“وفاق‌ملی” و الزام‌های آن
علی کرد (فعال سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2490
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


دیپلماسی وزیر خارجه و حقابه هیرمند

محمدعلی آقایی - از زمان جدایی افغانستان از مام وطن یعنی از حدود180سال پیش تاکنون بحث حقابه ایران و میزان آن از آب هیرمند موضوع منازعه بین دو دولت و ملت بوده است و این قصه همچنان سر دراز دارد. درین میانه گاه میهمان ناخوانده منطقه یعنی بریتانیا کوشیده است به‌عنوان داور مرضی‌الطرفین میانجیگری کرده و به نحوی به اختلافات فیصله دهد (البته به‌گونه‌ای که منافع استعماری خود را لحاظ کند) یا آنگاه‌که در سال‌های پایانی دهه‌ی 1330 دولت وقت ایران به مراجع بین‌المللی شکایت برد و دولت آمریکا میانجی شد تا راه‌حل موردتوافق طرفین حاصل شود که البته نتیجه‌ای نداشت جز اینکه دولت ایران شکایات خودزا پیگیری نکند. در این سالیان دراز حقابه هیرمند نه به خواسته افغان‌ها بلکه به‌حکم طبیعت یا مشیت الهی نصیبمان می‌شده است. دلیل دیگرش هم این بوده است که در آن سالیان طرف افغانستانی فنّاوری امروزه مثل احداث سد و انحراف مسیر آب را نداشته است. خشک‌سالی‌های چند دهه‌ اخیر به‌ویژه از اواخر دهه‌40 موجب از رونق افتادن کشاورزی و دامداری و باغداری مناطق وسیعی در سیستان و شمال بلوچستان و همچنین کوچک‌تر شدن دریاچه هامون و درنتیجه کوچ روزافزون سیستانیان به مناطق شمالی کشور به‌ویژه گرگان و گنبد شده است. در اینجا مجال آن نیست که به عواقب یا فجایع زیست‌محیطی اقتصادی فرهنگی و اجتماعی این پدیده شوم پرداخته شود. همچنین فرصت آن نیست که به سوابق حقوقی حقابه هیرمند یا همان هیلمند و هلمند بپردازیم. کمی به زمان برگردیم، در سال 1351 که اتفاقاً قدرتمندترین دولت افغان بر سر کار بود دولتمردان وقت ایران توانستند معاهده حقابه‌ هیرمند را به‌طرف مقابل تحمیل کنند. در این معاهده که به ظرافت به نکات فنی و علمی هم پرداخته‌شده حقابه هیرمند هر ثانیه 22مترمکعب آب طبیعی رودخانه مقررشده و طرف افغان 4مترمکعب به لحاظ حسن هم‌جواری! بر آن افزوده است.
این روزها که وزیر خارجه مأموریت یافته تا این معضل را به سرانجامی برساند؛ باید بداند که این معاهده نشانه‌ای از دیپلماسی قدرتمند است، شما بفرمایید و آن را اجرا کنید!
اتفاقاً در این چهل واندی سال ضعیف‌ترین دولت‌ها در کشور همسایه بر سر کار بوده‌اند به‌ویژه طالبان فعلی، فرصتی بود تا این معضل ملی به‌گونه‌ای حل شود. هیچ‌وقت فراموشمان نمی‌شود که اشرف غنی با دهان کف کرده مشت بر تریبون کوبیده و گفت که «آب در برابر نفت!» و کسی هم پاسخگویش نشد. این کلام توهینی آشکار به هر ایرانی بود که رفتار صدام حسین در پاره کردن معاهده بین‌المللی الجزایر را به ذهن متبادر کرد.وزیر به‌اصطلاح خارجه طالبان در این دیدارهایی که با وزیر خارجه ایران داشته به دفع‌الوقت گذرانده است و آخرین گفته‌اش در هفته پیش این بوده است که؛ اگر آب باشد به هیرمند هم می‌دهیم و کسی هم به او نگفت که سهم ایران از هیرمند در پشت سد کجکی و فاز دوم آن - که اخیراً به بهره‌برداری رسید- ذخیره‌شده است. همچنین مشاهده شد که یک مقام غیررسمی افغان بابت 50سال آب نصف و نیمه‌ای که به سیستان واردشده مدعی 61میلیون دلار شده است!
تردیدی نیست که دولت‌های قبل ما در برابر دولت‌های کرزای و اشرف غنی کوتاهی کرده و موضعی کاملاً انفعالی در پروژه ساخت سد کجکی داشتند و این امر کار وزیر خارجه دولت کنونی را اندکی دشوارتر می‌سازد، اما به نظر می‌رسد که دیگر فرصت دیپلماسی گذشته باشد و هنگام عمل است؛ مثلاً طرح شکایت به مراجع قضایی بین‌المللی و توسل به شورای امنیت سازمان ملل. بدیهی است اتلاف زمان چه‌بسا موجب مرگ روزافزون دخترکان سیستان و بلوچستان در هوتک‌های ذخیره آب محروم‌ترین استان کشور شود؛ البته اگر تا آن زمان نخشکیده باشند.