“وفاق‌ملی” و الزام‌های آن
علی کرد (فعال سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2490
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


تکرار و فرار از تکرار

طاهر اکوانیان (روزنامه‌نگار)

آنچه در زندگی عادی و روزمره، اغلب انسان‌ها با آن درگیر هستند و مجبورند با آن کنار بیایند یا ناچارند به آن عادت کنند، تکرار اعمال و کارهای روزانه و سالانه است که به نوعی هم ملال به همراه دارد و هم سرگرمی. ملال در شکل روزانه در درازمدت می‌تواند تبدیل به افسردگی و کسالت تدریجی شود و نداشتن سرگرمی مدام یا دل‌مشغولی هم در نوع خود باز کسالت و نگرانی توام با دلسردی را به همراه می‌آورد. همه انسان‌ها در مراحل مختلف زندگی با  بحران‌هایی از این دست مواجه می‌شوند و در واقع هر دو طرف ماجرا در دنیای امروزی به جایی ختم می‌شود که انسان را با سرخوردگی مواجه می‌کند، به خصوص اگر معنا و مفهومی برای خود تعریف نکرده باشیم و در مسیر زندگی طولانی و حتی کوتاه‌مدت به هنر خاصی برای پیشبرد امورمان دست نیافته باشیم. انسان معاصر خواه و ناخواه درگیر این کشاکش و ناملایمات است، حتی اگر در رفاه و آرامش هم روزگار بگذراند. این بحران ممکن است از کنترل خارج شود یا این که به دلیل بعضی از اشتباهات رخ داده باشد که تا حدودی بشود آن را کنترل کرد. با همه وجود نمی‌شود که دست روی دست گذاشت و تجربه‌های تکرار و ملال را در همه جا یادآوری کرد، یا از آن‌ها پتکی ساخت برای تخریب زندگی‌ای که قرار است با هر مشکل و لحظات تلخ و شیرینی که هست ادامه داشته باشد. ملال و تکرار شکلی از زندگی هستند که با تکرارشان قصد داریم از دست‌شان فرار کنیم و باز با رنگ و هوایی دیگر ناگزیر به دام‌شان می‌افتیم. این تکرار و سعی در فرار از تکرار است که ماهیت زندگی را ساخته است و موتور محرک ادامه دادن و رفتن می‌شود. نمی‌توان همزمان از تکرار و ملال دوری کرد و فکر کرد که می‌شود زندگی را با همه پایین و بالا شدن‌ها با خیال راحت طی کرد. در واقع اکثریت ما انسان‌ها زیر بار وظایف سنگینی قرار گرفته‌ایم؛ زندگی در خانواده، با دوستان بودن، کار کردن، آموزش دیدن، زندگی فرهنگی، ورزش کردن و... معلوم است که زمان کافی برای انجام هر کاری نیست و ما نمی‌توانیم همه چیز را به‌دست آوریم. پس باید با همه ناملایمات و تکراری توام با ملال جریان شتابان زندگی را ادامه داد که از قضا مقاومت بیش از حد و شکننده در این مسیر است که بیهوده به نظر می‌آید و ما را با دنیا و تمامی اتفاقاتش تنها می‌گذارد.