غرب گُزیده - غرب گَزیده
علی خورسندجلالی (فعال فرهنگی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2465
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


نیم نگاهی به دیوان ‌«زالاس‌»، مجموعه شعرهای طنز سیدمحمد اجتهادی

با حرف زدن حل نشود مشکل خانه

فیض شریفی (منتقد و پژوهشگر ادبیات)

‌«زالاس‌» يکی از اسم‌‌های استعاری محمد اجتهادی کازرونی است. واژه ‌«زالاس‌» به تعبیر راشد انصاری از دو اصطلاح عاميانه ‌«زاییدی‌» و ‌«مالاسیدی‌» استخراج شده است. جناب ‌«زالاس‌» این اشعار را در مجلات توفيق، رفتگر، کاریکاتور، گل‌آقا و ...چاپ و منتشر کرده است‌. زالاس در نصاب ابوالقاسم حالت و عمران صلاحی نظم و نثر طنزآمیز نوشته‌ و اغلب آن‌‌ها را پیش از انقلاب اسلامی چاپ و منتشر کرده است. او با عمران صلاحی حشر و نشری داشته‌ و چون او در تخريب آنچه هست و نیست دست داشته‌ است. زالاس هر موضوع و مضمون و وزن و قافيه‌ای را وارونه و تخريب می‌کند و پیش می‌رود. طنز در واقع ‌«خنده‌ کردن قاه قاه و خنده‌‌ی پر اشک و آه ‌» است‌. طنز می‌سازد و ویران می‌کند. طنز یا به قول اروپایيان ‌«ساتیری‌» هدف اصلی‌اش گریه است. طنز می‌آید که مشکلات و معضلات را واکاوی کند. طنز رگ‌دار است‌ و عميق اما هزل و هجو وقیح هستند و سطحی. بعضی از اشعار زالاس را نباید در رديف طنز نشاند، چون سطحی‌ است‌. اصولا طنزی که به راس نزند و به علل و سبب نپردازد، طنزی حاشیه‌ای است. زالاس به دلايل واضح و مبرهن خودش را با مسائل اصلی درگیر‌ نمی‌کند. زالاس در این اشعار به موضوعاتی چون ‌«مشکل خانه‌، زن ذلیلی، نفت و فتیله، ترافیک، شهریه، بی پولی، پيشنهادهای عشقی، طول صف، انتخابات و امثالهم در عصر پهلوی می‌پردازد. چند نمونه: «باید به شما عرض کنم محترمانه/با حرف زدن حل نشود مشکل خانه/دانی چه بود فرق فلان مالک و بنده؟/او سنگ محک دارد و من سنگ مثانه...‌». نمونه دوم:‌«ترافیکا! عجب وضع عجيبی کرده‌‌ای پیدا/که صد رحمت به زلف درهم و آشفته جینا!‌». نمونه سوم:‌«هرچه می‌خواهی بکن، اما دل آزاری مکن/چون دل آزاری کنی، دیگر دلا، زاری مکن/ای که کارت روز و شب عیاشی است و عيش و نوش/پول خود را صرف دلبرهای اطواری مکن...‌». نمونه چهارم: ‌«تو که ناخوانده‌ای علم سیاسات/تو که نابرده‌ای ره در کلاسات/در این صورت‌ نمی‌دانم چگونه/موفق می‌شوی در انتخابات!‌». پیش از زالاس و طنزپردازان دهه چهل و پنجاه‌؛ نسیم شمال، دهخدا، جمال‌زاده، صادق هدایت و صادق چوبک برای مقابله با عوامل‌ جور و ستم و خرافات، طنزهایی ساختند که در حد و نصاب طنزها و ساتیری‌‌های غربیان بود. بخشی از سروده‌های‌ محمد اجتهادی نیز، به طنزهای بعد از دوره‌ مشروطیت نزدیک می‌شود و بخش دیگری از آن‌‌ها به تقريب تاریخ مصرفش به اتمام رسیده است. مثلا بحث سرمایش و گرمایش و مینی ژوپ و امثالهم مدت مدیدی است که کمرنگ شده و دیگر بازتاب چندانی در جامعه امروز ندارد. شاعران و نویسندگان طنز‌پرداز بايد به موضوعات ماندگار بپردازند. موضوعاتی که هيچ وقت کهنه‌ نمی‌شوند و با گذر ایام از یاد‌ نمی‌روند. یکی از طنزهای ملیح نيمايی و سپید زالاس را که می‌تواند هنوز خواننده را قلقلک بدهد به عنوان نمونه در پایان این مبحث دریچه می‌کنیم: ‌«کاش من و تو پرنده می‌شدیم/پر می‌کشیدیم و پرواز می‌کردیم/آن گاه که از پرکشیدن خسته‌ می‌شدیم، فرود می‌آمدیم و لانه می‌ساختیم/و من تخم می‌گذاشتم و تو با آن‌‌ها بازی می‌کردی‌».