“وفاق‌ملی” و الزام‌های آن
علی کرد (فعال سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2490
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


برای همه‌ بازماندگان فاجعه‌ غزه!

محمدحسن علایی(جامعه‌شناس)

 «من دلم سخت گرفته‌است از این میهمان‌خانه مهمان‌کش ِ روزش تاریک ...» با شنیدن اخبار غزه جان آدمی پژمرده می‌شود و دلش به معنی اخص کلمه می‌گیرد: «دفتر اطلاع‌رسانی دولتی در نوار غزه: آمار شهدای تجاوزات مستمر رژیم صهیونیستی به نوار غزه به بیش از ۱۲هزارنفر رسید که پنج هزار نفر از آن‌ها کودک و ۳۳۰۰نفر دیگر زن هستند. آمار مفقودان به بیش از ۳۷۵۰نفر رسیده که ۱۸۰۰نفر از آنها کودک هستند و همگی همچنان زیر آوار هستند.» اما با این همه حقیقت این است که ناگزیر باید توان تامل و اندیشیدن به فاجعه را در درون خویش احیا کنیم. من در این جستار بنا دارم تنها به طرح یک پرسش بپردازم؛ به راستی بازماندگان این فاجعه‌ دهشتناک چه کسانی هستند؟! بازماندگان فاجعه‌ غزه کودکانی هستند که هنوز کشته نشده اند؛ و به برادران و خواهران کشته شده خویش نپیوسته اند؛ کودکانی که حتی به جسد بی جان و خونین‌مال مادران و پدران بی نام و نشانِ مانده زیر تل آوارهای ساختمان‌ها و خانه‌ها و بیمارستان‌ها و مساجد و ... دسترسی ندارند؛ بازماندگان فاجعه غزه مادرانی هستند که طفل و کودک و همسر و برادر و پدر خویش را از دست داده اند! زنان شوی مرده؛ مردان همسر از دست داده؛ ... بازماندگان فاجعه‌ی غزه این‌ها همه هستند ولی همه بازماندگان این‌ها نیستند؛
بازماندگان این فاجعه همه ماییم!
همه ما باید از دوباره به معنای خدا، زندگی؛ حقوق بشر؛ آرمان؛ آدمیت؛ شرف و ... بیاندیشیم؛ چگونه می‌توانیم شب‌ها سر راحت بر بالین خویش بگذاریم وقتی هم‌نوعانمان چنین در میان آوار آتش و خون و تفنگ و ترکش و تیر جان میکَنند!
بازماندگان این فاجعه همه ماییم!
همه ما که مجبوریم با وجود این فاجعه هنوز زندگی را ادامه دهیم؛ به کیف کودکان مدرسه‌ای خود لقمه‌ آماده بگذاریم؛ برای دختران دم بخت و تازه عروس جهیزیه تهیه کنیم؛ برای مادران نوزادان در زایشگاه ها دسته و گل و شیرینی ببریم؛ برای پایان خدمت سربازی پسر خود نذری پخش کنیم؛ با مصائب کوچک و بزرگ روزگار دست و پنجه نرم کنیم... نمی‌توانیم که زندگی نکنیم! اما می‌توانیم و باید به فاجعه بیاندیشم! هنوز باید برای شادی کودکانمان بکوشیم؛ آن‌ها را با تمام توان برای تاب آوردن این زندگی بهت‌آور توانمند سازیم و تربیت کنیم؛ اما باید در نظام تربیتی امروزمان به واقع کلمه تردید کنیم... تا شاید کودکانمان فردای دنیا را به جایی برای زیستن تبدیل کنند؛ جایی برای بهتر زیستن ... «صحبت از پژمردن یک برگ نیست/وای.... جنگل را بیابان می‌کنند/دست خون آلود را پیش چشم خلق پنهان می‌کنند!/هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا/آنچه این نامردمان با جان انسان می‌کنند!»