به پزشکیان فرصت دهیم
ولی‌الله شجاع‌پوریان (مدیرمسئول)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2479
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


ایجاد تشکل‌های مستقل فرهنگی، مدنی، سیاسی و اجتماعی پس از دوران مشروطه

جهانگیر ایزدپناه (فعال اجتماعی)

 تشکل‌های مدنی فرهنگی و صنفی مستقل لازمه دمکراسی و جامعه پویا هستند. روحیه و فرهنگ و خلق و خوی آزاداندیشی و استبداد ناپسندی درنهاد و وجود و ذات جامعه و حتی سر دمداراران و بخشی از تحصیلکردگان به درستی ریشه نیافته بود. هنوز آن خلق و خوی استبدادزدگی در وجود ایرانیان ریشه داشت و عاجز از تشکل سازی و جمع گرایی و تعامل و گفتگو بود. همین امر هم در شکست مشروطیت و برگزینی دوباره استبداد نقش داشت. این خوی غیر تعاملی به طور بطور غلوآمیزی بر زبان فارسی تاکید می‌کرد و به زبان‌های قوم و ملیت‌های گوناگون هیچ اهمیتی نمی‌داد و متاسفانه تاکید بر نفی و پاک کردن صورت مسائل ملیت‌ها داشت که این سیاست نسنجیده قومیت‌ها و ملیت‌ها را از انقلاب دلسرد می‌نمود. انشقاق در حزب دمکرات ایجاد شد وعده از آن‌ها یعنی داور، فروغی، تدین، مستوفی الممالک، حسین کاظم زاده و مشفق کاظمی و تقی زاده حزب تجدد را تاسیس کردند. موسسان این حزب که نقش مهمی در امور داشتند، اعتقادی به مردم و حق آنها در ایجاد تشکل‌های گوناگون  نداشتند و خواهان دیکتاتوری و نفی حقوق قوم‌ها، ملیت‌ها و آموزش زبان مادری آن‌ها بودند. در صورتیکه خیلی از این احقاق حقها در چارچوب انجمن‌های ایالتی که از اصول قانون اساسی بود قابل بررسی و عملی بود اما تفکری که هنوز با فرهنگ و خلق وخوی جامعه استبدادزده وداع نکرده بود، چاره را نه در تعامل و گفتگو و تحکیم پایه‌های دمکراسی بلکه در دیکتاتوری جدید میدید، و بر نفی و سرکوب وپاک کردن صورت مسئله قومیت‌ها تاکید داشت. برنامه حزب تجدد شامل صنعتی کردن کشور، ایجاد راه آهن، پایان دادن بر امتیازات اقتصادی، جدایی دین از سیاست، ایجاد ارتش منظم و آموزش دیده، بوروکراسی کارآمد، عدم فرقه‌گرایی و اختلاف میان مردم، جایگزینی سرمایه داخلی با سرمایه خارجی، وضع قوانین مالیات بر درآمد تصاعدی، فراهم ساختن امکانات آموزشی برای همگان به ویژه زنان، تدارک مشاغل حکومتی برای افراد مستعد، تبدیل اسامی جغرافیایی  و مکان‌های غیر فارسی به فارسی، گسترش زبان فارسی به جای زبان اقلیت‌ها در سراسر ایران و تغییر زندگی عشایری کوچ‌نشینان به کشاورزی بود. اتفاقا  همین برنامه اعلامی حزب تجدد و دیگران کار پایه همان اقداماتی است که فرهنگ و تبلیغات قهرمان ساز ایرانی، تماما آن‌ها را بنام یک «نابغه و منجی کبیر» تبلیغ کرد و از طراحان اصلی این برنامه‌ها و خدمات تحصیلکردگان و متخصصین وروشنفکران ایرانی ذکری به میان نباورد. در این بین علاوه بر شخصیت‌ها و روشنفکران که حزب دمکرات را رها کرده و حزب تجدد را تشکیل دادند، عده‌ای از اعضای حزب دمکرات و شخصیت‌های دیگر نظیر سلیمان میرزای اسکندری، مساوات و قاسم خان صوراصرافیل و فرخی یزدی حزب سوسیالیست را تاسیس کردند که بر خلاف حزب تجدد به توده مردم باور داشتند و دست به تشکل‌های مختلف زدند و بر برابری و آزادی اندیشه و بیان و تشکیل انجمن‌های ایالتی و حق اعتصاب و ایجاد تشکل‌ها و استفاده از زبان مادری در در مدارس ابتدایی تاکید داشتند. علاوه بر حزب سوسیالیست حزب کمونیست ایران که پس از قبول برنامه اعلامی (معروف به تزهای حیدرخان) حیدر عمواوغلی و برکناری سلطانزاده تندرو نسبت به شرایط ایران سیاست بهتری در پیش گرفته بود فعالیت خود را گسترش داد و به ایجاد تشکل‌هایی در بین کارگران و کارکنان نساجی ها و چاپخانه‌ها  و... پرداخت و در سال 1300شمسی شورای متحده را از چند اتحادیه تشکیل داد و چند روزنامه در تهران و شهرستان‌ها منتشر کرد و شورای متحده اش در سال 1303 به مناسبت اول ماه مه، روز کارگردر تهران متینگی تشکیل داد که بیش از 2000نفر در آن شرکت داشتند و اقدام به ایجاد اتحادیه های صنفی دیگر هم نمود. سردارسپه پس از دستیابی به قدرت تشکل‌ها و سازمان‌های مستقل را ممنوع کرد و برخی شخصیت‌های مستقل را منزوی و فرخی یزدی و میرزاده عشقی  را کشت.