“وفاق‌ملی” و الزام‌های آن
علی کرد (فعال سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2490
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


سلمان فارسی و جای خالی یک اعتراض

جهانگیر ایزدپناه (فعال اجتماعی)

روزبه پورمرزبان ملقب به سلمان فارسی از صحابه پیامبر اسلام، بعضی وی را از مردم «جی» اصفهان و بعضی هم وی را از رامهرمز (خوزستان) می‌دانند. اینکه آیا هیربدی زرتشتی یا گرویده به مسیحیت یا مانوی یا مزدکی مسلک بوده که براثر تعقیب از ایران به شامات گریخته است نقل‌ها گوناگون است. وی در بین راه شامات به مدینه توسط قبیله «بنی کلب» اسیرشده و به‌عنوان برده به یکی از اشخاص قبیله یهودی «بنی قریظه» فروخته‌شده است. در مدینه هم مسلمان و صحابه پیامبر اسلام شد. ابتکار کندن خندق (کندک یا هندوک به فارسی) در جنگ خندق به ابتکار و راهنمایی وی بود. مردی اهل فضل، ریاضت و قناعت بود که همراه هلال ابن ریاح، عمار یاسر، صهیب ابن سنان، زید ابن خطاب و مقداد ابن اسود و عده‌ای دیگر در شبستان مسجد می‌خوابیدند و به «اهل صفه» مشهور گشتند. نقل است که سلمان پارسی و عمار یاسر، ابوذر غفاری، جابر ابن عبدالله و غیره، مخالف شور و تصمیم «سقبفه بنی ساعده» و برگزیدن ابوبکر به‌عنوان خلیفه بوده‌اند. شور در امر گزینش جانشین، سنتی بود در بین قبایل عرب که خود حضرت محمد (ص) و علی (ع) به آن باور داشتند اما نتیجه شور سقبفه بنی ساعده خلاف میل و نظر سلمان و عده‌ای دیگر بود. پیروی از شور بزرگان در اهل سنت هنگام گزینش خلیفه مسلمین، یا اعتقاد به وراثت امامت و ولایت در خاندان علی (ع) بعداً یکی از نکات افتراق بین اهل سنت و تشیع شد که موضوع بحث ما نیست. حضرت علی (ع) هنگام برگزیده شدن خود به خلافت در نامه‌ای به معاویه به اعتبار به شور «سقبفه بنی ساعده» اشاره می‌کند و می‌گوید اگر هم عده‌ای از صحابه و مهاجرانی اعتراض داشتند بر پایه اولویت من بوده نه به نفس گزینش شورایی. علاوه بر وحی الهی خود پیامبر اسلام از مشورت سلمان پارسی متبحر در مزدسینه و صهیب یمنی و هلال بن ریاح حبشی و ابواسحق کعب یهودی برخوردار بود و در تنظیم آیات مدنی، احتمالاً از مشورت آن‌ها بهره برده است. به هر شکل سلمانِ قناعت و ریاضت‌پیشه، همراه اعراب در تسخیر تیسفون شرکت داشته و عاقبت والی شهر تیسفون شد. در سال 35 یا 36 ه.ق درگذشت و قبرش در سلمان پاک در لوا البغداد نزدیک مدائن است؛ اما واقعیتی است که برخی ایرانیان را نظر بر این بوده و هست که در زمان بدرفتاری و خشونت اعراب و فرماندهانشان با ایرانیان و رفتار با ایرانیان به اسارت گرفته‌شده، از جانب سلمان پارسی هیچ‌گونه اعتراض یا ممانعتی نقل یا درج نشده است. قدر مسلم نوع اعتراض و برخورد مردی اهل فضل و دانش و دارای احترام و مرتبت با ابولولو فیروز می‌توانست متفاوت و فارغ از انتقام خشونت‌آمیز باشد. سلمان بی‌اطلاع از اسارت‌ها و بدرفتاری‌ها نبود؛ بنابراین هویت ایرانی‌اش ایجاب می‌کرد اعتراض و منع بدرفتاری با ایرانیان را در کارنامه‌اش داشته باشد اما به هر جهت نقلی از اعتراض به بدرفتاری‌ها در کارنامه‌اش نیست. حال اگر فرض را بر کینه و دشمنی با خاندان سلطنتی ساسانیان هم بگذاریم در مورد بقیه ایرانیان این امر صدق نمی‌کند. از کسی که مرتبتی هم چو ابوالدردا، ابوموسی اشعری و زید ابن ثابت در حد فتوا داشت، انتظار بیشتری در توجه به هویت ایرانی و همدردی با مصائب آن‌ها می‌رفت.