به پزشکیان فرصت دهیم
ولی‌الله شجاع‌پوریان (مدیرمسئول)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2479
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


مجازستان

 توی ترافیک بودیم دخترم گفت وای مامان ماشین خارجی! هر چی اطرافم رو نگاه کردم ماشین خاصی ندیدم! گفتم کو کجاست! با دست به یه پیکان اشاره کرد گفت ببین ایناهاش چقدر عجیبه چقدر فرق داره! جدی جدی داشت پیکان رو می‌گفت.(SABOOR)

===========
 یکی از همکارام امروز تعریف می‌کرد که تو مهدکودک رو کیف بچش نوشتن «خر» با غم و اندوه و بغض اومده خونه؛ مامانش گفته عیب نداره کیفتو برات با صابون تمیز می‌کنیم. گفته کیفو ول کن، من خرم؟؟ من که اینقدر با همه مهربونم...(دانته)

============
 پسرم تو ماشین خواب بود، سیگار روشن کردم یهو بیدار شد منم انداختمش رفت، بعد رفته از مامانم پرسیده که بابام سیگار میکشه؟ مامانمم گفته نه بعید میدونم، بعد گفته آره منم فکر نمیکنم بکشه، فقط مثل دیونه ها روشن میکنه بعد پرتش میکنه بیرون.(میگائیل)

====================
 دوستم که رتبه ۱ ارشد برق شریف شده بود اومده بود خونه‌مون. برقمون هم مشکل داشت. بابام بعد سلام‌علیک گفت علی‌آقا قربون دستت یه نگاه به این کنتور ما بنداز. علی که پشماش ریخته بود گفت والا کار من نیست. بابام گفت پس این برق شریف خوندن به چه دردی می‌خوره؟)(تن‌ها)