غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


نقد و نظر بر دفتر شعر «اشکال و تصاوير» از سيدحسن‌ اجتهادی

راوی شب حرف‌هایم را نوشت

فیض شریفی (منتقد و پژوهشگر ادبیات)

بر این کتاب دو مقدمه آمده است‌. مقدمه‌ نخستین را محمدرضا خالصی نگاشته‌اند و ديگری را حسين رضوی‌فرد به رشته‌ تحریر درآورده‌‌اند. خالصی اشعار کلاسيک اجتهادی را ‌«اشعاری با دغدغه اگزیستانسیالیستی‌» دانسته‌ و نوشته‌اند:‌«اجتهادی در شعرهایش ما را به سمت بودن و نبودن و اضطراب‌ همیشگی آن که یک مقوله وجودی است می‌برد. منتها این دغدغه و اضطراب را در سطح موجودات‌ و اشیاء می‌گستراند و این التهاب را در عرصه‌ زیستی جهان، تصویر می‌کند...‌». خالصی این مبحث را پی می‌گیرد اما فاکت و نشانه‌‌‌ای از اشعار اجتهادی ارائه‌‌ نمی‌دهند و در پایان این نگاه فلسفی‌ درازدامن می‌نویسد:‌«او در شعرهایش یک لحظه را می‌سازد.
 يعنی شعر از حالت قطعه‌‌ای به حالت لحظه‌‌ای تغییر می‌يابد. قطعات‌، اجزایی هستند که هنگامی که از کل خود دور شوند، وجود دارند، مثل برگ، ميوه‌های درخت، اما لحظات اجزایی هستند که‌‌ نمی‌توانند جدا از کلی که به آن تعلق دارند، وجود داشته باشند و جدا از آن سطح و امتداد مکانی‌‌ نمی‌توان آن‌ها را ديد‌». حسین رضوی فرد در ‌«درآمدی بر فرم‌شناسی مجموعه شعر‌» اشکال و تصاوير‌«سعی کرده از شعر اجتهادی، نسب‌شناسی کنند و طلایه‌داران شاعران نوقدمایی را مثل سيمين بهبهانی، منوچهر نیستانی و حسین منزوی و امثالهم را معرفی کنند. رضوی فرد به واکاوی اشعار اجتهادی پرداخته و در دفتر اشکال‌ و تصاوير ۳۰ وزن متفاوت‌ و ۲۵ قالب ترکیبی متفاوت در قالب‌های شعری شاعر ديده‌اند و نوشته‌اند: ‌«طرفه این که پیکره بندی شعر و کاربست واژگان در این اشعار، گاه به حدی طبیعی و روان است‌ که مخاطب متوجه‌ تغيير فرم یا قالب در ميانه شعر‌‌ نمی‌شود: ‌«کوهی از شعله در شهری از برف، خواب من نیز انديشه‌‌ای ژرف/این‌چنین ام قهرمان سرافراز خواندن، عاشق بودن و بازماندن/این‌چنین‌ام قله‌ی دور در آسمان گم، با بهارانی از روح گندم/صبر آن صخره در باد و باران‌، ابر بارنده بر کوهساران/این‌چنین‌ام‌». رضوی فرد در بخش فرم تصویری از نگاه‌ شکلوفسکی، اشکال تازه و محتوای تازه‌ کتاب را با دقت و ممارست نشان داده‌اند و پس از آن ‌«زبان و فرم‌» اشعار اجتهادی را در دو کفه ترازو گذاشته است و در پایان نوشته‌اند که: ‌«آنچه سیدحسن اجتهادی را با عرق‌ریزی‌های روحش در شعرسرایی متفاوت می‌کند، همزمان با حفظ سلامت زبان، بیرون آمدن از سراپرده قالب‌ غزل و هرچه نزدیک‌‌‌تر شدن به شعر نيمايی است‌، بدون این که شائبه تبديل غزل به شعر نيمايی حس شود‌». باید این کتاب ارزشمند ۲۱۴ صفحه‌‌ای را با وسواس و وسعت نظر خواند تا این شاعر والامقام را شناخت. حسن اجتهادی شاعری است که در هنگام حیات خويش در هیاهوی پدرخوانده‌های ادبی در مطبوعات در سايه ماند، ولی پس از آن که خرقه وانهاد، در آينه نمایان شد. 
شاعر در شعر ‌«ای پايان من‌» می‌گويد: ‌«سال‌ها گفتم جوانی می‌کنم/آنچه می‌دانيم و دانی می‌کنم/لیک دیدم آه...در پایان کار/در بهاران مهرگانی می‌کنم/هرکسی در زد، بگو من مرده‌ام/نعش خود را هم از این جا برده‌ام .../راوی شب حرف‌هایم را نوشت/وه چه زیبا زیستم در شهر زشت/شور-‌‌ای تنبور حالا سخت دور/شعر -‌‌ای پایان من !ای سرنوشت!/هرکسی در زد بگو من مرده‌ام/نعش خود را هم از این جا برده‌ام ...‌». ریتم و رپ رپه‌ی کلام گاهی شاعر را با خود می‌برد. آنچه در این شعر ترجیع‌بند گونه‌ و برخی از اشعار اجتهادی می‌بینیم و می‌شنویم بیش از فرم و محتوا، موزیک و موسیقی است که بر مضمون و محتوای شعر غلبه کرده است.