غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


در سوگ خردمندی

محمدعلی نویدی (مدرس دانشگاه و نویسنده)

خردمندی خصلت و ویژگی ممتاز آدمی در زندگی است که چگونگی و کیفیت حیات و زندگانی او را از نحوه‌ زیست جانداران و حیوانات متمایز می‌کند.اندیشه ورزی و خردمندی در شأن و منزلت انسان است که فقدان و بحران آن، موجب سوگ و غم و اندوه عمیق آدمی و توقف تحول و تغییر و رشد او می‌شود.جامعه‌ای که در آن خردمندی غایب باشد، جامعه‌ای پریشان، آشفته، نامتعادل و عقب‌مانده خواهد بود.خردمندی امر و خصلت ذاتی نیست بلکه آموختنی و تمرین کردنی است. بدین‌جهت، اشخاص باتجربه و باسن‌وسال و با آگاهی بیشتر، خردمندتر از اشخاص جوان و کم‌تجربه هستند. وقتی جامعه از ساحت پرسش و گفت‌وگو درباره موضوعات و مسائل بنیادین مثل فرهنگ و سیاست و ترقی به سطح مسائل روزمره و گرفتاری‌های آنی و فوری مثل تهیه نان‌وآب و گرانی و تورم و بیماری افول می‌کند، سوگ و مصیبت خردمندی شروع می‌شود. جامعه خردمند، جامعه یادگیران و تشنگان آموختن و دوستداران اندیشه ورزی است و جامعه غافل و گرفتار، جامعه در سوگ نشسته خردمندی است.جامعه خردمند حوصله و نشاط آموختن دارد و این آموختن منشأ و مبدأ گشایش بن‌بست‌ها و افق‌های نوین است، سوگ خردمندی زمانی شروع می‌شود که درهای آموختن و انگیزه‌های دانستن بسته شود. وقتی آحاد جامعه دچار مایحتاج اولیه و ابتدایی خود باشند در سوگ خردمندی اشک‌ریزان خواهند بود.تلاش برای حفظ بقا و تنازع زیستن، آغاز سوگ خردمندی است.حاکمان مغرور در طول تاریخ از عوامل اصلی بدبختی مردم خود بودند و خردمندان را خانه‌نشین یا حتی مجبور به جلای وطن کردند و در سوگ خردمندی نشاندند. سوگ خردمندی یعنی قحطی مردمان فکور و فرهمند.
 سوگ خردمندی زمانی ظهور بیشتری پیدا می‌کند که اندیشیدن و تولید اندیشه‌های تازه جرم تلقی شود و اندیشه‌ورزان منفور و مطرود شوند.آری، خردمندی با اندیشه‌ها و رفتارها و تصمیم‌گیری‌های درست و به سامان امور اجتماع نسبت دارد. پریشانی و آشفتگی و عنان‌گسیختگی امور و رهاشدگی کارهای مردم عادی و اکثریت، نشانه بارز سوگ خردمندی است. مثل، عنان‌گسیختگی و خارج از کنترل شدن قیمت کالاهای مصرفی و ضروری مردم و اقتصاد و نحوه‌ اداره امور معیشت همگان.در سوگ خردمندی، خشم و خشونت و قهر و عصبانیت جای عقل و اندیشه و صاحبان خرد را می‌گیرد؛گویی عقل و اندیشه آدم قرن بیست و یکم به دوران باستانی و کودکی هبوط و نزول می‌کند. سوگ خردمندی و غم وجودی و اثری را آگاهان صادق و روشن‌ضمیر می‌فهمند، آنان که اهل تحلیل و تشخیص و تمییز هستند.وقتی شما مکرر می‌بینید یا می‌شنوید جوانان و حتی افراد مسن خودکشی می‌کنند، این رفتارها را چگونه تحلیل می‌کنید؟ وقتی آمار مشاجرات و منازعه‌های خانوادگی را مشاهده می‌کنید، چه تعبیری دارید؟ وقتی ناامیدی غالب بر جامعه را می‌بینید، چگونه فکر می‌کنید؟ آیا این‌ها و هزاران مورد دیگر، عدم تعادل اجتماعی را نمی‌رساند؟ تعادل و توازن زندگی انسان با تفکر و خردمندی قرین است. سوگ خردمندی، بدترین مصیبت‌ها در تاریخ زندگی بشر است. آیا فکر نمی‌کنید، ریشه نیهیلیسم در دوری و خروج از خردمندی دارد؟ چرا سر عقل نمی‌آییم؟ چرا به سوگ خردمندی رضایت دادیم؟ به نسل آینده و تاریخ و وجدان‌های بیدار چه جوابی داریم؟درواقع، سوگ خردمندی فضیلت‌های انسانی را فراموش کردن و سرچشمه نیکی را گم کردن و به سطح حیوانیت افتادن است.