“وفاق‌ملی” و الزام‌های آن
علی کرد (فعال سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2490
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


ما و بحران‌سازی‌های شرقی و غربی

محمدرضا چمن‌نژادیان- مرزهای امنیتی و حیاط‌خلوت‌های قدرت‌ها که در همسایگی با رقیبان قرار دارند همواره به‌عنوان راهبرد کنترلی در جهت دفاع از منافع و امنیت ملی محسوب می‌شوند و در دکترین راهبردی و بین‌المللی سیاست خارجی قدرت‌ها تعریف‌شده است. درعین‌حال از موضوعات پر منازعه با پیشینه تاریخی و استعماری می‌باشند. معمولاً در بازی‌های داخلی و خارجی سیاستمداران کشورها به‌عنوان یک کارت بازی علیه رقیبان داخلی و سیاست‌های خارجی آنان مورداستفاده قرار مورد می‌گیرند. با نگاهی به تاریخی مشاهده می‌شود که در دکترین قدرت‌های استعمارگر این نگاه استیلاطلبی وبرتری جویی ژئوپلیتیکی یک امر مرسوم و پایه ثابت سیاست خارجی قدرت‌ها بوده است؛ تا بر اساس سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» انگلیسی‌ها، چنین مناطق و مناقشات لاینحلی به‌مثابه استخوانی لای زخم به وجود آیند و همیشه در دل مناطق برخوردار از منابع حیاتی و مرزهای مورد مناقشه با حاشیه‌های امنیتی وجود داشته و باقی بماند. این مناقشات کش‌دار مریز که بنا بر درجه اهمیت در سراسر عالم از قبل مشخص‌شده و شناسایی‌شده هستند؛ و مورد مطالعات عمیق میدانی و تجربی به لحاظ مردم‌شناسی فرهنگی،  روان‌شناختی اجتماعی، جامعه‌شناختی رفتاری و سطوح اقتصادی قرارگرفته‌اند و بر مشی  مسبوق به سابقه‌ی استعماری  سیاست گزاری شده‌اند. گر چه برخی از آن مناقشات دیرین و تاریخی علی‌الظاهر  در نزد افکار عمومی داخلی، خارجی و نسل‌های بی‌مطالعه در اثر اختلافات مرزی و عقیدتی تبلیغ می‌گردند که در دوران استعمار کهن تعریف تحمیلی شده‌اند؛ و یا به خاطر گرایش به بلوک بندهای ایدئولوژیکی شرفی، غربی و گروه‌بندی‌های اقتصادی قلمداد می‌گردند. ولی عمیق‌ترین شکاف‌های القایی در دکترین استعمار نو، اختلافات ایدئولوژیک و مذهبی حاکم بر ملت‌هاست که لاینحل بودن به ملت‌های درگیر القا می‌شود؛ که نمونه‌های بارزی از آن‌ها در تاریخ معاصر فراوان بوده است: جنگ‌های صلیبی، مناقشه صدساله اخیر سرزمینی با اسلامی و یهودی در سرزمین فلسطین، بلوک‌بندی ایدئولوژیک کمونیستی و کاپیتالیستی شرقی و غربی برجا مانده از دوران جنگ سرد از آن جمله است. در فازی دیگر می‌توان به ایجاد و القای وجود اختلافات مرزی، آبی و عقیدتی در کانون‌های بحران‌خیز اما غنی از منابع اقتصادی و راهبردی مانند، ایران، افغانستان، عراق، چین تایپه،اوکراین، مکزیک، ونزوئلا، کوبا، مصر، لیبی و... اشاره کرد. دستمایه‌هایی که هرازچندگاهی قدرت‌ها از آن‌ها به‌عنوان عامل بی‌ثباتی منطقه‌ای بهره می‌گیرند و با بحران‌سازی منافعی اقتصادی، نظامی و سیاسی برای خود فراهم می‌کنند. در پس  القائات افکار ظاهری و گرایش نسلهای بی مطالعه و اطلاع است که قدرتهای شرقی و غربی به مقابله، معامله و تسویه حساب با رقیبان دیرین اقتصادی و سیاسی خود می پردازند.نمونه های عینی و میدانی این گونه بحران‌سازی‌ها را در حال حاضر می توان به شرح ذیل تحلیل کرد‌: از یک طرف هجوم تجاوزگرانه بدون توجه به‌ معاهدات بین‌المللی روسیه و به کشور مستقلی به نام اوکراین است؛ و از طرفی دیگر در یک گروکشی آشکار سفر بدون جنجال‌برانگیز و حساسیت زای نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به چین تایپه است که با مانور قدرت و اسکورت همه جانبه نظامی همراه بود و ظاهراً برای حمایت از خواست ملت و استقلال طلبی تایوان از سر زمین مادری یعنی کشور چین صورت گرفته است. در چنین شرایطی که جمهوری اسلامی مذاکرات هسته ای و رفع تحریم‌ها را با جامعه جهانی آغاز کرده و مناقشات منطقه ای و مشکلات اقتصادی حاد شده داخلی نیز دارد و تامین منافع و امنیت ملی ما در گرو تعاملات بین‌المللی، وفاق ملی و رعایت موارد حقوق بشری مورد اجماع جهانی است‌. حمایت بی محابا و بدون محاسبه منافع و امنیت ملی نباید در دستور کار سیاست خارجی باشد؛ زیرا گرایش بیش از حد به روسیه مهاجم به یک کشور مستقل و چین با نگاه استعماری به استقلال طلبی ملت تایوان می‌تواند تامل برانگیز و ضد منافع و امنیت ملی با خطر همراه باشد.