مناظرهها و جای خالی سیاستهای کلان
محسن صنیعی (مدرس دانشگاه )مناظرههای انتخابات ریاست جمهوری به پایان رسید. در خصوص برگزاری این مناظرهها، نکات مهم زیر را میتوان مطرح کرد:
۱- در میان کاندیداهای موجود، پنج نفر از کاندیداها، در جریان اصولگرایی قرار میگیرند و دو کاندیدای دیگر، دارای سوابق وابستگی به جریان اصلاحطلبی هستند. با توجه به این که رئیس جمهور، عملا در راس دولت قرار میگیرد و پس از او، معاونان رئیس جمهور، وزرا، معاونان وزرا، مدیران کل وزارتخانهها، استانداران و... بسیاری سمتهای دیگر قرار میگیرند، حال این پرسش اساسی وجود دارد که در مجموعه پستهای پیشنهادی بعد از رئیس جمهوری، چه تفاوت اصولی میان کاندیداهای اصولگرا وجود دارد؟ مجموعه کاندیداهای اصولگرا باید بگویند سازمان اجراییشان چه تفاوتی با هم دارند؟ چند درصد با هم تفاوت دارند؟ کاندیداها باید بگویند با چه سازمان دولتی، برنامههای خود را اجرایی میکنند؟ وزرایشان چه کسانی هستند؟ معاونان رئیس جمهور، معاونان وزرا، استانداران، مدیران کل آنها چه کسانی هستند؟ کاملا مشخص است همپوشانی بسیار زیادی میان مدیران دولت کاندیداهای اصولگرا وجود دارد، پس کاندیدای پوششی، عبارت کاملا صحیحی است که رایج شده است. ظاهرا فقط در انتخابات ایران است که کاندیداهای پوششی برای حفاظت از کاندیدای اصلی در مناظرهها ظاهر میشوند و بعضی از دیگر کاندیداها در نقش مهاجم یا مدافع بازی میکنند و کاندیدای اصلی، در نقش میانه، میدانداری میکند.
۲- سیستم برگزاری مناظرهها و انتخاب سوالات بسیار ضعیف بود. به جای آن که در ابتدا نگاه کلی کاندیداها به مشکلات کلان مملکت و سپس برنامه و سیاستهای کلان برای خروج از بحرانها دیده شود، از کاندیداها، پرسشهای ریز و کوچک پرسیده میشد، در نتیجه با این نوع از پرسش، معمولا کاندیداها از پرسش استفاده میکردند و بدون این که به اصل پرسش پرداخته شود، به سیاستها و دیدگاههای کلی خود میپرداختند. فقط در نیمه اول مناظره سوم، از کاندیداها خواسته شد که هفت دقیقه در مورد برنامههای دولت خود سخن بگویند. مجموعه مناظرهها بر روی مسائل اقتصادی و بیشتر در حد خواستهها گذشت تا برنامهریزیها و سیاستهای اقتصادی.
۳- در مجموعه مناظرهها، عمده مشکلات مردم را در حوزه اقتصاد و معیشت، تورم و رکود و مسکن، جلوه داده شد...
ولی جای سیاست خارجی، سیاست داخلی و سیاست فرهنگی و اجتماعی، سیاستهای کلان، ساختارهای کلان و ابربحرانهای کشور، خالی بود. اثر سیاست خارجی بر اقتصاد و تحریمها و سیاستهای کلان بر اقتصاد دیده نمیشد. سخنی از تحریمهای خارجی نگفتند، FATF را نگفتند. کاندیداها در سه مناظره، کمتر سخنی از سیاست خارجی گفتند و نگفتند که با وجود سیاست تقابلی با غرب و کشورهای منطقه، چگونه میشود رونق در اقتصاد داشت؟
۴- مجموعه کاندیداها به ترتیبی خود را نشان دادند که گویی همه دولتهای قبلی، فاسد و خائن و دزد، خیانتکار، فرصتطلب، دروغگو، غیر صادق، بیکفایت و بیغیرت هستند که نه راه اداره کشور را میدانند و نه ارادهای بر توسعه کشور خواستهاند، بانی وضع موجود هستند، بر سفره انقلاب نشستهاند و اینها آمدند تا از بالا تا پایین، همه چیز را درست کنند و منجی اقتصاد و اجتماع شوند. کاندیداها فکر میکنند مشکلات کشور از افراد است نه از ساختارها و سیاستهای کلان، این خود نشان از عدم تسلط کاندیداها بر حقایق سیاست و اقتصاد کشور است. اگر دولتهای قبلی، میتوانستند بر مشکلات کشور فایق بیایند، مگر مدیران این دولت با مردم کشور، غریبه بودهاند یا با مردم دشمنی داشتهاند یا آن که در انتخاباتهای بعدی، نمیخواستهاند رای کاندیدای مطلوب خود را از مردم بگیرند که خود را بینیاز از مردم دیدهاند و به دشمنی با مردم پرداختهاند و زندگی را بر مردم تباه کردهاند؟
۵- غالب کاندیداها بیش از آن که از برنامههای خود سخن بگویند، از خواستههای خود گفتند، بدون آن که از چگونگی رسیدن به این خواستهها بگویند. یکی سخن از کاهش تورم و گرانی گفت، ولی نگفت چگونه؟ سخن از هدایت نقدینگی به سمت تولید شد، اما نگفتند چگونه؟ سخن از مبارزه با فساد به میان آوردند، ولی نگفتند بدون شفافیت و آزادی رسانهها و مطبوعات و احزاب و فضای مجازی، چگونه میتوان به سلامت اقتصادی و سیاسی رسید؟ از ۴.۵میلیون مسکن، ۴۵۰هزار تومان یارانه، حل مسئله بورس، رفع بیکاری و شغل برای همه گفتند، ولی نگفتند چگونه و با چه منابعی؟ این کاندیداها، گویی همه هدفشان در تبلیغات انتخابات این بود که همه مشکلات و ناکارآمدیها را از دولت روحانی نشان دهند، یعنی علیرغم وجود صدها عامل تاثیرگذار بر اقتصاد و اجتماع و سیاست، تنها عاملی که باید در مناظرهها برجسته میشد، دولت روحانی بود. ظاهرا کاندیداهای محترم با انصاف و ترحم بسیار خوبی نسبت به همه دشمنان خارجی و منطقهای ایران برخورد کردند، ولی از رقبای داخلی نمیتوانستند بگذرند.