“وفاق‌ملی” و الزام‌های آن
علی کرد (فعال سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2490
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


چند وچون هنر نویسندگی

جهانگیر ایزدپناه (فعال اجتماعی)

موفقیت در هر امری نیاز به علاقه، ذوق، تلاش، ممارست، آموختن و ... دارد. نمی‌توان منکر نقش استعداد شد. داشتن قریحه و استعداد ذاتی برای نویسندگی لازم است اما به‌تنهایی کافی نیست و شکوفایی‌اش به‌خودی‌خود صورت نمی‌گیرد. برای به بار نشستن استعداد سعی و تلاش لازم است. این قریحه ذاتی باید آموزش ببیند، در میان جامعه زیست کند، بیاموزد و مطالعه کند؛ با زبان و رازورمزها و تمثیلات و تشبیهات آن و آثار بزرگان آشنایی یابد. از علم روانکاوی و روانشناسی و... بهره گیرد، تحقیق کند و تجربه بیندوزد. نویسندگی الزام‌های خاص خود را دارد. باید بافرهنگ و آداب‌ورسوم و خلق‌وخوی و تاریخ و ضرب‌المثل و باورهای یک جامعه و سرگذشت آن‌ها به‌خوبی آشنا بود. تمرین نوشتن لازم است. ‌باید نوشت و نوشت و از اصلاح و حذف ابایی نداشت و پاره‌ای از نوشته‌ها را دور ریخت و کلیشه‌ای عمل نکرد. با جامعه و آنچه زیرپوسته آن می‌گذرد آشنا بود تا بتوان در دل واژه‌ها و جملات زیبا مفاهیم و معانی زیبا آفرید. توانایی توصیف شخصیت‌ها و شخصیت‌پردازی و صحنه‌آرایی‌ها را داشت. برقراری ارتباط ذهن و روح با موضوع و دل دادن و گوش سپردن و صحبت کردن با کسان یا اقشاری که با موضوع نوشته مرتبط‌اند یا همانندی باشخصیت‌ها دارند، لازم است. هر قشری از جامعه زبان گفتاری و فرهنگ و رفتار خاص خود را دارد؛ نوشتن در مورد هر قشری نیاز به ارتباط و درآمیزی و رفتن به میان آن قشر دارد. در جامعه یگانگی گفتار نداریم و اقشار و فرهنگ‌های مختلف شیوه گفتاری متفاوت دارند. تا روح و قلبت با موضوعی درگیر نشود نمی‌توان زیبا و مؤثر و دلپسند نوشت. باید از دل برآید تا بر دل نشیند. نوشتن یا شعر فرمایشی نوعی رفع تکلیف شغلی و مصلحتی است که در هنر جایی ندارد؛ نه چنگی به دل می‌زند و نه ماندگار است. اندیشه و تفکر بنیان نوشتن و نویسندگی است؛ آرمان و دغدغه‌مندی برای نویسنده لازم است تا دل به دریا زند و زندگی و آلام و شادی‌ها و غم‌ها و خواسته‌های مردم را توصیف کند؛ چنان توصیفی که به دل نشیند و مردم را با خود همراه سازد. محتوا هم بر پایه اندیشه و اندیشه ورزی روشمند و معنا آفرینی و بیان خواسته‌ها و شادی‌ها و غم‌های مردم شکل می‌گیرد. نویسندگی یک هنر است؛ هنر بیان اندیشه‌های متعالی و هدفمند در قالب واژه‌ها و جمله‌های شیوا و زیباست. اندیشه متعالی هم نیازمند استقلال فکری و نظری و آگاهی است. بیان اندیشه هم نیازمند محیط و جامعه آزاد و دمکراتیک است که تبادل اندیشه و عقاید صورت گیرد.هم تأثیر گذاشت هم از عقاید گوناگون تأثیر پذیرفت و تجربه و فرهیختگی لازم را کسب کرد و آنگاه اندیشه را در قالب واژه‌ها و جمله‌های شیوا در اثری فاخر، تأثیرگذار و آگاهی‌بخش به قلم آورد. درک کُنه آنچه در جامعه و جهان می‌گذرد لازم است. در غیر این صورت تکرار طوطی‌وار شنیده‌ها و گفته‌های هضم نشده در روح و روان است که نه به دل می‌نشیند و نه به فرهنگ و پویایی جامعه کمکی می‌کند بلکه خودنمایی خواهد بود در بازار بنجل فروشی و سطحی‌نگری که جامعه را به‌سوی سلیقه سطحی پسند و پوچ‌گرایی و پوچ پسندی سوق می‌دهد.با همه این اوصاف هرآن کس که اندیشه خوبی دارد ممکن است نتواند با ادبیاتی شیوا و زیبا و هنرمندانه اندیشه مترقی انسان‌ساز خود را به قلم آورد و در انتقال اندیشه زیبایش ناتوان باشد. بهترین حالت در نویسندگی آن است که بر اسبی زیبا و رهرو سوارکار ماهری نشسته و هماهنگی و توانایی بین راکب و مرکوب برقرار باشد، یعنی اندیشه عمیق را بتوان با ادبیاتی شیوا و گیرا و ماندگار بیان کرد. آنچه جوامع به‌خصوص جوامع استبدادزده و ناآگاه را آزار می‌دهد و به بیراهه و سطحی‌نگری می‌کشاند همان قلم‌ها و بیان‌های توانا و سحار و مهیج اما خالی از محتوا و عاری از اندیشه عمیق است که به مثال شعبده‌بازهای فریبنده انسان‌ها را به دنبال خود می‌کشاند بدون آنکه پشت لفاظی ها و بیان سحرانگیز و مهیجشان اندیشه‌ای سازنده وجود داشته باشد. این جادوگری وسحاری با قلم و بیان بیشتر با سوءاستفاده از باورهای دیرینه مردم وعدم دانش و آگاهی‌شان صورت می‌گیرد.