بیمسئولیتی، با وجود هزاران مسئول
مهدی شیرازی آقاگلی (فعال اجتماعی و رسانهای)مشکلات و مسائل مردم خوزستان امروز به حدی تلخ و گزنده است که کمتر ایرانی غیور و وطنپرستی از کنار این مشکلات و سختیها میتواند به راحتی عبور کند. مطالبات و دغدغههای بحق شهروندان این استان ایجاب میکند، نه به صورت شعاری، بلکه جهادی و در میدان عمل حل و فصل شود.
نکته مهم در موضوع خوزستان این است که باید اصل اعتراض و خواستههای مردم را پذیرفت، مردمی که چه در ایام پیروزی انقلاب چه در دوران هشت سال جنگ تحمیلی که جانانه و با دستان خالی در برابر دشمن ایستادگی کردند و چه در دوران تهدید و تحریم بزرگترین یار و پشتیبان نظام و انقلاب بودند؛ این روزها مطالبات و خواستههایی دارند که به هیچ وجه نمیتوان آنها را فریب خورده و معاند خواند. صدای این روزهای خوزستان صدای مظلومیت، حقخواهی و عدالتطلبی است و بر همه مسئولان فرض است که صدای خوزستان را بشنوند و برای آن چارهای بیندیشند، البته حساب اهالی غیور خوزستان از فرصتطلبانی که از هر آب گلآلودی به دنبال گرفتن ماهی هستند جداست و این موضوع را بیش از هر کس دیگری اهالی خوزستان دریافتهاند و باور دارند.
نکته مهم دیگر در ماجرای خوزستان تعدد اظهار نظر مسئولین بیمسئولیت و نبود پاسخگویی مسئولان دارای مسئولیت است. در همین چند روز گذشته اکثر شخصیتهای سیاسی مهم کشور که گاهی چند دهه در مناصب بالا مسئولیت داشتهاند و به نوعی در انباشت مشکلات خوزستان سهیم بودهاند، آنچنان سوپرمنگونه از آمادگی برای حل مشکلات خوزستان سخن میگویند که گویی تاکنون هیچ مسئولیتی متوجه آنان نبوده است. کافی است صفحات فضای مجازی را رصد کنید تا دریابید انبوه مسئولان بیمسئولیت از نماینده و وزیر گرفته تا شخصیتهای بزرگ سیاسی از ضرورت توجه به خوزستان و حل مشکلات آن استان سخن میگویند که گویی مردم عادی باید پاسخگوی وضعیت فعلی باشند! مردم البته این فرار رو به جلو را متوجه میشوند و این مطالبهگری از سوی مردم نسبت به همه مسئولان در گذشته و حال وجود دارد که چرا در حق مردم خوزستان کوتاهی کردهاند. آیا مردم حق ندارند بپرسند آن شخصیت سیاسی که امروز از طریق توئیتر و صفحه اینستاگرام برای استان خوزستان نسخه میپیچد، چرا در چهار دهه عمر مدیریت خود قدم از قدم برنداشت؟! واقعیت آن است که دوران مدیریت وعده و شعار و رجزخوانی و نسخهپیچی پشت میزی تمام شده و در عرصه میدان و عمل باید مردم تغییر را احساس کنند، شخصیتهای سیاسی تکراری و بیخاصیت که همه جا هستند، همه جا احساس مسئولیت میکنند و برای هر دردی نسخهپیچی میکنند، اگر در دوران بازنشستگی خود در چنین رویدادهایی اظهارنظری هم نکنند کسی شاکی نمیشود، اما نسخهپیچی همین شخصیتها که اتفاقا باید به دلیل ضعف عملکرد خود پاسخگو باشند، صرفا نمک پاشیدن بر زخمهای کهنه مردم است. درد خوزستان نبود مسئول نیست، بلکه بیمسئولیتی هزاران مسئول پر مدعاست.