غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


رامین بهنا در زادروز آهنگساز مطرح ایران از تاثیر او بر زیست حرفه‌ای‌اش می‌گوید

بابک بیات سعدیِ موسیقی من است

همدلی| رضا نامجو: برای او بابک بیات یک موزیسین آوانگارد به‌حساب می‌آید. موزیسینی که یکی از اولین بارقه‌های موسیقی فیوژن را وارد این سرزمین کرد. رامین بهنا که خیلی‌ها او و «آویژه» را اولین بانیان آشنایی مخاطب ایرانی با موسیقی تلفیقی کشورشان می‌دانند، این عنوان را شایسته بابک بیات می‌داند و اسفندیار منفردزاده. اهل تعارف نیست رامین بهنا. شاید همین خاطر هم هست که وقتی می‌رود سراغ جایگاهی که بابک بیات در ذهن و ضمیرش بر جای گذاشته، بی‌تکلف حرف می‌زند اما زبانش لبریز سپاسگزاری است. سپاسگزاری بابت فرصت هم‌نشینی با زنده‌یاد بیات. سپاسگزاری بابت خلق ملودی‌هایی که بیات با آفرینش آن‌ها این فرصت را به جوان آهنگساز داد تا از او الهام بگیرد. رامین بهنا آهنگساز و نوازنده نام‌آشنای موسیقی ما در یک گفت‌وگوی جذاب به بهانه زادروز بابک بیات، به سؤالات «همدلی» پاسخ داد. سؤالاتی از زندگی بیات و نقاط گره‌خورده این زندگی با سرنوشت حرفه‌ای بهنا در حوزه موسیقی. او ممنون بابک بیات است و از این‌که بگوید کارهای بیات رویش تأثیر زیادی گذاشته‌اند ابایی ندارد. از منظر فنی جایگاه آهنگساز شهیر در ذهن رامین بهنا جایگاه کم‌نظیری است. آن‌قدر که خودش می‌گوید: « برای تماشای فیلم «شاید وقتی دیگر» 4-5 بار به سینما رفتم. دفعه اول فیلم را دیدم و در دفعات بعد چشمانم را بستم و به موسیقی گوش دادم»! بااین‌وجود مهم‌ترین ویژگی بیات ازنظر بهنا نه این شاخصه‌های جذاب است و نه درک عجیب‌وغریبی که آهنگساز ازدست‌رفته در مواجهه با شعر داشت. کم‌نظیر بود تلفیق شعر و موسیقی در ملودی‌های بابک بیات اما این ویژگی هم نتوانست در مقابل مهربانی بیات قد علم کند وقتی قرار شد رامین بهنا مهم‌ترین مشخصه و خاطره ثبت و ضبط شده از بیات را بازگو کند. زنده‌یاد بابک بیات آن‌قدر مهر و محبت داشته در رفتارش با بهنا و دیگران که حالا انگار اگر بنا باشد بروند سراغ آن‌همه مهربانی اشکشان درمی‌آید. رامین بهنا با ماست تا از بابک بیات بگوید: 

مواجهه شخصی شما باب بابک بیات چه خاطره‌ یا تصویری از او در ذهنتان باقی گذاشته است؟؟

آقای بیات به معنای واقعی کلمه آدم مهربانی بود. امروز اگر درباره اخلاق و شخصیت و ویژگی‌های فردی ایشان با خواننده‌هایی مثل حمید حامی یا مانی رهنما گفت‌وگو کنید اشکشان درمی‌آید. این نشان از وابستگی‌شان به استاد بابک بیات دارد اما خوش‌اخلاقی و وابستگی به ایشان تنها محدود به خواننده‌هایی که با زنده‌یاد بیات همکاری داشته‌اند نمی‌شود. من تجربه دیدار با ایشان در استودیو را برای چندین بار دارم. وقتی درباره کار از ایشان سؤالی می‌پرسیدم آن‌قدر باحوصله و دلسوزی پاسخ می‌دادند که آدم تعجب می‌کرد. 
در آن روزها سن و سال من کم بود و نسبت به امروز خیلی جوان‌تر بودم. اما ایشان آن‌قدر سعی می‌کرد کمک کند که تا امروز خاطره آن گفت‌وگوها از ذهنم پاک نشده است. در این بخش و البته تا پایان گفت‌وگو هر چه می‌گویم نظرات شخصی من است. انرژی چنین آدم‌هایی طبیعتاً به محیط اطراف هم ساطع می‌شود. البته این انرژی فقط محدود به کسانی که آقای بیات را می‌شناختند نمی‌شود. کافی است به نگاهی که عموم یا لااقل فعالان در زمینه‌های مختلف موسیقی به نام بابک بیات دارند دقت کنیم. به نظر من حتی کسانی که تجربه ملاقات رودررو با آقای بیات را نداشتند هم انرژی او را دریافت کرده‌اند. 

جایگاه بابک بیات در حوزه آهنگسازی موسیقی پاپ ایران ازنظر شما چطور جایگاهی است؟

اگر به نام آهنگسازان فعال و البته موفق موسیقی ایران نگاهی بیندازیم به گمان من باوجود حضور استادان دیگر، نام دو نفر بیش از همه به‌عنوان آهنگساز موسیقی فیلم در ذهن تداعی می‌شود؛ یکی اسفندیار منفرد زاده و دیگری بابک بیات. هردوی این آدم‌ها یک ویژگی مشترک داشتند. اسفندیار منفردزاده و بابک بیات آدم‌های ملودیکی بودند که ملودی‌های بسیار زیبا و منطقی می‌ساختند و البته به‌شدت آوانگارد بودند. نکته جالب درباره هردوی این‌ها عدم وجود تحصیلات عالیه مرتبط با موسیقی در رزومه‌شان است. 

اندیشه سیاسی بابک بیات و اسفندیار منفرزاده به‌ویژه پس از انقلاب باهم تفاوت زیادی داشت. بنابراین منظور شما از آوانگارد بیش از اندیشه سیاسی به موسیقیشان مربوط است؟

همان‌طور که گفتم هر آنچه در سراسر این گفت‌وگو بیان می‌کنم نظر شخصی من است و البته منظورم از آوانگارد بیشتر درزمینهٔ فعالیت حرفه‌ای موسیقایی بود. شاید یکی از دلایل منحصربه‌فرد شدن این دو نفر تحصیل نکردن درزمینهٔ موسیقی بوده باشد که باعث جرئت بیشتر آن‌ها در خلق آثار شد و همین ویژگی باعث می‌شود وقتی به برخی از آثار تولیدشده این دو نفر نگاه می‌اندازیم دریابیم این نمونه‌ها از زمانه خودشان بسیار جلوتر هستند. حتی گاهی وقتی در مورد آغاز جریان موسیقی تلفیقی در ایران صحبت می‌شود و عده‌ای من و نسل مرا به‌عنوان آغازگران این مسیر معرفی می‌کنند می‌گویم این نسبت را به ما ندهید چراکه پیش از ما بابک بیات و اسفندیار منفرد زاده بودند که این راه را شروع کردند. یکی از مهم‌ترین مشخصه‌های بابک بیات درزمینهٔ آهنگسازی برای من ملودی‌های ماندگار اوست. چه در فیلم، چه در ترانه و چه در کل آثارش. 

از نگاه شما مشخصه‌های آهنگسازی بابک بیات که کارنامه‌اش را در مقایسه با دیگر هم‌نسلانش متمایز می‌کند چه ویژگی‌هایی دارند؟

همان‌طور که می‌دانید ایرانی‌ها اساساً آدم‌های ملودیکی هستند و بابک بیات هم یکی از آن آهنگسازانی است که آثاری سراسر ملودیک داشت. از سوی دیگر باوجود پرکاری او به‌ویژه در سال‌های پس از انقلاب هیچ‌کدام از کارهایش تکرار دیگری نبود. او همیشه روی ملودی‌هایش فکر می‌کرد و این نکته باعث می‌شد آثارش همیشه تازگی داشته باشد. نکته بعدی که به گمان من مهم‌ترین و جدی‌ترین ویژگی در موسیقی بابک بیات است مسئله تلفیق شعر و موسیقی است. او این کار را بسیار هنرمندانه انجام می‌داد. وقتی به آثار بیات گوش بدهید هجاهای شعری دقیقاً سر جایی که باید باشند هستند و البته ملودی هم‌ همانی است که باید باشد. مخاطب در ذهنش مرور می‌کند که این کار بهترین چیزی است که می‌توانسته باشد. انگار اگر اختیار را به هرکدام از شنونده‌ها می‌دادید تا خودشان خطوط ملودی را ترسیم کنند و آن بن‌مایه اولی را بسط و گسترش دهند همان کاری را می‌کردند که استاد بیات انجام می‌داد. 

با مرور نام‌هایی که به‌عنوان خواننده از سوی بابک بیات به عرصه موسیقی ایران معرفی شدند درمی‌یابیم او به نوع خاصی از صدا علاقه‌مند بوده است. نام‌هایی همچون نیما مسیحا و حمید حامی مثال‌های خوبی هستند برای اثبات این ادعا...

این تمایل به دورانی بازمی‌گردد که بابک بیات کار درزمینهٔ آهنگسازی را آغاز می‌کند. در آن روزگار موسیقی جدی ایران موسیقی کلاسیک بوده و تا آنجا که من می‌دانم حتی آقای «ابی» هم در گروه کر ارکستر سمفونیک فعالیت می‌کرده است. نمی‌دانم این را خوانده‌ام یا کسی به من گفته که مرحوم بیات هم در گروه کر حضور داشته است. به نظر می‌رسد بابک بیات از آن مسیر وارد عرصه آهنگسازی شده و آن جنسی که می‌شناخته و بیشتر دوست داشته نوع کلاسیکال بوده است. از مجموع آثار او هم می‌توان فهمید که دید بابک بیات کلاسیکال بوده است.  نظر من این است که ایشان به صدای تنور علاقه‌مند بوده و این از یک‌سو به تجربه زیسته او پیش از آغاز آهنگسازی ارتباط دارد و از سوی دیگر با نگاه به‌نام‌هایی که به‌عنوان خواننده معرفی کرده می‌شود به این نتیجه رسید. نکته جالب اینکه ایشان وقتی خودش هم در استودیو می‌خواند صدای خودش هم تنور بود. حتی به خاطر دارم که یک‌بار در حین ضبط آقای بیات می‌خواست ملودی را برای خواننده تشریح کند. بنابراین شروع کرد به خواندن. آنجا بود که صدای زیبای ایشان را شنیدم و پرسیدم شما چرا خودتان نمی‌خوانید؟ البته آقای بیات هم پاسخ داد من دیگر اصلاً سمت خوانندگی هم نمی‌روم. 

شما هیچ‌وقت  با بابک بیات همکاری نکردید؟

متأسفانه من افتخار همکاری با آقای بیات در یک پروژه مشترک را نداشتم اما در دوره‌ای در استودیو زیاد ایشان را می‌دیدم. در آن روزها آقای بابک امینی مشغول ضبط یک کار مشترک با آقای بیات بود. بعدازآن آقای بیات مشغول کار بر روی موسیقی فیلم یک فیلم سینمایی بود. خوب به خاطر دارم در آن جلسه باهم درباره تجربیات ایشان در حوزه ضبط در استودیو صحبت می‌کردیم. نمی‌دانم گفتن این نکته خوب است یا بد اما من برای فیلم شاید وقتی دیگر که آهنگسازی‌اش را آقای بیات انجام داده بود 4-5 بار به سینما رفتم. دفعه اول فیلم را دیدم و در دفعات بعد چشمانم را بستم و به موسیقی گوش دادم. همان‌طور که گفتم بابک بیات در کارش یک هنرمند آوانگارد بود و موسیقی که می‌ساخت از زمانه خودش خیلی جلوتر بود. آن روزها من بابک بیات را هم‌تراز یا حتی جلوتر از آهنگسازان موسیقی فیلم اروپایی می‌دیدم. این را هم بگویم که درزمینهٔ آهنگسازی نکاتی از روی آثار او برمی‌داشتم. همان‌طور که در ابتدای صحبت‌هایمان هم گفتم آقای بیات درزمینهٔ تلفیق شعر و موسیقی بسیار توانا بود و من به‌عنوان کسی که روی این قضیه بسیار حساسم و قرارگیری هجاهای شعری به شکل اشتباه روی موسیقی بسیار آزارم می‌دهد همیشه این نکته درباره آثار او برایم شاخص و بارز بوده است. او به‌عنوان آهنگساز در ذهن من درزمینهٔ تلفیق شعر و موسیقی نفر اول است. آقای بیات یک آدم انرژیک و محکم بود و این استحکام را در بخش‌های مختلف شخصیت او می‌شد دریافت. از سوی دیگر اما معلوم بود آدمی درون‌گراست و بسیاری از فکرهایی که آزارش می‌داد را بروز نمی‌دهد. به گمان من تلخ‌ترین اتفاقی که روی آقای بیات تأثیر بسیار زیادی گذاشت مرگ پسرش مانی بود. معتقدم اگر بابک بیات به زندگی‌اش ادامه می‌داد امروز در مقایسه با قبل بسیار باتجربه‌تر و پخته‌تر شده بود و حتماً آثار بسیار خوبی را منتشر می‌کرد و به ما شنوندگان آثارش لذت بیشتری می‌داد.
 از نگاه من پرونده پربار بابک بیات مربوط به دورانی است که او کم‌کم درزمینهٔ آهنگسازی داشت روی ریل می‌افتاد. شما امروز از احمد پژمان «دیورتیمنتو» می‌شنوید. او امروز به این مرز از پختگی رسیده و اثری با این کیفیت را روانه بازار کرده است. اصلاً به نظر من آثار آهنگساز را پس از 60 سالگی تازه باید شنید. ازنظر من 60 سال زندگی برای بابک بیات خیلی کم بود. 

پرکاری به‌ویژه در دهههای آخر زندگی بابک بیات یکی از ویژگیهای او شده بود. برخی این پرکاری را دلیلی می‌دانند برای افزایش فشار روحی بر روی مرد آهنگساز. شما دراین‌باره چطور فکر می‌کنید؟

قطعاً خوب. چون زمانی می‌شود گفت پرکاری یک آهنگساز یا به‌طورکلی یک مؤلف بد است که روی کیفیت آثار اثر منفی بگذارد و کارهای ضعیفی از او روانه بازار شود. با این توضیح پرکاری برای بابک بیات به‌هیچ‌عنوان بد نبود. در همه آثار او شما نمی‌توانید اثری ضعیف پیدا کنید. بدبینانه می‌شود آثار او را به متوسط و عالی تقسیم کرد. مهم‌ترین دلیل این وضع در کیفیت آثار بابک بیات هم عدم تکرار بود. او هیچ‌وقت خودش را تکرار نمی‌کرد. او روی کارهایش فکر می‌کرد. هرچند باوجود پرکاری مجبور بود زمان را مدیریت کنم اما این محدودیت‌ها باعث نشد در ورطه تکرار گیر بیفتد و گرفتار شود. کسانی که درزمینهٔ آهنگسازی فعال‌اند می‌توانند حرف مرا تائید کنند. بسیاری از ما به علت مشغله زیاد فرصت کمی برای فکر کردن داریم برای همین به تکرار دچار شدنمان امر عجیب‌وغریبی نیست. اما شما چند اثر از بابک بیات را می‌توانید نام ببرید که او در آن‌ها خودش را تکرار کرده باشد؟! 

به نظر خودتان بابک بیات برای شخص رامین بهنا چه میراثی بر جای گذاشته است؟

من به‌عنوان کسی که از او به‌عنوان یکی از آغازگران موسیقی تلفیقی در ایران نام می‌برند می‌خواهم با این پرسش مواجه شوم و بگویم گوش دادن به آثار بابک بیات بود که در ذهن من جرقه کار کردن در این زمینه موسیقی را زد. آثار بیات بود که برای من روشن کرد چطور به موسیقی ایرانی فکر کنم. آثار بابک بیات برای شخص من کاملاً ایرانی صدا می‌دهد. در عین اینکه آوانگارد بود و ارکستراسیون های خیلی جالبی داشت این کارها ایرانی بود. 

در لیست موسیقی‌هایی که گوش می‌دهید کارهای بابک بیات چه جایگاهی دارند؟

بابک بیات جزو تنها موزیسین‌هایی بود که پس از گذشت این‌همه سال هنوز به آثارشان گوش می‌دهم و البته هنوز که هنوز است این آثار برای من جوان‌اند و تازه. من در مورد کارهای خودم هم این حس را ندارم و گاهی وقتی بازمی‌گردم و به آن‌ها گوش می‌دهم احساس می‌کنم دستکم زمان بعضی از آن‌ها گذشته است اما گمان می‌کنم آثار بابک بیات تاریخ‌مصرف ندارد و انگار که برای همین دوره ساخته شده است. در حوزه ادبیات می‌توانم از سعدی نام ببرم. شما وقتی به اشعار این شاعر بزرگ رجوع می‌کنید مضامین و معانی را در آن می‌یابید که انگار مربوط به همین دوره‌ای است که در آن زندگی می‌کنیم. بابک بیات برای من مثل سعدی می‌ماند.