نیم نگاهی به دیوان «زالاس»، مجموعه شعرهای طنز سیدمحمد اجتهادی
با حرف زدن حل نشود مشکل خانه
فیض شریفی (منتقد و پژوهشگر ادبیات)«زالاس» يکی از اسمهای استعاری محمد اجتهادی کازرونی است. واژه «زالاس» به تعبیر راشد انصاری از دو اصطلاح عاميانه «زاییدی» و «مالاسیدی» استخراج شده است. جناب «زالاس» این اشعار را در مجلات توفيق، رفتگر، کاریکاتور، گلآقا و ...چاپ و منتشر کرده است. زالاس در نصاب ابوالقاسم حالت و عمران صلاحی نظم و نثر طنزآمیز نوشته و اغلب آنها را پیش از انقلاب اسلامی چاپ و منتشر کرده است. او با عمران صلاحی حشر و نشری داشته و چون او در تخريب آنچه هست و نیست دست داشته است. زالاس هر موضوع و مضمون و وزن و قافيهای را وارونه و تخريب میکند و پیش میرود. طنز در واقع «خنده کردن قاه قاه و خندهی پر اشک و آه » است. طنز میسازد و ویران میکند. طنز یا به قول اروپایيان «ساتیری» هدف اصلیاش گریه است. طنز میآید که مشکلات و معضلات را واکاوی کند. طنز رگدار است و عميق اما هزل و هجو وقیح هستند و سطحی. بعضی از اشعار زالاس را نباید در رديف طنز نشاند، چون سطحی است. اصولا طنزی که به راس نزند و به علل و سبب نپردازد، طنزی حاشیهای است. زالاس به دلايل واضح و مبرهن خودش را با مسائل اصلی درگیر نمیکند. زالاس در این اشعار به موضوعاتی چون «مشکل خانه، زن ذلیلی، نفت و فتیله، ترافیک، شهریه، بی پولی، پيشنهادهای عشقی، طول صف، انتخابات و امثالهم در عصر پهلوی میپردازد. چند نمونه: «باید به شما عرض کنم محترمانه/با حرف زدن حل نشود مشکل خانه/دانی چه بود فرق فلان مالک و بنده؟/او سنگ محک دارد و من سنگ مثانه...». نمونه دوم:«ترافیکا! عجب وضع عجيبی کردهای پیدا/که صد رحمت به زلف درهم و آشفته جینا!». نمونه سوم:«هرچه میخواهی بکن، اما دل آزاری مکن/چون دل آزاری کنی، دیگر دلا، زاری مکن/ای که کارت روز و شب عیاشی است و عيش و نوش/پول خود را صرف دلبرهای اطواری مکن...». نمونه چهارم: «تو که ناخواندهای علم سیاسات/تو که نابردهای ره در کلاسات/در این صورت نمیدانم چگونه/موفق میشوی در انتخابات!». پیش از زالاس و طنزپردازان دهه چهل و پنجاه؛ نسیم شمال، دهخدا، جمالزاده، صادق هدایت و صادق چوبک برای مقابله با عوامل جور و ستم و خرافات، طنزهایی ساختند که در حد و نصاب طنزها و ساتیریهای غربیان بود. بخشی از سرودههای محمد اجتهادی نیز، به طنزهای بعد از دوره مشروطیت نزدیک میشود و بخش دیگری از آنها به تقريب تاریخ مصرفش به اتمام رسیده است. مثلا بحث سرمایش و گرمایش و مینی ژوپ و امثالهم مدت مدیدی است که کمرنگ شده و دیگر بازتاب چندانی در جامعه امروز ندارد. شاعران و نویسندگان طنزپرداز بايد به موضوعات ماندگار بپردازند. موضوعاتی که هيچ وقت کهنه نمیشوند و با گذر ایام از یاد نمیروند. یکی از طنزهای ملیح نيمايی و سپید زالاس را که میتواند هنوز خواننده را قلقلک بدهد به عنوان نمونه در پایان این مبحث دریچه میکنیم: «کاش من و تو پرنده میشدیم/پر میکشیدیم و پرواز میکردیم/آن گاه که از پرکشیدن خسته میشدیم، فرود میآمدیم و لانه میساختیم/و من تخم میگذاشتم و تو با آنها بازی میکردی».