نگرش متفاوت نسبت به اختراع چاپ
جهانگیر ایزدپناه (فعال اجتماعی)همه ما همیشه این مسئله را در ذهن خود داشته و داریم که چرا غرب از نظر صنعت و تکنولوژی و گسترش علوم پیشرفت کرده و گوی سبقت پیشرفت را از دیگر کشورها به خصوص جهان اسلام ربوده است، و چرا شرق، این پرچمدار فرهنگ و تمدن این گونه از قافله عقب مانده است؟ برای پاسخ به این سوال اندیشمندان دلایل مختلفی را دخیل میدانند. در این مقال ما فقط از یک جنبه یعنی چگونگی استقبال از صنعت چاپ که درزمان خود عاملی لازم برای گسترش علم و اندیشه بود، میپردازیم.
کمتر اختراعی نظیر چاپ این همه به اشاعه علم و ایدهها در جامعه بشری خدمت کرد. حتی در غرب پیش از اختراع چاپ تعداد کتب دانشگاهها از صد تجاوز نمیکرد و نسخههای دستنویس همچنان نایاب و گران بودند که دسترسی به آنها بسی مشکل بود. اختراع چاپ توسط گوتنبرگ (با استفاده از تجارب چینیها) هم خدمت عظیمی به بشریت بود و در غرب استقبال وسیعی از آن صورت گرفت، به طوری که بین سالهای 1473 تا 1500میلادی تنها در شهر لیون فرانسه بیش از پنجاه چاپخانه دایر شد. وقتی پادشاهان اروپایی به اهمیت آن پی بردند، از آن حمایت کردند. حتی لویی دوازدهم پادشاه فرانسه این اختراع را چنین ستود: این یک اختراع انسانی نیست، هدیه ای الهی است. تازه این نظر پادشاه است که چندان موافق اشاعه علم و بیداری مردم نبود. در نظر بگیرید مردم، دانشمندان، متفکران و فیلسوفان چه استقبالی از این اختراع کردند در جملات فوق الذکر استقبال از اختراع چاپ را از جانب اروپاییان خواندیم. حال نگرش امپراطوری عثمانی، یعنی امپراطوری که زمانی سکاندار اکثرکشورهای مسلمان بود، مرور کنیم و تفاوت اندیشهها را خود قضاوت کنید.
در آن زمان که امپراطوری عثمانی صاحب اقتدار زیادی بود و کانون اصلی جهان اسلام محسوب میشد و بخشی از اروپا، آفریقا و قسمت عمدهای از آسیا را در زیر نگین و سلطه خویش داشت. حاکمان عثمانی به جای استفاده از این اختراع و این صنعت شگفت انگیز که میتوانست به شکل وسیع و گستردهای آثار علمی – نظری دانشمندان، متفکران و فیلسوفان را در اختیار مردم جوامع مختلف قرار دهد و باعث رشد و توسعه گردد برخورد فاجعهباری داشت. در سال 1485میلادی جناب مستطاب و ذات اقدس یعنی بایزید دوم سلطان عثمانی با صدور فرمانی مسلمانان را از استفاده از چاپ منع کرد و بعد از آن هم جناب سلطان سلیم عثمانی آن را با قاطعیت و شدت هر چه تمامتر این ممنوعیت را به اجرا گذاشت و در سال 1727میلادی یعنی نزدیک به سه قرن بعد از اختراع چاپ، سلطان احمد سوم، امپراطور عثمانی مرحمت فرموده و اجازه تأسیس چاپخانه را آن هم با شرط و شروطی پذیرفت که باید پیش از چاپ هر کتابی هیئت نظارتی متشکل از مفتیها آن را بررسی میکردند. نشان به آن نشان که بر اثر این نوع مشکلات در طول حدود پانزده سال این چاپخانه فقط هفده کتاب چاپ کرد و چاپخانه چی بیچاره هم به رحمت ایزدی پیوست و خانوادهاش راهش را ادامه دادند ولی در طول بیش از پنجاه سال فقط هفت کتاب چاپ شد. تازه این مرکز امپراطوری عثمانی یعنی ترکیه امروزی بود و کشورهای تحت سلطه امپراطوری عثمانی خیلی دیرتر امکان استفاده از چاپ را یافتند. در نتیجه این محدودیتها سطح سواد و آموزش خیلی عقبتر از غرب گردید. دراین ایام میزان با سوادی درغرب حدود 50درصد و در امپراطوری عثمانی که خود را مرکز ثقل و خلافت مسلمانان جهان میخواند زیر5درصد بود. اکثر کشورهای عربی و غیرعربی منطقه هم تحت سلطه عثمانی بودند که وضع فجیع تری داشتند. این اقدامات و محدودیتها در واقع به منظور پایین نگاشتن سطح آگاهی مردم بود تا سلاطین عثمانی بتوانند وضع موجود و سلطه خود را حفظ کنند و به استبداد و خودکامگی های خود ادامه دهند. اما زهی خیال باطل. این افکار درکنار دیگر عوامل که بحثهای دیگری را میطلبد باعث عقبافتادگی جوامع اسلامی و دیگر جوامع با چنین افکاری شده و خواهد شد. در نهایت هم امپراطوری عثمانی که نه برپایه علم و اندیشه و صنعت و تکنولوژی بلکه بر پایه ایدئولوژیک ادامه حیات میداد در مقابل کشورهای سلطه گر پیشرفته از هم پاشید. کشورهایی نظیر مصر، عربستان، عراق، اردن و ... از عثمانی (ترکیه فعلی) جدا شدند و سلطه گران غربی نفوذ خود را در منطقه گسترش دادند و عدم توسعه هم چنان کمابیش ادامه دارد و این وضع تا زمانی که رشد همه جانبه علمی – صنعتی و استقلال اقتصادی حاصل نشود علیرغم هر ادعا و تبلیغ عوام فریبانه ای ادامه خواهد داشت.