فرهنگ را به اهل فرهنگ بسپارید!
محمدحسن علایی(جامعهشناس)در ابتدای این جستار به اجمال از تفاوت «اهل تفکر» و «اهل سیاست» سخن میگویم، چرا که در آستانهی تشکیل دولت جدید این ملاحظه میتواند از جهات مختلفی سودمند واقع شود؛ البته نگارنده به وضعیتهای مرزی تفکر و سیاست وجه نظر دارد و اساسا از همین منظر به طرح مطالبه خویش میپردازد. اهل تفکر چارچوبهای کلی زمین بازی سیاست را طرح می افکنند؛ امکانات و امتناعات را شناسایی و معرفی میکنند؛ لوازم و پیامدهای تصمیمات کلان را احصا مینمایند؛ و قواعد بازی، و خطوط کلی اخلاقیات موردنیاز برای وصول به نتیجه را ترسیم میکنند؛ برای روشنتر شدن این مورد بهتر است با یک مثال به ایضاح مطلب بپردازیم؛ توصیف «وضعیت توسعهنیافتگی تاریخی» ، «اقتضائات حکمرانی در عالمیت جدید»، «ویژگیهای دولت-ملت مدرن» و از این دست موارد میتواند از جانب اهل تفکر برای مردان و زنان سیاست بصیرت آفرین و قدرتساز باشد، چرا که بی شک در جهان امروز نسبت وثیقی بین «دانش» و «قدرت» وجود دارد.
اهل سیاست اما باید با التفات به ملاحظات اهل تفکر -به میانجی استراتژیستها و سیاستگذاران- میتوانند در اتخاذ و اجرای تصمیمات درست کامیاب شوند چه در سطح منطقه ای، و چه در سطوح ملی و بینالمللی. لذا عدم استغنا به نظرات متخصصین امور و بدنهی کارشناسی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است؛ اینجانب نیز عطف به عقبه آکادمیک خویش به عنوان معلم و مدرس در حوزهی جامعهشناسی امیدوارم دولت جدید و در رأس آن جناب دکتر مسعود پزشکیان نسبت به تحول آفرینی در نهاد علم و نظام آموزش کشور به آرای اهل تخصص گشوده بوده، در طول دوران ریاست خویش به عنوان یک طبیب حاذق نسبت به طپش های حیات آکادمیک و نبض آموزش و پرورش کشور حساس باشند و این ممکن نخواهد بود مگر در گفتگوی دائمی با دانشگاهیان و فرهنگیان!
لذا امیدوارم در تعیین وزرا و مدیران نهاد علم کشور و نیز اتخاذ تصمیمات مرتبط با این نهاد از حداکثر اجماع نخبگانی بهره برده و با قاطعیت از آن حمایت کنند؛ این بخش حیاتی جامعه که نسل آینده ایران و انقلاب به آن وابسته است مع الاسف در طول دهههای گذشته به هیچ وجه آنچنان که شایسته و بایسته است وجه همت مسئولان نبوده است. آقای دکتر فرهنگ را به اهل فرهنگ بسپارید!