“وفاق‌ملی” و الزام‌های آن
علی کرد (فعال سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2490
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


روحانیت اصیل و آسیب‌های صنفی

محمدرضا چمن نژادیان (فعال مدنی)

در دهه پنجم عمر انقلاب اسلامی دیدن برخی رفتارها و عملکردها برای نسل اولی‌های انقلاب از نوع مذهبی‌ها شاید تعجب‌آور و گاهی شوک‌آور باشد. مشاهده حضور روحانیت در جای‌جای نهادهای رسمی عالی، مشاغل دولتی رسمی و اماکن و مشاغل دور از تخصص روحانیت  این روزها نُقل و نقل محافل عام و خاص شده است. این در حالی است که چهار دهه پس از انقلابی که روحانیت مدعی جلوداری آن بوده است، شکاف‌های طبقاتی و درجه فلاکت به حدی رسید که آشغال گردی زنان و کودکان به امری عادی مبدل شده است.
در نظام برآمده از انقلاب اسلامی قرار بود که روحانیون با حفظ استقلال خود از حکومت، حامی دستاوردهای واقعی انقلاب اسلامی برای معنوی شدن شهروندان - بدون چشمداشت مادی- باشند و اماکن مذهبی تحت نظر خود را برای اقبال امت و اجماع ملت بازسازی و نوسازی کنند و با رویکردها و کارکردهای اسلامی، انسانی و معرفتی بدنه جامعه و دستگاه‌های حاکمیتی را از انوار منور قدسی منتفع گردانند. ولی هم‌اکنون دیده می‌شود که در چنین فرآیند معیوب و آسیب‌زا، نهاد روحانیون هم از آسیب مصون نمانده است؛ زیرا روحانیت حاضر در لایه‌های مدیریتی و اجرایی دچار نوعی از تعارض منافعی شده است که یک‌طرف آن جایگاه تاریخی روحانیت است و طرف دیگر معیشت و کسب قوت لایموت است. موضوعی که با فاصله گرفتن تصویر عمومی روحانیت از آرمان‌های انقلاب، در افکار عمومی بازخوردهایی منفی داشته است.
توجه برخی از روحانیت به مظاهر دنیوی، جذابیت موقعیت‌های دولتی و سیاسی، گرایش نسل جدید روحانیت به زندگی مجلل و حضور در مناصب سیاسی باعث شد تا بخشی از روحانیون به‌قصد کسب فرصت‌های شغلی در نهادها و سازمان‌هایی در حوزه صنعت، نفت، ورزش، تفریحات و حتی کشتارگاه‌ها به کار مشغول شوند. موضوعی که تا همین چهار دهه پیش تصورش برای روحانیون عجیب و پذیرش آن از سوی عامه مردم غیرممکن می‌نمود. کم رونق شدن مکان‌ها و مناسک مذهبی، مانند مساجد، نمازهای جمعه و جماعت ازجمله نمودهای این وضعیت است.در این میان ذینفعان این وضعیت – که بخش قدرتمندی از روحانیت است - ضربات سهمگین این وضعیت به ساحت روحانیت را نادیده گرفته و این کارها را رسالت اقتضایی و مصلحتی روحانیت در نظام دینی می‌خوانند و در عوض سؤالات مربوط به کم‌کاری روحانیت در حوزه‌های فرهنگی و دینی را با اشاره به نهادهای دولتی و مباحثی چون لیبرالیسم و غرب‌گرایی روشنفکران پاسخ می‌دهند.
با یک نگاه به عقبه و حساسیت افکار عمومی نسبت به سنگینی رسالت تاریخی روحانیت و وضعیت کنونی این گروه در ساختار سیاسی و اجرایی می‌توان به این آسیب‌ها رسید که بسیاری از مشاغل اشغال‌شده توسط روحانیون در نظام اسلامی، ناشی از رسالت ذاتی روحانیون نبوده و جایگاه تاریخی این قشر مؤثر در تحولات تاریخی و اجتماعی چندین سده گذشته را با خطرات جدی مواجه کرده است.