به پزشکیان فرصت دهیم
ولی‌الله شجاع‌پوریان (مدیرمسئول)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2479
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


شعار نه... مرد عمل باش

ماهورخندانی( شاعر)

هیچ وقت شعار دادن را دوست نداشته ام. حالا این شعار از هر نوعش که بوده باشد. اسمش رویش است؛ «شعار».
 اما حقیقتا، هوای رد شدن از پل مابین شعار تا مقصد را،با همه خطراتش معتدل و آفتابی می‌دانم.
 واقعا طعم رسیدن به سکوی اول آرزوهایت شیرین است. اما آنچه این طعم شیرین را ماندگار می کند، نوع رسیدن به این سکوی پرافتخار است. درست است که همه ما انسان ها ساده به دست آمدن آرزوهایمان را دوست داریم و به دنبال هرچه راحت تر رسیدن به قله آرزوهایمان و برافراشته کردن پرچم نشان افتخارمان بر فرار قله‌ها هستیم. اما واقعا تاکنون به مسیر پراز موانع و پست و هموار رسیدن به قله کوه فکر کرده اید؟ دقیقا در همان لحظاتی که دم به دم سرمان را بالا می‌گیریم و در ذهنمان، طول رسیدن به نوک قله را تخمین می‌زنیم، از زیبایی دامنه‌ها و کوهپایه‌های آن کوه مرتفع با فقط فکر کردن به رسیدن به نوک قله غافل می مانیم. از رگه های خاکی موجود در سنگ‌های تشکیل دهنده کوه‌ها که ابن سینا، احتمال تفتت کوه را در مورد اینگونه سنگ ها داده است تا هرگونه گیاه به چشم آشنا و ناآشنا که هر بار به دنبال شناختِ نوع آنها کاوش کردم، به این نتیجه رسیدم که هرکدام از این گیاهان روئیده در دل کوه ها اثر دارویی و خوراکی دارند.
 تا زیبایی آسمان، در هر قسمتی از تپه ها، که سرم را بالا بردم و در ذهنم طول رسیدن به نوک قله را تخمین زدم و همه و همه را فقط، با فکر چگونه زودتر رد شدن از آن به پشت سر فرستاده ایم غافل از اینکه واقعیت امر این است که اگر با تاروپودمان هوای خوب مسیر وصال به آرزوهایمان را لمس کنیم حتی وصال به آرزوهایمان برایمان مثل الماسی قیمتی گرانقدر و ماندگارتر خواهد شد، زیرا آگاهی و دانشی که از این مسیر به دست می آوریم تجربه‌هایی فراموش نشدنی برایمان خواهد داشت که خود نیز اجرت قابل توجهی از گذران و کهن کردن لحظات زندگی است که برای ما، یعنی آن کودک نوپای آینده یک راه بلدِ داناتری در اختیار خواهد گذاشت. اما همه اینها، زمانی محقق خواهد شد. که همه آن شعارهای لب و دهنی را قفل و موم کرده و عزم خود را جزم کرده و از همه آن شعارها برای خودمان سرمشقی اماده کرده و پا به رکاب جنگ با ناامیدها گذاشته و به دل مسیر راه رسیدن به آرزوها بگذاریم.
 اما واقعیت این است که چون از آنجایی که ما اکنون ایستاده ایم، تصویری که در مقابل دیدگانمان نمایان است نشأت گرفته از ناآگاهی هایمان است، پس، مسیر رسیدن به آرزوها همیشه در هاله‌ای مه مانند فرو می‌رود؛ به طوری که ممکن است در این راه فقط جلوی پای خودمان را ببینیم و دیگر هیچ. پس، فقط به همان لب و دهن بودن ادامه می‌دهیم و چه کاری راحت تر از این؟ به خصوص اگرکه خوش زبان باشیم و دایره لغات و ضرب المثل ها و حکایت هایمان هم زیاد باشد، که دیگر باقلوا می‌شود شیرین، که به مذاق هر کسی هم خوش می‌آید.
اما واقعیت این است: که با «حلواحلوا گفتن دهن شیرین نمیشه» و همه انسان‌ها نیز به کسی تمایل پیدا می‌کنند که به جای حرف زدن، خودش اهل عمل و آدم میدان باشد. چنین شخصی حتی اگر صحبتی هم نکند، ناخودآگاه قلوب مردم با او همراه خواهند شد، پس اینجاست که باید ضرب‌المثل: دو صد گفته چون نیم کردار نیست را به کار برد، زیرا تاثیرگذاریِ عمل کردن از گفتار بیشتر است. اما گاهی هم ترس از مسیر مه آلود و ناآشنای رسیدن به آرزوهایمان نیست که ما را فقط تبدیل به لب و دهن می کند، بلکه سستی و تنبلی، دلیل نهفته در نرسیدن به قله آرزوهایمان است.
 و از این رو، به جای تلاش برای رسیدن به آنچه می خواهیم، نقش طوطی سخن گویی را ایفا میکنیم، که فقط به تکرار مکرر شعار می‌دهیم.
 اما حتی سعدی شیرازی شاعر قرن هفتم که استاد یکه تاز سخن است با کلام شیرین خود در بوستان و گلستان، خود و دیگران را بر کار و تلاش و دوری از سستی و تنبلی تاکید می‌کند و با این بیت شعر: «سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی/ به عمل کار برآید به سخندانی نیست» به همگان یاداوری می‌کند که حتی در ادب فارسی، کوچکترین اثر و سخنی از بیکاری و دست روی دست گذاشتن دیده نمی‌شود زیرا اقدام و عمل جوهره آدمیست و سبب ساز رشد روحی و فکری او می‌شود. از این رو بهتر از خودمان را با شعار دادن فریب ندهیم زیرا تصميمات تا عملي نشوند، هيچ ارزشي ندارند. پس اینجاست که باید گفت: حرف تاکی؟... اهل عمل باش.