فرصت‌ها و چالش‌های فردای انتخابات
بهاء الدین بازرگانی گیلانی (تحلیل‌گر سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2449
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


شکست «پروژه اجماع» عمق شکاف در جبهه اصولگرایی را نمایش داد

تیغ اختلاف بر صورت اصولگرایی

همدلی| آرزو بخشنده: انتخابات تمام شد، رقابت‌ها بعد از یکی- دو هفته پر از خبر و التهاب فارغ از وعده‌های عجیب و غریب اصولگرایان که گفته بودند به هر خانوار طلا می‌دهیم تا وعده یکی از اصولگرایان که گفته بود گوشت را تا دم در خانه برای خانوارها می‌فرستیم، سرانجام سر از یک اختلاف عمیق در درون تندروها برآورد و دم خروس پیدا شد. آنها که مدعی انقلابی‌گری و ایثار بودند، کناره‌گیری نکردند، یا با گله و شکوه از یکدیگر صحنه رقابت را ترک کردند. زاکانی به گفته حسین شریعتمداری که گفته بود «مرد آن است که از حرف خود برگردد»، تمکین کرد، اما چهره مظلوم مسعود پزشکیان در برابر ادعای زاکانی که گفته بود: حتما کناره‌گیری نمی‌کنی؟! هنوز از جلو چشمان مردم کنار نمی‌رود. پوششی‌ها از سایه درآمدند و خلاصه ماجرا این شد که قاضی‌زاده هاشمی و زاکانی یک روز مانده به انتخابات انصراف خود را اعلام کردند. نتیجه هر چه باشد، تا لحظه تنظیم گزارش مشخص نیست، عمق اختلاف در درون اصولگرایان، میان تندروها و میانه‌ها بیش از گذشته نمایان است. قبل از انتخابات هم هشدارهای زیادی از طرف رسانه‌ها و پرچمداران این طیف صادر شده بود که ائتلاف کنید، اما ظاهرا گوش رقبای هم مسلک به این هشدارها بدهکار نبود. 24 ساعت پایانی بعد از چهارشنبه تا پنجشنبه شب، پر بود از گمانه‌زنی درباره کناره‌گیری جلیلی به نفع قالیباف. اما توئیت آخر جلیلی با این عبارات که تا آخر ایستاده‌ایم آب پاکی را بر روی دستان سردار خلبان ریخت، که این بار کرسی ریاست جمهوری به هیچ قیمتی جای خود را به وفاداری گروهی و سیاسی نخواهد داد. هم جلیلی داعیه‌دار نشستن بر کرسی بود، هم محمدباقر قالیباف که به رغم تصاحب ریاست مجلس،  چمدانش را بسته بود تا به پاستور اسباب‌کشی کند. نه آقا محسن رضایی با آن همه درایتش توانست حریف رفقای اصولگرای خود شود و نه حسین شریعتمداری که اصولا در این مواقع پیام‌آور بالادستی‌های صحنه‌گردان می‌شد. گویا پادرمیانی در کار بود، اما اراده‌ای از بالانشین‌های اصولگرا نبود تا بخواهند این دو را به سود یکدیگر کاملا قانع کنند. شاید هم نتیجه اجماع در نظرسنجی‌ها چنان نبود که بتواند آنها را برای حفظ قدرت جریان انقلاب در قوه اجرایی وادار به کناره‌گیری کند. برخی می‌گفتند اصولگرایان در حجم تردیدی‌های انتخابات هدف را گم کردند و آمار و ارقام منتشر شده از نظرسنجی‌ها آنقدر گیج و گنگ بود که کسی نمی‌دانست کار درست کدام است و برخی هم می‌گفتند اختلافات آنقدر شدت گرفت که امکان مصالحه و تشخیص مصلحت وجود نداشت. شنیده‌های روزهای آخر درباره جلیلی اینطور نقل شده بود که او تلفن خود را خاموش کرده و پاسخ هیچیک از سران جبهه انقلاب را نمی‌دهد. گمانه‌ها بر این بود که او در مشهد کناره‌گیری می‌کند و بر اساس آنچه که مرکز پژوهش‌های مجلس از نظرسنجی‌ها اعلام کرد فقط کناره‌گیری این نامزد تندرو می‌توانست به نفع آرای اصولگرایان تمام شود. قالیباف هم در سکوت و کم‌خبری که معمولا کار را در خفا به جلو می‌برد در روزهای پایانی ورق را برگرداند و با مستند نظرسنجی مرکز‌پژوهش‌ها جلیلی را زیر فشار برای اجماع و کنار رفتن از گود رقابت قرار داد.
چه کسی شبیه ابراهیم رئیسی است؟
اما اصل ماجرا و جدال بر سر این بود که چه کسی دررای‌آوری شبیه سید ابراهیم رئیسی است. این موضوع که بعد از حادثه بالگرد و تقدیس اطرافیان او تبدیل به مانیفست انتخاباتی اصولگراها شده بود تا جایی پیش رفت که حتی نقد وضعیت موجود در انتخابات ریاست‌جمهوری تبدیل به خط قرمز شده بود. صدا و سیما که تحت نفوذ جریان تندوری نزدیک به دولت است، مناظره‌ها را طوری طراحی کرده بود که سوالات و پاسخ‌های نامزدها در مسیر انتقاد از دولت سیزدهم نیفتد. این موضوع آنقدر برجسته شد که حتی حسن روحانی به کنایه گفته بود: «طوری در مناظره‌ها صحبت می‌کنند که انگار دولت سیزدهمی وجود نداشته و می‌خواهند مسئولیت را از دولت دوازدهم تحویل بگیرند.» اغراق آمیز نبود، چراکه وقتی از تورم و گرانی و مسکن حرف به میان می‌آمد، دولت روحانی نقل مجلس بود. هر گاه قاضی‌زاده هاشمی و زاکانی لب به انقاد می‌گشودند دولت روحانی را درسیبل انتقاد، هدف می‌گرفتند.اما این تقسیم کار در مناظره‌ها هیچ نفعی برای اجماع نهایی نداشت و نشان داد همه چهارنفری که خود را ادامه راه شهید خدمت معرفی کرده بودند مدعی ریاست در پاستور بودند و خود را بیش از دیگران شبیه به ابراهیم رئیسی می‌دانستند.
عملکرد ضعیف در مناظره و بن‌بست اجماع
 ضعیف عمل کردن قالیباف و جلیلی در مناظرات هم مزید بر علت بود. آنقدر حرف‌ها و ادعاها تکراری و دم‌دستی بود که هیچ فرقی میان تئورسین مدعی دولت سایه با تانک جریان انقلابی با آن وعده‌های بی مبنایش نبود. نه قالیباف وقتی از کارنامه صحبت می‌کرد کسی دریافت مهمی داشت و نه وقتی جلیلی از برنامه می‌گفت. به همین دلیل بود که احتمالا در درون این حلقه چهارنفره همه مدعی بودند و هچیک بر دیگری برتری نداشت. یک روز بعد از اتمام مناظره‌ها زاکانی در جمع هوادارانش که با قسم و آیه از او می‌خواستند انصراف ندهد با چهره‌ای برافروخته و صدایی لرزان و بغض‌آلود گفت:« درباره کنار رفتنم باید بگویم که دفعه قبل شهید رئیسی بود که من کنار رفتم. اگر کسی شبیه او هست به من نشان بدهید.» این گفته‌های زاکانی اگرچه چند ساعت بعد با کناره‌گیری او همراه شد اما نشانه مهی بود از مباحثی که پشت پرده جریان داشت. اینکه چه کسی شبیه شهید رئیسی است یا اینکه چه کسی می‌تواند آرای رئیسی را بدون کم و کاست از آن خود کند در جریان انقلابی تبدیل به دو سرفصل متضاد و شکننده اتحاد شده بود. زاکانی در بیانیه‌ای درباره انصراف، خود را اصلح دانست و نوشت: «در زمان ورود به صحنه انتخابات و تا قبل از موعد رای‌گیری، صلاحیت سه وجهی است: «دانایی، توانایی و سلامت» و هرچه به لحظه انتخاب شما مردم عزیز نزدیک می‌شویم شاخص مهم دیگری کامل‌تر شده، اضافه می‌شود که همانا «امکان رای‌آوری» است.»
مقابل دولت سوم روحانی!
او در بخشی از بیانیه‌اش اینگونه اظهارنظر کرد که: «از دو نامزد دیگر جبهه انقلاب، برادران عزیزم آقایان جلیلی و قالیباف می‌خواهم برای وحدت و انسجام تلاش کنند و مطالبه بحق نیروهای انقلاب را بی‌پاسخ نگذارند و مانع تشکیل «دولت سوم روحانی» شوند و ان شاءالله پس از پیروزی هریک از ایشان، تلاش کنند بر مدار حق و دفاع از حقوق مردم بایستند و همکاران خود را طبق فرمایش رهبر معظم انقلاب از عناصر معتقد به آرمان‌های انقلاب و افراد پاک‌دست انتخاب کنند.» اما گویا نه کسی شبیه به رئیسی بود که بتواند اجماع میان آنها را برقرار کند و نه آرای یکی از دو نامزد در نظرسنجی‌ها ملاک خوبی برای پذیرش. زاکانی در این بیانیه از هیچکدام از دو نامزد انقلابی حمایت نکرد و به جملاتی درباره ضرورت کناره‌گیری برای ممانعت از اسقرار دولتی شبیه به دولت روحانی بسنده کرد، موضوعی که در اظهارات قاضی‌زاده هاشمی هم شنیده می‌شد.
نقد جلیلی از درون دولت سیزدهم
“قاضی‌زاده هاشمی” بعد از انصراف در بیانیه‌ای اعلام کرد: «علی‌رغم آنکه تا آخرین لحظه برای حضور در انتخابات مصمم و جدی بودم، اما مصالح کلان ملی را مدنظر قرار داده و به منظور حفظ انسجام نیروهای انقلاب و در پاسخ به درخواست مکتوب شورای عالی اجماع نیروهای انقلاب و برخی از علمای اعلام و دلسوزان، انصراف خود را از نامزدی چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری اعلام می‌دارم. اجماع در جبهه انقلاب را برای نیل به اهداف ذکر شده که همان ادامه راه شهید رئیسی عزیز است، امری لازم و ضروری می‌بینم و امیدوارم با کمک سایرین، اجماع در جبهه نیروهای انقلاب محقق شود.» روز پنجشنبه سایت انتخاب ویدئویی را از یک نشست خبری بارگذاری کرده بود که قاضی‌زاده هاشمی در آن نشست بنا بر انتقاد از جلیلی گذاشته و گفته بود: «کسی که شهید رئیسی را آزار می‌داد و عقاید او را قبول نداشت الان نمی‌تواند بگوید امتداد دولت رئیسی است. » البته گفته شد او بعد از انصراف ستادهایش را برای جلیلی فعال کرد و حضور منصوری و برخی از اعضای دولت سیزدهم در ستادهای جلیلی نشان داد که موضوع «شبیه بودن به رئیسی نبوده»، بلکه حفظ نیروهای دولتی سیزدهم و بافت سیاسی جناح تندرو در ادامه دولت آینده مهمترین بخش رقبات درون‌گروهی محسوب می‌شد. با این وجود شکاف در درون دولت نیز همانگونه که در معرفی اسماعیلی وزیر ارشاد برای نامزدی از طرف دولت دیده شد، ادامه دارد. قاضی زاده هاشمی بعد از کناره‌گیری اخبار منتشر شده از اینکه او به نفع جلیلی کناره‌گیری کرده را تکذیب کرد. محمد رضا میرشمسی رئیس ستاد قاضی زاده هاشمی بعد از کناره‌گیری اونوشت: «ادامه دولت شهید جمهور، رئیسی عزیز راهبرد دولت مرد، دولت خانواده بود، آقای قاضی زاده به این امید که جبهه انقلاب به نامزد واحد برسند و این راه تداوم یابد انصراف خود را از نامزدی ریاست جمهوری اعلام نمود برهمین اساس ستادهای انتخاباتی ایشان حمایت قاطع خود را از برادر عزیز سعید جلیلی اعلام می‌نماید.» محسن منصوری، رئیس ستاد جلیلی در پاسخ به پیام ستاد قاضی زاده هاشمی نوشت: «از مواضع انقلابی برادر عزیز قاضی زاده در مناظرات و دفاع از عملکرد دولت شهید رئیسی ممنونم، اقدام وحدت بخش ایشان در حافظه جمعی جبهه انقلاب باقی خواهد ماند. از جناب دکتر میرشمسی رئیس ستاد ایشان بابت به میدان آوردن ظرفیت ستادهای قاضی زاده برای دکتر جلیلی تشکر میکنم.»اما قاضی‌زاده هاشمی در اقدامی تعجب‌آوربلافاصله  حرف‌های رئیس ستاد خود و منصوری را تکذیب کرد. بعد از این اعلام نظر،«شمسیان»، عضو ارشد ستاد «جلیلی» با کنایه به امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی نوشت: «دیکتاتوری یعنی اینکه آدم جرات نداشته باشه بگه به نفع کی کنارمیره! اگه یکی هم تو ستادش چیزی بگه، منکوبش میکنن» این شکاف آنقدر جدی است که ممکن است در آینده به انشقاق بزرگ در جبهه اصولگرایی تبدیل شود. بعد از ابراهیم رئیسی اصولگرایان نشان دادند که یک فرمانده کاریزماتیک برای پیشبرد اهدافشان ندارند، موضوعی که چه در حالت استقرار و چه در دولت سایه آنها را با افول بلندمدت در جریان سیاست رو به رو خواهد کرد.