اهداف و پیامدهای پمپاژ اتباع افغانستان به ایران
رامین فخاری ( تحلیل‌گر سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2497
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


اتباع افغانستانی و لزوم ساماندهی آنان

رحمن پاداش (فعال مدنی)

یکی از موضوعاتی که دولت‌های مختلف همواره با آن مواجه بوده‌اند مسئله «مهاجران و پناهندگانی» افغانستانی بوده که به صورت غیر‌قانونی وارد کشور شده‌اند. بعد از وقوع انقلاب اسلامی شاهد سیل گسترده ورود مهاجران و پناهندگان غیرقانونی حداقل در سه مرحله بوده‌ایم؛ بعد از حمله شوروی، حکومت اول طالبان و حکومت دوم طالبان. حل مسئله حضور مهاجران غیر قانونی افغانستانی بدون در نظر گرفتن جنبه‌های مختلف اخلاقی، انسانی، اجتماعی و امنیتی امکان‌پذیر نمی‌باشد. در وهله نخست باید در نظر داشت که مهاجرین انسان‌هایی هستند که غالباً به دلایل جبری همچون جنگ، خشکسالی، سیل و در نتیجه شرایط بد اقتصادی و به منظور بدست آوردن زندگی بهتر خانه و کاشانه خود را ترک کردند. آنها «مهمان ناخوانده»ای برای کشور ما هستند. بنابراین حفظ حرمت و *«کرامت انسانی»* مهاجرین بر «طبقه‌بندی‌های اجتماعی»، قومی و نژادی ارجحیت دارد. لذا وظیفه همه ما مردم است که بنابر اصول اخلاقی-انسانی و با تکیه بر مبانی مشترک اعتقادی نسب به رعایت حقوق مهاجرین افغان اقدام کنیم.
 ۱. از آنجایی که اکثریت مهاجرین به صورت غیر قانونی به کشور وارد شده‌اند فاقد مجوزهای قانونی جهت اقامت هستند. بنابراین حتی مهاجرین ماهر و دارای تحصیلات عالی اجازه کار در بخش‌های «مهارت محور» را نداشته و ناگزیر به کار در بخشهای خدماتی پایه، ساختمان‌سازی و کشاورزی می‌باشند. از آنجا که کارگران افغانستانیِ بدونِ مجوز هیچ‌گونه عوارض و مالیاتی پرداخت نمی‌کنند، قیمت متوسط کار روزانه آنها نسبت به کارگران ایرانی کمتر و کارفرمایان ترجیح می‌دهند از آنها استفاده کنند. در نتیجه این موضوع سبب *افزایش نسبی نرخ بیکاری و کاهش دستمزد کارگران* غیر ماهر ایرانی حتی می‌شود.
 ۲. اگر چه ایران و افغانستان هر دو جزء یک حوزه تمدنی به حساب می‌آیند و قرابت‌های ملی و مذهبی زیادی با همدیگر دارند ولی ورود بی‌رویه و غیر قانونی پناهندگان با تبعات مختلف *فرهنگی و اجتماعی* در کشور همراه می باشد. مدتی است موج «افغان هراسی و افغان ستیزی» تحت تاثیر تبلیغات رسانه‌ها در حال فراگیر شدن است که با توجه به تعداد زیاد مهاجرین «فاقد مجوز» پیش از آن که به مرز بحران برسد باید نسبت به رفع آن اقدام کرد. موضوع دیگر ازدواج تعدادی از اتباع مرد افغانستانی با هموطنان می باشد که در مواردی با خروجِ ناگهانیِ اتباع مشکلات خانوادگی بسیاری جهت سرپرستی فرزندان را پدید آورده است. زندگی در حاشیه شهرها و حلبی آبادها همراه با گسترش فساد و فقر و نبود امکانات و خدمات بهداشتی مناسب در محل زندگی اتباعِ حاشیه نشین باعث ابتلای آنها به انواع بیماریهای واگیردار و بالطبع سرایت بیماری به دیگر شهروندان می‌شود.
 ۳. کشور ایران برخلاف همسایه شرقی خود، افغانستان، دارای نظام سیاسی قدرتمند و از نظر امنیتی در سطح بالایی قرار دارد. بخش اعظمی از مهاجرین کسانی هستند که در دوره حکومت جمهوری افغانستان از بمب گذاری های طالبان خسته شده و در دوره فعلی از نظر مذهبی، آزادی‌های سیاسی و مدنی با حکومت طالبان کنار نیامده و ناگزیر تصمیم به مهاجرت گرفتند. بنابراین علی‌رغم همه اشتراکات وجود این تنوع انگیزه جهت مهاجرت می‌تواند کشور را با “بحران‌های سیاسی” متعددی روبرو کند.
 ۴ . سن ازدواج در بین افغانستانی‌ها بر خلاف ایرانی‌ها پایین و تمایل آنها به فرزند آوری و داشتن خانواده پر جمعیت بالا می باشد. از آنجایی که مهاجران غالبا به صورت گروهی و در محله های نزدیک به هم زندگی می‌کنند، با افزایش جمعیت آنها بافت و ترکیب جمعیتی محله‌های آنها تغییر کرده و منجر به “بحران‌های اجتماعی” مختلفی می‌گردد.
  ۵. نداشتن «هویت مشخص» اکثریت مهاجرین، سواستفاده گروهک‌های معاند و عضوگیری از بین مهاجرین و پناهندگان، قاچاق و ترانزیت مواد مخدر از مرزهای شرقی کشور، آسیب پذیری مرزهای نواحی شرقی و در نهایت فعال شدن باندهای مافیای قاچاق انسان در نتیجه‌یِ ورود غیرقانونی و بی ضابطه مهاجرین سبب مشکلات امنیتی بسیاری به کشور می‌شود.
*نتیجه‌گیری؛ با در نظر گرفتن نکات فوق و همینطور تبعات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی اتباع خارجی دولت چهاردهم ناگزیر به تشکیل «سازمان مهاجرت» و برنامه ریزی، کنترل و نظارت بر آنها می‌باشد. قاعدتاً هر برنامه‌ای بدون در نظر گرفتن «حس همجواری و همسایگی» از قبل محکوم به شکست است.