“وفاق‌ملی” و الزام‌های آن
علی کرد (فعال سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2490
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


حشمت‌الله فلاحت‌پیشه در گفت‌وگو با «همدلی» شگرد همسایه شمالی در مذاکرات برجام را تحلیل کرد

نگاهِ‌ خاک‌ریزی‌ روسیه به ایران

همدلی| محسن رفیق: موضوع برجام و گفت‌وگو‌های هسته‌ای با ایران، دو مذاکره‌کننده اصلی دارد که به‌طور مستقیم با هم وارد گفت‌وگو نمی‌شوند، بر سر یک میز نمی‌نشینند و غالباً همدیگر را دشمن خطاب می‌کنند. چنین مذاکره مهمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، بدون حضورِ‌ طرفین اصلی در پای میز مذاکره (ایران و آمریکا)، زمینه را برای استفاده، منفعت‌طلبی، تأثیرگذاری و حتی سوءاستفاده برخی حاشیه‌نشینانِ صحنه اصلی فراهم کرده است تا گاه با گل‌آلود کردن آب و گاه با دمیدنِ‌ آرامش غیرواقعی، ماهی‌های بزرگ خود را بدون هیچ زحمتی صید کنند. دراین‌بین، روسیه، سردمدار بلامنازعِ‌ درو کردن امتیازات در عرصه مذاکرات هسته‌ای با ایران شده است. استفاده از صحنه مذاکرات خالی از حضورِ طرفین اصلی، فرصت‌طلبی این کشور را بیش‌ازپیش، عیان کرده است. این روزها به نظر می‌رسد اهمیت افزایش اندوخته امتیازات از صحنه مذاکرات هسته‌ای با ایران، برای هزینه در میدانِ ‌منازعات با غرب در خصوص مناقشه اوکراین و حل اختلاف در زمینه گسترش ناتو به‌خوبی برای میخائیل اولیانوف نماینده روسیه در مذاکرات هسته‌ای تشریح شده است. به‌هرروی این روزها، افزایش نقش روسیه در مذاکرات هسته‌ای ایران، بخشی از نگرانی‌های ناظران سیاسی کشور را به خود اختصاص داده است. در ادامه گفت‌وگوی «همدلی» با حشمت‌الله فلاحت‌پیشه رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس را در این زمینه می‌خوانید:

 این روزها، در گزارش‌های خبریِ مذاکراتِ هسته‌ای ایران، نام میخائیل اولیانوف نماینده روسیه را بیشتر از علی باقری، گفت‌وگو کننده ارشد تیم مذاکره‌کننده ایرانی می‌شنویم. مسکو، پیام‌آور‌ اصلی خبرهای خوش از اتاق‌های جلسه هتل کوبرگ، برای ایرانیان شده است و در پشت درهای بسته از جانب تهران با نماینده کاخ سفید، گپ می‌زند. این اعتمادبه‌نفس طرفِ‌ روسی، برای نمایندگی مواضع ایران از کجا ناشی می‌شود؟
به نظر من، برجام تنها دو طرف اصلی دارد که عبارت از ایران و آمریکا هستند. از این منظر، سایر طرف‌های درگیر در مذاکرات هسته‌ای به‌نوعی به‌واسطه سیاست‌های ایران، جسارت حضور در این صحنه را پیدا کرده‌اند و بنابراین، شکل‌گیری زمینه تصمیم‌گیری و تأثیرگذاری آن‌ها در برجام، ساخته‌وپرداخته ایران هستند. به‌عبارتی‌دیگر، اگرچه ایران و آمریکا، سابقه دشمنی دیرینه دارند اما به‌هرحال گریزی از این واقعیت نیست که طرف اصلی ایران در مذاکرات هسته‌ای، آمریکاست و فارغ از هرگونه جهت‌گیری، نقش و اهمیتِ این کشور در روند این مذاکرات به‌وضوح مشخص است.
ازآنجاکه ایران و آمریکا به‌عنوان طرفین اصلی گفت‌وگو، برای حل‌وفصل اختلافات هسته‌ای به‌صورت مستقیم وارد مذاکره نمی‌شوند، لذا زمینه لازم برای حضور طرف‌های دیگر در این مناسبات فراهم‌شده است. به همین دلیل است که طیِ روند طولانی این مذاکرات، در ابتدا تروئیکای اروپایی از این خلأ استفاده کرد و خود را به صحنه مذاکرات وارد کرد. پس‌ازآن بود که روسیه و چین نیز خود را مُحِق دانستند که در چانه‌زنی‌های هسته‌ای وارد شوند. این روند تا به آنجا ادامه داشته است که در حال حاضر با سهم‌خواهی برخی از کشورهای عربی نیز برای تأثیرگذاری بر پروسه حل‌وفصل مناقشات برجامی روبه‌رو هستیم. اگرچه تاکنون به این درخواست کشورهای عربی، پاسخی داده نشده است اما به‌هرحال شاهد آن هستیم که این کشورها نیز به همراه رژیم صهیونیستی و به‌صورت غیرمستقیم، با طرح دغدغه‌های خود، ایجاد اخلال در فضای مذاکرات هسته‌ای را در پیش گرفته‌اند؛ بنابراین می‌توان گفت که این بازیگران سیاسی به‌واسطه عدم مذاکره مستقیم بین دو طرف اصلی یعنی ایران و آمریکا، به‌نوعی ساخته شده‌اند.
برجام در حال حاضر به یک مسئله جهانی تبدیل‌شده است. برجام، مسئله‌ای است که در یک‌سوی آن، یک بازیگر مهم منطقه‌ای مانند ایران قرار دارد و در طرف دیگر آن سازمان‌های مهم بین‌المللی و قدرت‌هایِ روز دنیا قرار دارند. در این مدت حتی برجام تبدیل به یک رژیم منع اشاعه بی‌سابقه‌ای هم شد. طرف‌های درگیرِ امروزی از جمله کشورهای اروپایی، روسیه و چین در آغاز مذاکرات هسته‌ای و شکل‌گیری برجام، به‌عنوان میانجی و واسطه ظاهر شدند، اما پس از مدتی برای خود یک حوزه منافع برجامی تعریف کردند. به‌هرحال طبیعی است که همه کشورها در دنیا به دنبال کسب منافع خود هستند و از همان زاویه هم به موضوع برجام یا سایر مسائل مهم بین‌المللی می‌نگرند.
می‌توانیم به‌وضوح ببینیم که در حال حاضر مکرون به‌عنوان پلیس به طرح ادعاهای ایران هراسانه می‌پردازد و بلافاصله در منطقه حاضر می‌شود تا به عقد قراردادهای نظامی با کشورهای پولدار عربی منطقه بپردازد. وضعیت در مورد روسیه هم به همین‌گونه است. روسیه هم به ایران به‌عنوان یک خاک‌ریز می‌نگرد. در همین زمینه، مثلاً موضوع اصلی مذاکره اخیر بین بایدن و پوتین، مسئله اوکراین بود اما روسیه تمام سعی خود را به کار برد تا مسیر این گفت‌وگو را به سمت مسئله برجام سوق دهد زیرا به‌هرحال روسیه در پی آن است تا از امتیازهای خاک‌ریزی برجام در عرصه اوکراین، بهره گیرد.
تا چه میزان می‌توان به این میدان‌داریِ‌ روسیه اعتماد داشت؟ آیا با توجه به سابقه تاریخیِ سیاست‌های کارشکنانه روسیه در قبال ‌ایران، نگرانی‌ای در این زمینه وجود ندارد؟ آیا باز گذاشتنِ‌ این حد از فضا برای حضور روسیه در مذاکرات مستقیم با آمریکا از جانب ایران، زمینه را برای سوءاستفاده‌های احتمالی بازتر نمی‌کند؟
باید اشاره کرد که منافع روسیه و کشورهای دیگر در موضوع برجام بیشتر در طولانی شدنِ مذاکرات هسته‌ای است. روسیه می‌داند که ایران، حال چه به‌صورت واقعی یا غیرواقعی، مسکو را به‌عنوان دوست راهبردی خود می‌داند، هر چند که خود آن‌ها نیز به‌خوبی می‌دانند که به‌واقع دوست راهبردی ایران نیستند، اما به‌هرحال از این تمایل ایران به نفع خود استفاده می‌کنند. به همین دلیل است که این روزها و در روند مذاکرات هسته‌ای، نام اولیانوف روسی بیشتر از علی باقری مذاکره‌کننده ارشد ایرانی شنیده می‌شود.
روسیه در حالی در عرصه کنونی مذاکرات هسته‌ای سوار بر موج رسانه‌ای شده و خود را مؤثر می‌داند که به‌واقع تمام دستاوردهایی که باعث تقویت چانه‌زنی ایران شده است ریشه ملی دارد و در این زمینه، هیچ کشوری به ایران کمک نکرده است. مقاومت مردم ایران و زجر بیش‌ازاندازه آن‌ها در این زمینه، دستاوردهای هسته‌ای حاصل‌شده به دست جوانان ایرانی و از همه مهم‌تر دستاوردهای دفاعی ایران که به‌عنوان تنها کشور منطقه آن را به رخ آمریکا کشیده است، همه از عواملِ افزایش قدرت چانه‌زنی ایران در مذاکرات هسته‌ای بوده و در این زمینه کمکی از سوی کشورهایی مانند روسیه به ایران نشده است.
شاید بتوان گفت تنها کار روس‌ها، تکمیل نیروگاه هسته‌ای بوشهر بوده که به‌واقع غیرقابل‌دفاع‌ترین قرارداد در بین تمامی قراردادهای هسته‌ای دنیا بوده است. به سرانجام رسیدن این قرارداد، بیش از 11سال طول کشید و حضور 2500 تکنسین روسی حاضر در ایران برای اجرای این پروژه، هزینه‌های زیادی را بر ایران تحمیل کردند؛ بنابراین، روس‌ها هیچ‌گونه کمکی به تقویت قدرت چانه‌زنی ایران در مذاکرات هسته‌ای نکردند.
 منافعِ‌ روس‌ها در پس‌زمینه مذاکرات هسته‌ای با ایران در چیست؟ چرا مسکو ظاهر مهربان‌تر از مادر به خود گرفته و به‌گونه‌ای اغراق‌آمیز خود را خشنود از دستیابی به توافقی دیگر معرفی می‌کند؟
در اینجا من تمایل دارم که اصطلاحی را که آمریکایی‌ها برای اروپایی‌ها به کار می‌برند برای روس‌ها به کار ببرم. روس‌ها «مفت‌ سوارانِ‌ برجام» هستند. به این معنا که مایل هستند تا هزینه‌های برجام توسط ایران پرداخت‌شده و آن‌ها تنها از منافع آن بهره‌مند ‌شوند. آمریکایی‌ها پیشتر و زمانی که اروپایی‌ها بعد از توافق برجام قراردادهایی به میزان 70میلیارد یورو با ایران امضا کرد،‌ این اصطلاحِ مفت‌سوارانِ برجام را در مورد آنان به کار بردند؛ به این معنا که آمریکا هزینه کشاندن ایران به‌پای میز مذاکره را پرداخت کرده و اروپایی‌ها نتیجه اصلی آن را صید کرده‌‌‌اند. همین مسئله یکی از عواملی بود که باعث شد ترامپ از برجام خارج شود، چرا که معتقد بود این اروپا، چین و روسیه هستند که بهره اصلی برجام را از آنِ‌ خود کردند.
روسیه به‌عنوان یکی از مفت‌بران برجام، تنها به دنبال دستیابی به منافع خود است. این در حالی است که بهرهُ برداشت‌شده روسیه از صحنه مذاکرات هسته‌ای ایران، در همین عرصه هزینه نمی‌شود بلکه در مسئله اوکراین به‌عنوان یک امتیاز استفاده می‌شود.
 به نظر می‌رسد در دولت جدید، روس‌ها از چالاکی و اعتمادبه‌نفس‌ بیشتری نسبت به گذشته بهره‌مند شده‌ و ازنظر خود، فضایی بازتر و میدانِ‌ گسترده‌تری برای حضور و تأثیرگذاری بر روند برجام یافته‌اند. چه عواملی می‌توان برای پررنگ‌تر شدنِ حضور آنان در مناسبات سیاسی ایران متصور بود؟
 روس‌ها همواره خود را نزدیک‌ترین عضو برجام به ایران تعریف کرده‌اند. به‌هرحال در دولت کنونی با توجه به همسویی مجلس و تقویت سیاست تردید نسبت به آمریکا و اروپا که البته با توجه به خروج یک‌جانبه آمریکا از برجام و سستی اروپا در برقراری برخی مناسبات از جمله اینستکس،‌ منطقی هم به نظر می‌رسد، روس‌ها فضای بهتری برای خود متصور شده‌اند.
این در حالی است که مجلس جدید طرحی ارائه کرد که در صورت احیای برجام تنبیه کشورهای غربی، ژاپن و کره جنوبی در دستور کار قرار گیرد و از سوی دیگر کشورهای همراهی مانند روسیه و چین، تشویق شوند. در همین حال، دولت جدید، سیاست نگاه به شرق را شکل داد و چین و روسیه هم بلافاصله استقبال کرده و در سازمان همکاری شانگهای به ایران چراغ سبز نشان دادند و بنابراین رابطه متقابلی شکل گرفت.
اگرچه ایجاد یک رابطه شبه راهبردی با چین و روسیه از سوی ایران می‌تواند برای ما مفید باشد اما نباید فراموش کرد که در شرایط تحریم، هیچ کشوری به ایران کمک نکرد و تنها این مقاومت مردم ایران بود، همچنین دستاوردهای فناوری هسته‌ای و دفاعی کشور بود که باعثِ‌ ادامه راه شد. از همین منظر، نباید شأن نیروی دفاعی خود را در حد بازی سیاسی برخی بازیگران پایین بیاوریم.
 مذاکره مستقیم با آمریکا در موضوع هسته‌ای تا چه حد می‌تواند زمینه‌های سوءاستفاده کشورهایی مانند روسیه را کاهش داده و دستیابی به نتیجه‌ای منطبق بر منافع ملی را سرعت بخشد؟
در حال حاضر، ایران به این نتیجه رسیده است که مذاکرات مستقیم نمی‌تواند تأثیری فراتر از مذاکرات غیرمستقیم در پی داشته باشد. به نظر من شاید اگر بر اساس همان سازوکارهای پیشین، امکان مذاکرات محدود و مخفی بین ایران و آمریکا مهیا می‌شد و این دو طرف می‌توانستند یک زمینه‌ای را برای توافق نهایی شکل دهند، با قطع منافع برجامی دیگر اعضا، دستیابی به نتیجه مشترک سریع‌تر اتفاق افتاده و از پیچیدگی‌های روند مذاکره هم کاسته می‌شد.
بخشی از حضور قدرتمند روسیه در عرصه مذاکرات هسته‌ای با نوع سیاست هوشمندانه آن‌ها مرتبط است، چرا که منافع همه طرف‌ها به‌جز ایران و آمریکا در طولانی شدن مذاکراتِ‌ برجامی است. ازآنجاکه روس‌ها نوعی ضربه حیثیتی خورده‌اند، ‌لذا همیشه سعی ‌می‌کنند که خود را طرفداری خوش‌بین نسبت به توافق نشان دهند.
 از سوی دیگر آن‌ها سعی می‌کنند خود را به‌نوعی عامل تأثیرگذار بر دو طرف نشان دهند و از همین منظر، هم با طرف ایرانی و هم با طرف آمریکایی، جلسات متعدد برگزار می‌کنند، هر چند که هیچ نتیجه‌ای هم از این جلسات به دست نیامده است. به‌هرروی، روس‌ها به چیزی فراتر از برجام می‌اندیشند و سعی می‌کنند که بهره فعالیت‌های اولیانوف را در حوزه اوکراین خرج کنند.
به‌هرروی، پس از خروج یک‌جانبه آمریکا از برجام، حساسیت‌ها و تردیدهای جدی و منطقی زیادی برای ایران در این زمینه ایجاد شد، اما بااین‌حال، شاید بتوان گفت که مذاکره مستقیم با آمریکا دیگر یک تابو نیست. تنها عاملی که باید شکل بگیرد ایجاد اطمینان برای طرف ایرانی نسبت به این مسئله است که آمریکایی‌ها به‌واقع به دنبال توافق هستند. اینکه ایران نسبت به عدم اجرای بندهای 11 تا 13 قطعنامه2231 یا مکانیسم ماشه اطمینان پیدا کند موضوع بسیار مهمی است. البته من معتقدم که آمریکایی‌ها برای احیای مکانیسم ماشه به برجام برنمی‌گردند و دولت بایدن تنها به دنبال توافق است.
بااین‌وجود مذاکرات مستقیم با آمریکا در زمینه مسائل هسته‌ای، اگرچه به معنای تنش‌زدایی نیست اما می‌تواند مانعِ گسترش بحران شده و زمینه‌هایی را فراهم کند که این حوزه چالشی در مناسبات ایران و آمریکا تا حدی تلطیف شود. باید گفت که حتی احیای برجام نیز ایران را به اردوگاه غرب وارد نخواهد کرد. دیوار بی‌اعتمادی بین ایران و آمریکا بسیار بزرگ است. در گامی جلوتر باید بگویم که احیای برجام به معنای تنش‌زدایی با آمریکا نیز نیست. هر چند که برخی از حوزه‌های تنش با آمریکا باید محدود شود تا توافقی دوباره شکل بگیرد. احیای برجام فقط به معنای جلوگیری از تصاعد و گسترش بحران است. در پایان نباید فراموش کرد که در حال حاضر این آمریکایی‌ها هستند که بیش از سایر طرفین برجام، علاقه‌مند دستیابی به نتیجه در موضوع مذاکرات هسته‌ای هستند.