“وفاق‌ملی” و الزام‌های آن
علی کرد (فعال سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2490
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


سوگ‌نوازی کرونا در تالار وحدت

یونس محمودی گلستانه | پس از دو سال وقفه در اجرای کنسرت‌ها و برنامه-های موسیقی، بردیا کیارس موسیقی‌دان و رهبر ارکستر، در کنسرتی در تالار وحدت اثری با نام رکوییم اثر ولفانگ آمادئوس موتزارت را به همراه ارکستر سمفونیک و گروه کر بزرگ را به روی صحنه برد. ایده اولیه این اجرا در مراسم تشییع هنرمند فقید پورنگ پورشیرازی و در حاشیه اجرایی که دوستان هم‌نواز این هنرمند در ارکستر سمفونیک تهران، اجرا کردند شکل گرفت؛ اما پس از گذشت چند جلسه از تمرینات، کیارس و تیم رهبری این پروژه بر آن شدند تا این اجرا را به روان همه درگذشتگان جامعه هنری در دوران کرونا تقدیم کنند. اجرای اثری که امروزه با نام رکوییم موتزارت شنیده می‌شود، نیازمند توان بالای فنی رهبر ارکستر در هدایت تعداد زیاد اعضای ارکستر و گروه کر در بافتی چندصدایی است که کیارس و نوازندگان و خوانندگانش با مدیریت خوب امیرحسین محمدیان، به‌خوبی از پس آن برآمدند. در مقدمه اجرای این کنسرت کلیپی از تصاویر هنرمندان درگذشته براثر کرونا و سایر اتفاقات در دو سال اخیر پخش شد. این تصاویر طیف گسترده‌ای از هنرمندان از اساتید موسیقی تا بازیگران سینما و حتی مجری و فوتبالیست بازیگر‌ها را شامل می‌شد؛ اما متأسفانه کسانی که این لیست اسامی را تدارک دیده بودند، از هفت هنر فقط سینما و موسیقی را در نظر گرفته بودند و کم‌تر اشاره‌ای به هنرمندان هنرهای تجسمی کرده و درگذشتگان هنرمندان صنایع‌دستی، خوش‌نویسی، پژوهشگران هنر، دانشگاهیان رشته هنر و... را نادیده گرفته بودند! هرچند این کنسرت با همت و تلاش و انگیزه هنرمندان گروه با تلاشی شبانه‌روزی برگزار شد، اما به نظر می‌رسد که بنیاد رودکی حمایت‌های مالی لازم را از این پروژه نداشته است که برای این کنسرت که با نام بزرگداشت و مرثیه‌ای در سوگ هنرمندان فقید برگزار شد، بلیت‌فروشی انجام شد! درعین‌حال به نظر می‌رسید دعوت‌های مناسبی از خانواده‌های هنرمندان فقید مذکور در این برنامه که کنسرت با نیت و نام ایشان برپاشده بود به عمل نیامده بود و سالن صندلی‌های خالی مانده سالن، نشان از جای خالی ایشان داشت و این‌چنین برداشت می‌شد که مدیران این مجموعه درصدد برپایی یک شوآف و تبلیغات رسانه‌ای و ارائه بیلان کاری به مدیران بالادستی خود بوده‌اند برای رسیدن به اهداف خود، از شوق و خلوص هنرمندان بهره برده و درعین‌حال هزینه مادی و معنوی چندانی نکرده-اند! امید است که با مکرر شدن این اجرای باشکوه و ارزشمند که شاید اولین اجرا از رکوییم در ایران بوده باشد و اجراهایی ازاین‌دست که کم‌تر در ایران به روی صحنه رفته-اند، مخاطبین موسیقی ارکسترال که از رپرتوار تکراری ارکستر سمفونیک تهران دل‌زده شده‌اند، کمی امیدوار شوند و به اجراها اقبال نشان دهند.  این گروه منسجم و هم‌دل برخلاف روال سنتی اداره ارکسترهای دولتی، با هزینه‌های کم‌تر، صرف زمان و انرژِی کم‌تر، حواشی و درگیری‌های کم‌تر و شایسته‌سالاری که همه ناشی از دخالت کم‌تر مدیران دولتی بی دانش موسیقی، در امور ارکستر و گروه کر بود، در عمل نتیجه بهتری از ارکسترهای فرسوده فرمایشی دولتی داد. این ارکستر می‌تواند با حفظ انسجام و ادامه فعالیت که امید می‌رود به مذاق مدیران بی‌تخصص ارکسترهای تالار وحدت بد نیاید و در این امر کارشکنی نکنند تا ارکستر بتواند قطعات دیگری برای اجرا در کنسرت‌های بعدی تدارک دیده و پارتیتورها برای تمرین روی پوپیتر کیارس قرار گیرد. انتظار می‌رود این گروه، برخلاف سنت همیشگی ما ایرانیان که در سوگ به دورهم جمع می‌شویم و با لباس سیاه بهتر کارهای گروهی را به انجام می‌رسانیم، اجرا و اجراهایی را برای بزرگداشت هنرمندان در قید حیات تدارک ببینند و در این روزگار بی‌اعتبار و پربلا که عمرها بیش‌ازپیش کوتاه و بی‌اعتبار شده است، موجی از مهرو شادی در مخاطبان و حس ارجمندی و تکریم در پیشکسوتان ایجاد کند. تجلیل و تقدیر از زحمت‌کشان ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر موسیقی ملی ایران و فعالان موسیقی ارکسترال ایران در صدسال اخیر می‌تواند بهانه خوبی برای برپایی اجرهایی به مناسبت بزرگداشت یک یا چند تن از اساتید و پیشکسوتان محترم باشد، به‌طور خاص پیشکسوتان ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی ایران. هنرمندانی همچون مجلسی، غریب‌نواز، قربانی، ظهیرالدینی، کامکار و... . اگر تابه‌حال مدیران مربوطه به علت نبودن فایده، ارتقاء و درآمد و یا درک نکردن موضوعاتی ازاین‌دست به علت غریبه بودن با جامعه موسیقی و بعضاً نوعی از کم‌بهرگی هوشی، به چنین مسائلی توجه نکرده‌اند، پیشنهاد می‌شود نوازندگان امروز ارکسترها به این مهم توجه و در این زمینه اقدامی مؤثر به انجام رسانند، چراکه فردایی نه‌چندان دور، ایشان هم خود در جایگاه این پیشکسوتان و اساتید قرار خواهند گرفت و قدردانی از زحماتشان واجب خواهد بود. به یاد دارم در زمان درگذشت نوازندگان پیشکسوتی همچون کامران علی آقا، امیر بهشتی و کیومرث میردادیان، مسئولان وقت تالار وحدت از ارسال یک تاج گل برای مراسم ایشان هم امتناع کردند و در پی درگذشت پیشکسوت ساز کنترباس مرحوم خورشیدفر که استاد مرحوم پورشیرازی هم بودند نیز تجلیلی در شکل این اجرای ارکسترا‌ل به این صورت انجام نشد! چشم و گوش مدیران گماشته در امر فرهنگ به متخصصانی است که به ایشان مشاوره می‌دهند. قدر و ارزش هنرمندان در قید حیات و هنرمندان فقید را میزان تعامل و پویایی او در ارتباط با کلونی‌های اجرایی مؤثر، پرکار و تصمیم‌گیر موسیقی تعیین نمی-کند. هنرمندان چه بازنشسته، چه ازکارافتاده، چه خانه-نشین، همگی عمر و جوانی را در راه موسیقی صرف نموده‌اند و اهالی موسیقی ضمن قدردانی از همکاران خود، می‌بایست مدیران دولتی فرهنگ را به ادای احترام تفهیم و ملزم نمایند. این مدیران می‌روند و کارنامه اعمالشان خوب یا بد در ذهن‌ها و زبان‌ها خواهد ماند! اما این موسیقی‌دان‌ها هستند که همه باهم عضو یک خانواده هستند و تا پایان عمر با یکدیگر خواهند بود.