“وفاق‌ملی” و الزام‌های آن
علی کرد (فعال سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2490
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


واکنش‌ها به ریاست علی عسگری در بزرگ‌ترین مجموعه پتروشیمی کشور؛

تخصص و تجربه از شرایط مدیریت حذف شد!

همدلی|  انگار ماجراهای انتصابات عجیب‌وغریب هیچ‌وقت پایانی ندارد؛ یک روز انتصابات فامیلی، یک روز انتصاب دامادها و حالا انتصاب رئیس سابق صداوسیما به سمت مدیرعاملی بزرگ‌ترین شرکت پتروشیمی ایران. انتصابی که واکنش‌های بسیاری را به دنبال داشت و حتی برخی به کنایه این انتصاب را نمونه‌ای از شایسته گزینی در دولت سیزدهم بر اساس وعده‌های انتخاباتی ابراهیم رئیسی دانستند.
عبدالعلی علی عسگری، رئیس سابق سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی که به مدت پنج سال سکان‌دار این مجموعه بود، در مهرماه امسال با معرفی پیمان جبلی به‌عنوان رئیس جدید رسانه ملی، از این سمت کنار گذاشته شد. علی عسگری یکی از حامیان جدی ابراهیم رئیسی در طول پنج سال حضور در صداوسیما بود و به همین دلیل برخی بر این باورند که انتصاب وی به‌عنوان مدیرعامل شرکت صنایع پتروشیمی خلیج‌فارس، نتیجه خدمات علی عسگری به رئیس‌جمهوری بوده است. ازآنجایی‌که علی عسگری در کارنامه کاری خود سابقه هیچ نوع فعالیت اقتصادی و تخصص در عرصه صنایع، نفت و پتروشیمی ندارد، بسیاری از منتقدان این انتصاب، آن را ضربه‌ای بزرگ به اقتصاد کشور می‌دانند، چراکه شرکت صنایع پتروشیمی خلیج‌فارس بزرگ‌ترین هلدینگ پتروشیمی کشور است و به نقل از وب‌سایت این شرکت بیشترین فروش، صادرات و سودآوری کشور را داشته و رتبه اول در میان پتروشیمی‌های کشور را داراست. علاوه بر این، شرکت صنایع پتروشیمی خلیج‌فارس ازجمله بزرگ‌ترین هلدینگ های پتروشیمی خاورمیانه به‌حساب می‌آید. همچنین این شرکت بزرگ‌ترین شرکت بورسی کشور بوده که نقش بسزایی در نوسانات بورس دارد و با توجه به شرایط فعلی اقتصاد کشور، هر نوع اشتباه مدیریتی موجب ضررهای جبران‌ناپذیری خواهد شد. همین هم باعث شده که انتصاب یک مدیر جدید که سابقه مدیریت در حوزه پتروشیمی را ندارد موج نگرانی را در بین فعالان بازار بورس ایجاد کند. انتصاب علی عسگری واکنش‌های بسیاری را در برداشت و این واکنش‌ها از جایی شدت گرفت که در حکم انتصاب علی عسگری به سمت مدیرعامل شرکت صنایع پتروشیمی خلیج‌فارس، ذکرشده که او سوابق و تجارب ارزنده‌ای دارد. محمد سرافراز، رئیس اسبق صداوسیما که علی عسگری جایگزین او در رسانه ملی شد، در صفحه توییتر خود، ضمن انتقاد به این موضوع به کنایه نوشت: «جناب علی عسگری همان‌طور که رسانه ملی را با کمک خانواده و دو مرجع تصمیم‌ساز، از فروپاشی نجات داده و مخاطب آن را به بیش از هشتاد درصد رساند و معضلات کشور را یکجا حل کرد، اکنون در تراست خصولتی پتروشیمی خلیج‌فارس، مشکل مالی دولت را هم حل خواهد کرد!» حتی محمد سرشار مدیر شبکه کودک‌ونوجوان صداوسیما نیز این انتصاب را سوژه خنده قرار داد و در صفحه اینستاگرامش نوشت: «آیا هولدینگ پتروشیمی کودک‌ونوجوان سراغ ندارید؟» واکنش مدیران رسانه ملی به این انتصاب بیشتر به این دلیل است که علی عسگری در مسند مدیریت رسانه ملی نیز به‌خوبی عمل نکرد و موجب نارضایتی تمام طیف‌های سیاسی علی‌الخصوص بسیاری از اصولگرایان از برنامه‌ها و اقدامات صداوسیما شد. به‌طوری‌که حمید رسایی مدیرمسئول هفته‌نامه 9 دی و نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی، در یادداشتی با این عنوان که «رئیس جدید صداوسیما کیست؟»، نوشت: «پس از مدت‌ها نارضایتی مردم و فعالان انقــــلابی از مدیریــــت علی‌عسگری در صداوسیما زمزمه جابه‌جایی او جدی شده است.» البته انتقاد به این انتصاب جنجالی، تنها به مدیران رسانه‌ای محدود نشد و بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی نیز این انتصاب را نشانه‌ای از قحط‌الرجال دانستند! در این میان داد علی‌اکبر رائفی پور سخنران جنجالی جریان اصولگرا هم درآمد و در توییتی نوشت: «بنده به هیچ جناحی تو این مملکت نه وابستگی دارم و نه بهشون بدهکارم. هیچ آدم عاقلی هم دنبال دشمن درست کردن برای خودش نیست؛ اما واقعا نمی تونم ببینم با یک سری انتصابات عجیب مملکت رو فنا بدن. ربط علی عسگری به پتروشیمی چیه؟ میدونید تو این شرایط و اوضاع با یک اشتباه چه بر سر بورس میاد؟» برخی نیز به این جمله از شهید چمران استناد کردند که او در پاسخ به این سؤال که تعهد بهتر است یا تخصص؟ گفت: «تقوا از تخصص لازم‌تر است، آن را می‌پذیرم، اما می‌گویم: آن‌کس که تخصص ندارد و کاری را می‌پذیرد، بی‌تقواست.»
سابقه دورودراز انتصاب بدون تخصص
ماجرای انتصاب افراد بدون تخصص صرفاً مربوط به سال‌های اخیر و دولت سیزدهم و مجلس فعلی نیست، گرچه در چند سال اخیر به دلیل رسانه‌ای شدن انتصابات و سوابق افراد و آگاهی افکار عمومی، این مسئله بیش از گذشته به چشم می‌خورد. بااین‌حال به نظر می‌رسد در یک سال گذشته، گستره انتصابات فامیلی، انتصاب دامادها در پست‌های مهم دولتی و انتصاباتی که نتیجه رابطه و نه شایسته‌سالاری است، بیشتر هم شده است.
در دوران دولت دهم، محمدعلی‌آبادی که تا پیش از آن هنگام، به‌عنوان رئیس سازمان تربیت‌بدنی فعالیت می‌کرد، به‌یک‌باره به‌عنوان وزیر نیرو معرفی شد که نتوانست از مجلس رای اعتماد بگیرد و پس‌ازآن در میانه کار دولت دهم، رئیس‌جمهور وقت او را به‌عنوان سرپرست وزارت نفت معرفی کرد.
نمونه‌های دیگری هم از انتصاب افراد بدون تخصص وجود دارد که به‌عنوان مهم‌ترین و نزدیک‌ترین آن به زمان حال، می‌توان به انتخاب علیرضا زاکانی به سمت شهردار تهران اشاره کرد. انتصاب زاکانی نیز به‌عنوان شهردار پایتخت جنجال بسیاری به پا کرد، چراکه این انتصاب نقض صریح قانون بود. بر اساس قانون مصوب دولت، شهردار باید تحصیلات مرتبط و همچنین سابقه مدیریت و کار اجرایی مرتبط داشته باشد. بااین‌حال علیرضا زاکانی علیرغم اینکه هیچ‌یک از موارد فوق را نداشت، به‌عنوان شهردار تهران برگزیده شد و وزیر کشور نیز حکم او را تأیید و اعطا کرد. محمد اسلامی نیز یکی دیگر از نمونه‌های چنین انتصاباتی است که پس از حضور در استانداری مازندران و سپس وزارت راه و شهرسازی، در دولت جدید به‌عنوان رئیس سازمان انرژی اتمی منصوب شد. البته در سابقه کاری محمد اسلامی حضور در پست‌های مختلفی را می‌توان دید که به نظر می‌رسد، چنین افراد توانایی مدیریت در هر نوع حوزه کاری را دارند و نیازی به تخصص ندارند، بلکه صرف انتصاب برای آن‌ها کفایت می‌کند.
گرچه مواردی به‌مراتب ناگوارتر از موارد فوق نیز در کابینه معرفی‌شده توسط ابراهیم رئیسی برای دولت سیزدهم نیز مشاهده‌شده است که از آن جمله می‌توان به وزرای پیشنهادی آموزش‌وپرورش اشاره کرد. اولین وزیر پیشنهادشده برای وزارت آموزش‌وپرورش، حسین باغگلی بود که تقریباً هیچ سابقه مدیریت کلان و حتی خرد در وزارت آموزش و پروش نداشت. در سوابق اجرایی او به مدیریت بنیاد فرهنگی خراسان از سال ۹۷ تاکنون، جزو متخصص کارگروه پرورشی اداره کل آموزش‌وپرورش مشهد و معلم شورای علمی جشنواره ملی اشاره‌شده بود. پس از او نیز مسعود فیاضی برادر داماد علیرضا زاکانی شهردار تهران به‌عنوان وزیر پیشنهادی وزارت آموزش‌وپرورش معرفی شد که همین نسبت فامیلی واکنش‌های زیادی را به همراه داشت و در نهایت فیاضی هم نتوانست از مجلس رای اعتماد بگیرد.
البته عدم تخصص یا غیر مرتبط بودن تحصیلات با حوزه کاری صرفاً به مدیران و مسئولان اجرایی محدود نمی‌شود. در میان نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز بسیار دیده می‌شود که نماینده در حوزه مرتبط با سوابق و تخصص خود فعالیت نمی‌کند. به‌طور مثال طی هفته‌های گذشته آماری از تحصیلات اعضای کمیسیون تلفیق بودجه منتشر شد. براین اساس از ترکیب ۴۵نفره این کمیسیون تنها سه نفر یعنی الیاس نادران، سید کاظم دلخوش و جعفر قادری اقتصاد خوانده‌اند و باقی اعضا و حتی هیات رئیسه هم تحصیلات اقتصادی ندارند.