و انعکاس واکنش چهره‌های معروف به مشکلات مردم

بیننده باید عاقل باشد!

همدلی| علی نامجو: در طول سال‌های گذشته کم نبوده‌اند اتفاقات ناگواری که پس از روی دادنشان لااقل برای چند روز زندگی را برای همگی ما در این کشور متوقف کردند و حال و روزمان را بدتر از آنچه بود ناگهان سر دادند به سراشیبی غم و ناامیدی؛ از زلزله بم با حدود 40 هزار کشته تا سقوط هواپیمای سی_130 خبرنگاران که 106 کشته داشت و بعدتر حادثه پلاسکو در سال 95 با 22کشته که 16 نفرش آتش‌نشانانی بودند و برای خاموش کردن آتش این ساختمان اعزام شدند. یک سال بعد از پلاسکو نوبت به زلزله کرمانشاه رسید که جان 630 نفر از هم‌وطنانمان را گرفت. دو سال بعد از پلاسکو نوبت به اتفاق غم‌انگیز دیگری رسید؛ نوروز سال 98 و سیلی که چند استان ایران را در برگرفت و فقط در یک روز در شیراز 21 کشته بر جای گذاشت. همین چند روز قبل آخرین فقره از سلسله اتفاقات تلخ در ایران رخ داد و ساختمان عریض و طویل متروپل فروریخت؛ ساختمانی که سازنده‌اش 4 سال قبل و در دولت تدبیر و امید از وزیر صمت آقای روحانی نشان چهره ماندگار ساخت و ساز در ایران را دریافت کرد. هر یک از این رویدادهای غمبار به‌قدری در دل و جان هرکدام از ما ردپاهای غم‌انگیز و اشک‌آلود به‌جای گذاشته که اگر کمی با خودمان خلوت کنیم، سخت نیست ردیف کردن سیاهه بلند و بالایشان در دفتر حافظه جمعی‌مان. 
این اتفاقات تلخ را اگر مرور کنیم اما دورترینشان کمترین رد پا از نارضایتی را در وجود هر یک از ما به‌جا گذاشته و نزدیک‌ترینش بیشترین میزان از اعتراض نسبت به وضع موجود. ماجرا اما به آن سادگی‌ها هم که به نظر می‌رسد نیست؛ مسئله را فقط نمی‌شود به دلیل آزادی فضای مجازی در چند سال گذشته و اطلاع عموم مردم جامعه ایران از فسادهایی که در میان بوده است، توجیه کرد. این وضع حاصل فعالیت حساب شده یک مجموعه از چهره‌های شناخته‌شده در این کشور است که در چند سال گذشته نام سلبریتی برایشان در نظر گرفته شده است. در ماجرای حضور هنرمندان در بم برای تسلای خاطر بازماندگان یکی از حاضران در محل تعریف می‌کند: اتوبوس هنرمندان که از فرودگاه به شهر رسید، چهره‌های شناخته‌شده‌ای را در خود داشت. در ابتدای ورودی شهر اما مهران غفوریان و رابعه اسکویی از اتوبوس پیاده شدند و گفتند خودمان شب بازمی‌گردیم. یک نفر هم برای مراقبت از آنان همراهشان رفت. دو بازیگر راه افتادند به سمت خرابه‌ها و در هر کوچه که چند نفر بچه می‌دیدند می‌ایستادند؛ رابعه اسکویی با سطلی که همراه داشت ضرب می‌گرفت و مهران غفوریان می‌رقصید و با بچه‌ها شوخی می‌کرد؛ این کار دو بازیگر حاضر در  شهر بود تا شب. ماجرا تا چند روز بعد هم ادامه داشت اما چرا هیچ‌کس از این اتفاق باخبر نشد؟ چون اینستاگرام نبود. در زلزله کرمانشاه اما چهره‌های سرشناس چه کردند؟ یکی‌شان که روی فرش قرمز هم زنش را بوسید، با لباس‌هایی جذاب راه افتاد میان آسیب دیدگان زلزله و شروع کرد به فیلم گرفتن و بعد هم که گند ماجرایش درآمد تا مدتی هیچ جا آفتابی نشد. 
همین چند روز اعلام شد که نوزادی تازه متولد شده در کیسه زباله‌ای در محله نازی‌آباد تهران پیدا شده است. بعد از اعلام خبر در فضای مجازی، بازار انتشار اخباری حول این اتفاق غم‌انگیز و ماهیگیری تعدادی مثلاً هنرمند شروع شد. در یکی از این مثلاً خبرها خواندم که خواننده معروف یاسان اعلام کرد این نوزاد را به فرزندخواندگی قبول کرده است؛ بعد من یک استوری از این خواننده نام‌آشنا(که البته تا امروز به‌جز در این خبر حتی یک‌بار هم نامش را نشنیده بودم) آورده بودند که مثلاً این آقای مشهور درخواست خودش را به بهزیستی داده و امیدوار است بتواند پدر خوبی برای این نوزاد باشد. حالا آقای خواننده هم مجرد است، هم بر اساس مطالب صفحه‌اش تا لنگ ظهر خواب است، هم بقیه ساعات روزش را در پارتی‌ها در «کردان» و «آهار» و «شمال» می‌گذارند و هم اهل کارهای بسیار جالبی است که هیچ پدری قاعدتاً نباید انجام بدهد. جالب‌تر آنکه هزاران پدر و مادر با دارا بودن همه شرایط فرزندخواندگی الآن در صف منتظرند تا نوبت به آن‌ها برسد، حالا چطور ممکن است یک نفر با این وضعیت به بهزیستی درخواست داده باشد و در ادامه بهزیستی درخواست او با این شرایط را اصلا بخواند چه برسد به اینکه قبول کند، الله‌اعلم. 
در یکی دیگر از پست‌ها در این رابطه هم پستی با تصویر خواننده واقعاً مشهوری منتشر شده که عنوان جالبی دارد؛ «میخوام برای این بچه پدری کنم.» بعد وارد کپشن پست که می‌شوی از قول شاهین صمدپور نوشته شده که در طول چند ساعتی که خبر پیدا شدن این نوزاد منتشر شده تعداد زیادی از مردم از جمله چهره‌های مشهور همچون خواننده‌ای که دوست من هم هست، علاقه‌مندی خودشان برای به فرزندی گرفتن این نوزاد اعلام کرده‌اند اما باید بدانند که تعداد زیادی از پدرها و مادرها در نوبت بهزیستی منتظرند و اولویت هم با این چند هزار نفر است. 
حالا چطور منتشرکننده آن پست تیتر میخوام برات پدری کنم را انتخاب کرده، از دو حالت خارج نیست؛ یا معنای جملاتی که در ادامه آمده را نمی‌داند که بعید است، یا قرار است برای آقای خواننده تبلیغ کند که البته به واقعیت نزدیک‌تر از فرض قبلی است. 
اینستاگرام در این چند سال فضای بسیار مناسبی شده برای قرار گرفتن در صدر اخبار. کسانی که توانسته‌اند در طول سال‌های گذشته از این پلتفرم برای قرار دادن بیشتر و بیشتر خودشان در بورس استفاده کنند، با روی دادن هر اتفاقی در این کشور سعی می‌کنند پستی بگذارند و اظهارنظری کنند و از قافله عقب نمانند. یکی متن مصاحبه‌اش را با بی‌بی‌سی منتشر می‌کند که در آن به‌عنوان یک سلبریتی از مشکلات و سختی‌ها و ممنوعیت‌هایی که در ایران دارد(عجب)، حرف میزند، دیگری در پاسخ به او می‌گوید به‌جای شعارهای الکی دستمزدهای میلیاردی‌اش را به مردم بدهد، یکی از تجاوز سه دهه قبل از سوی بازیگری که این روزها دارد موردتمجید قرار می‌گیرد می‌نویسد تا او هم بتواند به صدر بیاید و دیگری در یک استوری می‌نویسد من هم همین اتفاق را تجربه کرده‌ام و با من هم همین برخورد انجام شده است. 
به نظر می‌رسد این فضا برای جویندگان شهرت البته به هر قیمتی فضای بسیار مناسبی است و در همین شرایط است که ضرب المثل معروف «شنونده باید عاقل باشد» بیش از پیش اهمیت خودش را نشان میدهد. «تا که قبول افتد و که در نظر آید؟!»