“وفاق‌ملی” و الزام‌های آن
علی کرد (فعال سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2490
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


وقتی که مرگ بنيانگذار کيهان بایکوت می‌شود

مصطفي مصباح زاده (دكتر در حقوق از فرانسه)، يکي از دو مؤسس روزنامه كيهان در بهمن‌ماه 1321، استاد پيشين دانشكده حقوق دانشگاه تهران، نماينده ادوار مختلف مجلس شورای ملی و سناتور 24 نوامبر 2006 در «سان دياگو» كاليفرنيا در نودوهفت‌سالگی درگذشت. ولی تا چهار روز بعد جز در چند رسانه، فوت او گزارش نشده بود، يك رسانه هم كه در وب‌سایت خود، خبر فوت مصباح زاده را انتشار داده بود، عكس چهل‌سالگی‌اش را در كنار آن چاپ كرده بود! تا 27 نوامبر خبر فوت او حتی در وب‌سایت «كيهان لندن» كه مصباح زاده، خود پس از انقلاب سال 1357 مؤسس آن بوده است ديده نشد. مصباح زاده كار مطبوعاتی را با رياست بر اداره تبليغات كشور آغاز كرده بود. وی اين سمت را پس از اشغال نظامی ايران در دوران جنگ جهانی دوم به دست آورده بود. سپس با همکاري عبدالرحمن فرامرزی ـ هر دو استاد دانشگاه و برخاسته از جنوب ايران ـ دست به انتشار نشريه زد و بعداً نام نشريه را به «كيهان» تبديل كردند و به مديريت عبدالرحمن فرامرزی انتشار آن ادامه يافت. اوايل دهه 1340 كه ميانه او با سناتور مسعودی ناشر روزنامه قدیمی‌تر اطلاعات (به دلايلی) به‌هم‌خورده بود و هر دو تا مدتی با انتشار مقاله و افشاگری يكديگر را می‌کوبیدند كسي نمی‌دانست كه مصباح زاده با گرفتن كمك مالی از شاه، به انتشار كيهان دست‌زده است، يا این‌که مصباح زاده علاقه‌مند به معاملات زمين است، نه روزنامه‌نگاری حرفه‌ای و از اين قبيل ... همان زمان، بعضی هم بودند كه می‌گفتند مرافعه مطبوعاتی مسعودی و مصباح زاده به تحريك نزديكان دربار است، زيرا كه مصباح زاده كمك مالی شاه را که به‌صورت «وام» بوده مسترد نداشته و به تعهداتش در اين زمينه عمل‌نکرده است! «كيهان» تا اواخر دهه 1330 و زمان تحريم روزنامه اطلاعات در ميتينگ صدها هزارنفری جبهه ملی در ميدان جلاليه (پارك لاله امروز)، تيراژی فراوان نداشت. با تحريم روزنامه اطلاعات، كار كيهان رونق گرفت. كيهان پيش از ميتينگ جبهه ملی با ابتكار ستون «داوطلب ازدواج» كه در ايران سابقه نداشت، كمی جان گرفته بود. مصباح زاده پس از رونق گرفتن كيهان از به‌کارگیری روزنامه‌نگاران چپ‌گرا خودداری نكرد و روزنامه او قیافه‌ای چپ و ترقی‌خواه به خود گرفت (كه براي مردم دل‌چسب بود) و مسعودی نيز چنان كرد، اما بااحتیاط كامل و دو روزنامه چهره قديم را از دست دادند. همين رقابت تنگاتنگ و برقرار کردن جريمه «خبر خوردن» خبرنگاران از روزنامه رقيب باعث پيشرفت و تيراژ صدها هزار نسخه‌ای و یک‌میلیونی آن‌ها شده بود. مصباح زاده از نيمه دوم دهه 1330 در رقابت با مسعودی كه دوره آموزش روزنامه‌نگاری درست كرده بود، به اعزام تنی چند از خبرنگاران خود به اروپا و آمريكا، برای تكميل معلوماتشان در حرفه روزنامه‌نگاری دست زد و سپس با كمك آنان دانشكده روزنامه‌نگاری را تأسیس كرد. برخلاف مسعودی، مصباح زاده از تأسیس سندیکای روزنامه‌نگاران در اوايل دهه 1340 استقبال كرد ولي با مسعودی بر سر استخدام اعضای تحريريه يكديگر كه کناره‌گیری می‌کردند و يا اخراج می‌شدند توافق كرده بود و درنتيجه رفتن از کيهان به اطلاعات و بالعکس به‌آسانی (و بلافاصله) امكان نداشت. مصباح زاده حدود يك سال مانده به انقلاب، امور كيهان را به پسرش ايرج سپرده بود، كاری كه مسعودی چهار سال پيش از او كرده بود و مديريت اطلاعات را به پسر بزرگش فرهاد داده بود و بهرام پسر دومش را معاون او كرده بود. اين نكته را هم نبايد ناگفته گذاشت كه مسعودی (مؤسس روزنامه اطلاعات) عاشق روزنامه‌نگاری بود و لحظه‌ای از نوشتن، حتي خبرنگاری دور نمی‌شد و تحريريه را به‌ندرت ترك می‌کرد، عکس‌ها را برای چاپ، خودش انتخاب می‌کرد ولی مصباح زاده زياد دست‌به‌قلم و به‌مانند مسعودی، نبود. مصباح زاده در سال انقلاب ايران را ترک کرد ولی نه روزنامه‌نگاری را. هفت ماه پس از انقلاب هر دو روزنامه کيهان و اطلاعات مصادره شدند.