بالاخره چند تن از ما باید روزانه بمیرد تا....
عادل جهانآرای (روزنامهنگار)از روزی ویروس منحوس کرونا از چین به کشور ما پای گذاشت، ارمغان شومی جز مرگ برای ملت ما نداشت. آن روزها که روزنامهنگار و رسانههای ارتباطجمعی و کارشناسان مستقل تأکید میکردند از ورود و خروج هواپیماهای باربری و مسافربری به چین جلوگیری شود، اما کسی از مسئولان دولتی یا تصمیمگیر به این سخنان و پیشنهادها وقعی نگذاشتند و حتی گاه سعی در انکار ورود این ویروس به کشور را داشتند تا آنکه سرانجام ویروس کرونا شروع به قلع و قمع و نابودی جانهای هموطنان ما کرد. البته در آن زمان نیز دولت هیچ برنامهای برای مقابله با این بیماری نداشت و اگر نبود جانفشانیهای کادر درمان بیمارستانهای سراسر کشور، چه بسا غارت این ویروس بیشتر از این هم میشد. وقتی در آن زمان کارشناسان از قرنطینه سخن گفته بودند، اتفاقا شخص آقای حریرچی قرنطینه را برای دوران جنگ جهانی میدانست و چه بسا هنوز این تفکر در میان مسئولان دولتی محلی از اعتنا باشد. با این حال، گرچه آقای روحانی در همان زمان، یعنی 10 اسفند98 گفته بود که همه چیز باید به حالت عادی خود برگردد، اما این دیدگاه ایشان خوشبختانه بعد از چند ساعت کارکرد خود را از دست داد و دولت مجبور شد زیر فشار افکار عمومی و زیر ایلغار کرونا برخی تمهیدات از جمله جلوگیری از تجمعات مثل برگزاری نماز جمعه یا دیگر مناسک مذهبی را در نظر بگیرد که به قرنطینه نیمبند ایام عید تبدیل شد، به صورتی که مردم ایران بعد از قرنها، نوروز را تجربه نکردند. جالب آنکه گویا چون نوروز متولی خاصی نداشت، میشد این آیین ملی را برگزار نکرد، اما متأسفانه تعارفها و مماشات دولتیان و خصوصا شخص روحانی با برخی نهادها و سازمانها و اشخاص باعث شد که مناسک و تجمعات غیرضرور برگزار شود و حتی در میانههای تابستان موج دوم شیوع کرونا کشور را فرابگیرد. آنچه که در این بین بیش از همه یکهتازی کرونا را تثبیت کرد اول؛ نداشتن برنامههای راهبردی از سوی دولت و دوم؛ توجه نکردن به پیشنهادهای کارشناسان حوزه بهداشتی است، به صورتی که مبارزه با کرونا بیش از آنکه به یک برنامه علمی و بهداشتی نیاز داشته باشد، در چنبره تفکرات سیاسی و گاه جناحی قرار گرفت و عملا باعث شد که تمامی زحمات کادر پزشکی کشور هدر رود تا جایی که در روزهای اخیر ما با مرگ صدها نفری هموطنانمان روبهرو هستیم. واقعیت این است که تهران به چهارراه توزیع کرونا در کشور تبدیل شده است، اما این در حالی است که تمامی شهرهای بزرگ کشور بخشی از منتشرکنندگان کرونا به روستاها و شهرهای کوچک هستند، لذا نیاز است که تصمیمی ملی برای جلوگیری از اشاعه کرونا و حفظ جان مردم در نظر گرفته شود. شاید مشکل بزرگ دولت نداشتن بودجه برای تأمین معیشت مردم باشد، ولی اگر دولت بودجه نهادهایی را که هیچ منافعی برای امروز و فردای کشور ندارند و فقط به دلیل برخی لابیها شکل گرفتند و از ردیف بودجه برخوردار شدند، کم کند، یا حقوق دهها میلیونی صدها مدیران دولتی را کاهش دهد، شاید بتواند بخشی از مشکلات مالی خود را حل کند و به زیاندیدگان کرونا بدهد.با این حال، اگر حتی تهران دوهفته قرنطینه شود، موضوعی که متأسفانه دولت هنوز نسبت به آن موضع شفافی ندارد، ولی شهرهای دیگر به حال خود رها شوند، چرخه تکثیر کووید19 همچنان ادامه خواهد یافت و ویروسپراکنی قطع نخواهد شد. اینکه چرا دولت هنوز بعد ازاین همه مرگومیر زیاد روزانه هموطنان ما باز در اعلام قرنطینه و برنامههای سختگیرانه یا بهتر بگوییم پیشگیرانه شهرهای بزرگ سهلگیری میکند، چیزی مشخص نیست. بالاخره روزانه چند تن از ما باید بمیریم تا دولت برنامهای برای کاهش مرگ و میرها تدارک دیده ببیند و نظر کارشناسان دلسوز جدی گرفته شود.