انتشار خبر دروغ مرگ هنرمند سرشناس مایه نگرانی دوستدارانش شد
صدرالدین حجازی همچنان در کما!
همدلی| در طول سالهای گذشته و با پیشرفت امکانات ارتباطی دسترسی به اخبار برای عموم جامعه در سراسر جهان با پیش از این دوران تفاوتهای بسیاری پیدا کرده است. در نگاه اول ممکن است بسیاری انتقال خبرهای گوناگون در هر نقطه از این کره خاکی را با وجود پیشرفت امکانات ارتباطی، آسانتر بدانند درحالیکه این پیشرفتها آسیبهای جدی فراوانی را هم با خود به دنبال داشتهاند. برای نمونه در طول همین چند ساله بارهاوبارها خبر درگذشت چهرههای مختلف هنری، سیاسی، اجتماعی و به طور کل کسانی که در میان عموم مردم نامهای شناخته شدهای دارند، هم باعث بروز مشکلات جدی برای این افراد و نزدیکانشان شده و هم طرفداران آنان را در شرایطی که واقعا هیچ اتفاق بدی در این زمینه برای الگویشان رخ نداده، با نگرانیهای جدی مواجه کرده است. آخرین نمونه از این اتفاق سیل اخبار جعلی درباره درگذشت ستاره نامدار و پیشکسوت هنر بازیگری در کشورمان یعنی استاد صدرالدین حجازی رخ داد. او که از مدتها قبل با بیماری سرطان دستوپنجه نرم میکند از چندی پیش در بیمارستان بستری شد و البته مدتی است که در حالت کما قرار دارد.
در شرایطی که از دو روز قبل خبر درگذشت این هنرمند در فضای مجازی منتشر شده و حتی به اطلاع منابع رسمی هم رسیده بود، طبق تأیید همسر این بازیگر و نیز بر اساس پیگیریهای خانه سینما، شرایط جسمی صدرالدین حجازی تغییر نکرده و او همچنان در کما است.
صدرالدین حجازی بازیگر ۷۶ساله که در دوران فعالیت هنری خود در فیلمها و سریالهای زیادی نقشآفرینی کرده، مدتها قبل درگیر بیماری سرطان شد و در این مدت از مشکلات جسمی زیادی رنج برده است.
این بازیگر قدیمی از چند روز گذشته با وخیم شدن حالش از طریق اورژانس به بیمارستان امام خمینی (ره) برده شد و در حال حاضر در آیسییو بستری است.
در کارنامهاش رنگینکمانی از رُلها، نقش بسته است. از بازی در سریالهای «روزی روزگاری» و «تفنگ سرپر» گرفته تا «ناخدا خورشید» و «سنتوری»؛ بااینهمه وقتی از او پرسیدند چه نقشی را بیش از همه دوست دارد، منفیترین و منفورترین آنها را نام برد. تا سالها برای این نقش فحش خورده بود، حالوروز خوشی نداشت؛ اما چون فکر میکرد دِینش را ادا کرده از این وضعیت لذت میبرد.
او در آخرین سالهای فعالیتش هم روزهای سختی را میگذراند؛ چنانچه فرزندش؛ سینا حجازی (خواننده) با انتقاد از بیمهریها نسبت به پدرش، گفته بود که ترجیح میدهد هیچوقت بازیگر نشود!
پدر و پسر بر این باورند که در سینمای ما نقشها به عدالت و بر اساس توانمندی، بین هنرمندان تقسیم نمیشود؛ برایناساس همواره «عدهای خاص» تنها در سینما فعالیت کنند و همیشه بسیار پُرکارند و عدهای در انتظار پیشنهاد کار. بااینهمه، توانمندی صدرالدین حجازی در بازیگری تا همین دو سال پیش که اینچنین درگیر بیماری نشده بود، بسیاری از کارگردانها را مجاب کرد که او را برای ایفای نقش انتخاب کنند. بازی در سریالهایی چون «راز بقا» (سعید آقاخانی)، «حکم رشد» (حسن لفافیان)، «وضعیت زرد ۲» (مجید رستگار) و البته «آتش و باد» (مجتبی راعی) در همین دو سه سال اخیر شکل گرفت. بر این اساس، شاید صدرالدین حجازی دوست داشت در ایفای نقشها همیشه در اوج بماند و انصافاً برای این ماندن در اوج، تاوان هم داده بود.
در سریال «مختارنامه» که نقش خولی را بازی کرد، اذیت و آزار روحی و جسمی بسیار دید؛ اما معتقد بود برای نشان دادن سپیدی مطلق حسین (ع) باید سیاهی را به مطلقترین شکل ممکن نشان داد و با ایفای نقش منفی خولی، این تلاش را به کمال رساند.
بعد از اینکه سریال «مختارنامه» پخش شد، تا سالها در خیابان به او فحش میدادند و او از این فحش خوردنها خوشحال بود!؛ «میگفتم خدا را شکر نقش آنقدر قوام پیدا کرده است که تماشاگر با من مشکل دارد و آن حس سوگواری امام حسین (ع) و آن فضای تراژیک که در صحرای کربلا اتفاق افتاد، به تماشاگر منتقل شد. چون اگر آن پارادوکس و سیاهی مطلق نباشد بیننده متوجه سفیدی مطلق نخواهد شد.»
حجازی که این روزها بهشدت درگیر بیماری است و ما هم برای این هنرمند آرزوی بهبودی کامل داریم، در خاطرهای از تجربه عجیب مرگ میگوید؛ «در صحنهای از «مختارنامه» که مرا به سمت گوتین بردند و برای گرفتنش هم خیلی اذیت شدم، چون برخی افراد که در اطراف من بودند، چندان حرفهای نبودند و مجبور شدم چند بار این صحنه را تکرار کنم، واقعاً حال و احوالات مرگ را تجربه کردم؛ این احساس را که مرگ من محرز است، تجربه کردم و حال و احوالات عجیبی داشتم.»
صدرالدین حجازی پس از بازی در سریال «مختارنامه» تا مدتها حالش خوب نبود. از نظر حسی خیلی به خودش فشار آورده بود. خودش اینگونه توصیف میکرد که انگار خیلی از سلولهای خاکستری مغزش مرده بودند. خسته نبود، از کار لذت برده بود؛ ولی خیلی به خودش فشار آورده بود. نزدیک به ۲۰۰۰ صفحه کتاب را جمعآوری کرده و خوانده بود و حالا باید این تئوریها به عمل تبدیل میشد؛ اما چون دلبسته نقش بود، این تحول خیلی سریع اتفاق افتاد.
حجازی بیش از همه همکاری با کارگردانهایی چون ناصر تقوایی، امرالله احمدجو و داود میرباقری را دوست داشت. اولی که حضورش در نقش باربر بارانداز در فیلم «ناخدا خورشید» به سال ۱۳۶۵ را رقم زد؛ زمانی که دو سال قبل از آن در سریال «کوچک جنگلی» بازی کرده بود و ایفای نقش در سریال «مدرس» هم در همان سال اتفاق افتاد. احمدجو هم که همراه همیشگیاش بود و در ادامه نقشهای ماندگاری در سریالهای «تفنگ سرپر» و «روزی روزگاری» و «شاخههای بید» را برایش مقابل دوربین برد.
اما میرباقری کارگردانی بود که مسبب خلق بهترین و ماندگارترین نقش صدرالدین حجازی در «مختارنامه» یعنی همان نقش «خولی» بود. گویا برای «سلمان فارسی» (سریال جدید داود میرباقری) هم پیگیر ایفای نقش حجازی شده بودند اما حالا شرایط جسمی حجازی اجازه ندارد یا هر دلیل دیگر، این اتفاق رقم نخورد.
بر این اساس «آتش و باد» مجتبی راعی را باید آخرین سریالی دانست که صدرالدین حجازی در آن ایفای نقش داشت. او «شوکت خان» قصه بود و در کنار حسین محجوب، محمود پاکنیت، زندهیاد کریم اکبری مبارکه، داریوش کاردان و مهدی فقیه در روزهای سخت کرونا این سریال را مقابل دوربین بردند. حالا دو سال پس از ایفای این نقش، صدرالدین حجازی که با بیماری بهشدت دستوپنجه نرم میکند، در بخش مراقبتهای ویژه در کماست. برایش آرزوی بهبودی داریم و امیدوار به بازگشتش به صحنه سینما و تلویزیون.