تلاش برای بیان محاسن رئیس جمهور فقید با روایتهای متفاوت؛
سیاست؛ پیچیده در سوگ
همدلی| آرزو بخشنده: ...«فردی که در نیشابور با امام زمان مرتبط است، در شب سانحه سقوط بالگرد حامل رییس جمهور و همراهانش، امام غائب را در قالب مثلثی دیده که یک ضلع مثلث محل استقرار امام عصر (عج)، ضلع دیگر، محل سقوط بالگرد و ضلع دیگر آن حرم امام هشتم(ع) بوده است. فردی که با امام زمام در ارتباط است گفته که آن حضرت هنگام سقوط بالگرد رئیسی در آن مسیر با اضطراب رفت و آمد می کرد!»
این مطالب را دیروزعصر ایران به نقل از «خیامنامه»، منتشر کرده و اینگونه روایت کرده که مهدی دونده، در مراسمی که شنبه ۵ خرداد در خیابان موعود (بلوار فضل) برای بزرگداشت شهدای سانحه سقوط بالگرد برگزار شد، گفته: یکی از بزرگان نیشابور این مکاشفه را از قول فردی نقل کرده که با امام زمان در ارتباط است.
معاون استاندار و فرماندار ویژه نیشابور افزود: «از قول او برای من نقل شده که در شب حادثه، امام زمان را دیده است که در مسیر سقوط بالگرد با استرس و اضطراب در رفت و آمد است؛ اما نهایتا گفتهاند که قرار نیست کارمان را با معجزه پیش ببریم . مصلحت کشور ما و آیتاله رییسی در شهادت بود.» این گفتهها تاکنون از سوی مسئولان تایید یا تکذیب نشده است.
...«دو مثال برایتان بزنم. از یک کشور نوظهور آسیایی و یک سازمان بینالمللی بیشتر غربی. دکتر رئیسی یکبار در تهران و یکبار در حاشیه اجلاس بینالمللی با اینها وارد مذاکره شد. تقریبا ما با آنها رابطهای نداشتیم و تجارت با آنها صفر بود. رفت و آمد نبود و شخصیتها با اینها مذاکرهای نداشتند. وقتی وارد مذاکره با این فرد شد، باور کنید جدی میگویم، طوری با او صحبت کرد و ادبیاتی را بکار برد و مسائلی را با او به طور مفصل مطرح کرد که او نه تنها متاثر شد و ادبیات آقای رئیسی در او اثر گذاشت، که اشک در چشمهایش حلقه زد و گفت؛ من میخواهم کامل با کشور شما کار کنم.» این جملات از زبان معاون سیاسی دفتررئیس دولت سیزدهم جاری شده است.
«محمدجمشیدی» در بیان تاثیر کلام و نفوذ سیاسی و عاطفی او این مسائل را طرح کرده و سعی دارد این نکته را در افکارعمومی ثبت کند که رئیسجمهور فقید چه مناقبی داشته و از چشم مردم دور مانده است. رویه عجیب و غریب این روزهای دولتیها برای بیان محاسن رئیسی از چنان شدتی برخوردار است، گویی از رئیسجمهوری کشور دیگری سخن میگویند که مردم شناختی از او ندارند و هیچ برآیندی در ذهنیت مردم از او وجود نداشته است. اینکه مردم درجریان تلاش و تکاپوی رئیسی و فعالیت او بودهاند به طور کلی فراموش شده و اعضای دولت او به بازتعریف خصوصیات او پرداختهاند.
رئیسی خشمگین هم میشد
شنبه گذشته نیز فیلمی منتشر شده که سخنگوی دولت با حضور در برنامه “جهان آرا” درباره ماجرای دستور شهید رئیسی به او برای عذرخواهی از کمبود سرم و آنتیبیوتیک میگوید.
“بهادری جهرمی” گفته: «رئیسی خشمگین هم میشد، ولی نه درباره خودش بلکه وقتی کار مردم روی زمین مانده بود؛ مثلا وقتی به کمبود آنتی بیوتیک و سرم خورده بودیم، برخوردهای تندی داشت که تا به حال ندیده بودم، از من هم خواست از مردم عذرخواهی کنم. در مورد یک موضوع اختلافی، بیشتر اعضای دولت از او خواسته بودند موضعگیری کند ولی گفت؛ نمیخواهد اختلافات را به سطح جامعه بکشاند.»
تشر به سران کشورها
در روایت دیگری وزیر ارشاد دولت سیزدهم میگوید:« بعضی ملاقات رئیسی با سران کشورها را از نزدیک دیده است. آقای رئیسی چنان با تشر با اینها حرف میزد. من فقط آرزو میکردم بتوانم گوشی را در بیاورم و این صحنهها را ضبط کنم. سر موضوع غزه، یکی از مسئولین بلندپایه مشهور کشورهای اسلامی را ایشان چنان مورد خطاب قرار داد که این فرد که ابتدا صاف ایستاده بود، در انتها مثل کمان شده بود. عرف دیپلماتیک این است که هر کس بر اساس متنی که دارد حرفهایش را میزند و میرود. وقتی نوبت آقای رئیسی شد، ایشان با چنان تشر و چنان با تندی با او حرف زد و گفت که شما باید رابطه اقتصادی خود را با رژیم صهیونیستی قطع کنی و این موضوع به حرف نیست و به عمل است... که دچار بهت میشد. او فوقالعاده بود....»
روایتهای قابل تامل از یک رئیسجمهور
این روایتها که بعد از حادثه بالگرد رئیسجمهور و همراهانش به شکل تصاعدی و هماهنگ در تریبونها طرح شده از چند زاویه قابل تامل و نقد است. ابتدا باید گفت حتی منتقدان رئیسی و کسانی که در این چند سال به صورت مستمر نقدهای جدی و قابل توجهی به دولت و شخص رئیسجمهور وارد کرده بودند نیز بر این نکته مهم اذعان داشتهاند. او مردی سختکوش و رئیسی پرتلاش بوده و سعی داشت به هر طریق ممکن از فرصت باقیمانده برای بهبود شرایط استفاده کند. اظهارات روحانی، لاریجانی، ظریف و اصولگرایان میانه و منتقد او نیز بیان روشنی است برای اینکه دولت را از «تقدیس» یک رئیسجمهور فعال بی نیاز کند. اما سوال این است که چرا تیم اجرایی دولت او سعی دارند به هر طریق ممکن و با بیان دیگری از روحیه ثبت شده در افکارعمومی از رئیسی چهره جدید و متفاوت بسازند؟ آیا آنچه که در اذهان عمومی شکل گرفته برای حسن ظن و ثبت تاریخی تصویر او در جامعه ایرانی کافی نیست که دولتمردان به بیان دیگری از او پرداختهاند؟ مگر آنچه که رئیسی از خود به عنوان یک چهره صبور و پرتلاش نشان داد نیاز به تبیین دوبارهای دارد که باید این بار با سختگیریها و برخوردهای تیز و تند او در داخل و عرصههای خارجی بازسازی شود؟
این سوالات نه در ذهن خبرنگار که در ذهن مردم هم ایجاد میشود. پس بحث در این باره میتواند راهگشا باشد. فارغ از این موضوعات این رفتار دولتمردان این تحلیل را ایجاد میکند که اعضای دولت سعی دارند از او چهرهای بیبدیل بسازند که جایگزینی ندارد. این نقض غرض در حالی که بزرگان نظام گفتهاند هیچ اخلالی در مدیریت کشور ایجاد نخواهد شد دریافتهای جدیدی ایجاد میکند.
طفره رفتن از ارئه کارنامه
در وهله اول این نکته به ذهن میرسد تیم اجرایی دولت در سالی که باید کارنامه دولت رئیسی از وعدههای او به مردم ارائه شود طفره میرود. اینکه دولت سیزدهم به ریاست ابراهیم رئیسی حتما کارهای مهمی در کارنامه خود دارد و این کارنامه باید برای مردم گشوده شود انتظار بجا و مهمی است. بدون تردید این همه سفر استانی و رفت و آمدهای روزمره و مستمر او دستاوردهای مهمی دارد. اینکه به روایتهای نسبتا تئوریک و غیر قابل درک برای مردم بسنده شود و همه تلاشهای یک رئیسجمهور را در چند خط حاشیههای کار او خلاصه کنیم احتمالا نقض غرض بوده و تعارض روشنی با انتظارات در جامعه را برجسته میکند.
کمتجربه و جوان
از طرفی اصرار اعضای دولت برای بیان روی دیگر سکه از خصوصیات رئیسجمهور، در حالیکه مهمترین ویژگی او سختکوشی بوده و حتی “جمیله علمالهدی” او را رئیسجمهوری صبور خوانده، با واقعیتهای جاری در افکارعمومی همخوانی دارد؟ این رفتار تیم دولت باز هم این دریافت مهم را ایجاد میکند که جوانگرایی دولت در عین ایجاد جنب و جوش تا چه اندازه این تیم را در قبال توجیه عملکردها آسیبپذیر کرده است. این تیم جوان همانگونه که در حوزههای اجتماعی و اقتصادی در سالهای گذشته در تیررس گمانهها و نقدها قرار داشت که در ارائه تصویر اقتصاد و آمارهای اقتصادی، متناسب با احساس مردم نسبت به سفرههایشان عمل نکرده، در بیان محاسن رئیسی نیز با اغراقهای بلاموضوع و گاهی غیرمنطقی مواجه شده و در تله کمتجربه بودن خود میافتد. این کمتجربه بودن در حدود سه سال گذشته به طور مستمر کارکرد رئیسی را در ذهن مردم به حاشیه برد و در برخی موارد حاشیههای ساخته شده از موضوعات فرهنگی نیز مزید بر علت شد تا تلاش او و سفرهای بیوقفهاش برای بهبود شرایط عمرانی و اقتصادی به چشم نیاید.
تغییر ماهیت یک رئیسجمهور سختکوش
نکته دیگر اینکه حلقه جوانان اطراف رئیسی این روزها و در شرایط کمتر تجربه شده در انقلاب نه نقشه راه دارند و نه راهبری مناسبی از سوی دیگران شامل حال آنها شده است. سخنان برخی اعضای دولت و تفسیر رئیسی و بیبدیل ساختن او که میخواهد مزیت او را در انتخابات پیشرو برای ادامه راه دولت فعلی برجسته کند، نه تنها آنها را به نتایج مطلوب نمیرساند، چه بسا ضد تبلیغ برای رئیسجمهور فقید هم باشد. دفرمه کردن ذهن مردم از دریافت عمومی آنها نسبت به آنچه که از رئیسی و عملکردش تجربه کردهاند بیش از غیر دسترس کردن او در ساحت سیاست، به تغییر ماهیت دراندیشه میانجامد.
دغدغههای مهم رئیسی
در مدتی که گذشت هیچیک از اعضای دولت به مهمترین دغدغههای رئیسی در این سه سال نپرداخت! وعده ساخت چهارمیلیون مسکن او در کنار پیگیری جدی رئیسی برای کاهش تورم و بهبود سفره مردم و کنترل گرانیها، همین طور تلاش او برای پیگیری موضوع حجاب و اینکه این پافشاری چه دستاوردهایی به همراه داشته، از موضوعات بسیار مهم و شاخص دولت رئیسی در این چند سال بوده که کسی درباره آن تبلیغ نمیکند. مگر این کارکردهای مهم اقتصادی و اجتماعی جای حرف و سخن ندارد که از برخوردهای داخلی و پشتپرده رئیسی به مردم گزارش میدهید؟
فلسفه سوگ
علاوه براین فلسفه از سوگ چنین میگوید که گاهی به سوگواری میتواند واهمههای ما را از اتفاقاتی که قادر به جلوگیری از آن نیستیم، بکاهد.این یک مفهوم فلسفی و روانشناختی از به سوگ نشستن است که میتواند در برخورد این روزهای مسئولان دولتی با موضوع فقدان رئیسجمهور مورد توجه قرار گیرد. سوگ پیچیده و تاملبرانگیز افراد در این شرایط به دلیل شوکآور بودن اتفاق قابل درک است. اما این نکته را باید دانست که ادامه این سوگ در فرایند تفسیر رئیسی برای مردم میتواند شکل قابل درک او را در مردم دچار تغییر کند. دستمایه قرار گرفتن سوگ برای بازتعریف رئیسجمهور اگر با اهداف سیاسی باشد، چهره او را دگرگون خواهد کرد و اگر از روی جلب توجه و کاهش آلام گروهی در درون دولت، نباید با تکرار و استمرار در زمان همراه شود. بیان محاسن رئیسجمهور حتما پسندیده است، اگر با ذهنیت مردم از او همخوانی و قرابت داشته باشد.