پدر! مادر! ما متهمیم!
حسن دادخواه (فعال مدنی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2450
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


نگاه محفلی به اداره کشور چگونه بن‌بست‌های سیاسی را قوام و دوام می‌بخشد؟

عاجز از «اجماع» اما مدعی «عمق راهبردی»

همدلی| امیدکوشا: مردم ایران در مقابل یک انتخاب مهم قرار گرفته‌اند، چه آنهایی که در جمعیت قهر با صندوق‌ها هستند و چه آنهایی که با نگرشی نزدیک به اصولگرایی در میانه تصمیم قرار دارند.
 دور اول انتخابات را اگر قدرتنمایی اکثریت بدانیم و آمار 60 درصدی عدم مشارکت را به عنوان یک پیام صریح به نظام تصمیم‌گیری کشور فرض کنیم، دور دوم انتخابات می‌تواند قدرتنمایی دوم قاطبه مردم باشد در مقابل رادیکال‌ترین تفکر سیاسی و اقتصادی کشور. بدون تردید بعد از سال 1400 و رویگردانی مردم از صندوق‌های رای که حاصل انحصارگرایی گروه‌های سیاسی محافظه‌کار در کشور بود و از ناحیه کارشکنی‌ها در برجام و ایجاد شرایط نابسامان اقتصادی توانست بخش مهمی از جامعه را مشارکت‌گریز کند، این اولین روزنه تغییر است که پیش پای حدود 40 میلیون ایرانی قرار گرفته. این موضوع هرچند در تردید آرای معترضان به وضع موجود گم شده و رسانه‌های طرفدار اقتدارگرایی و رسانه‌های برانداز خارج کشور به مثابه دو لبه قیچی در یک راستا مردم را زیر بمباران ناامیدی قرار داده‌اند، اما دور اول انتخابات گشایشی در تغییر نگرش‌ها ایجاد کرد.
این روزها مردم در کوچه و بازار بیشتر از انتخابات حرف می‌زنند، بیشتر درباره تغییر و احساس خطر سخن می‌گویند. به عبارتی عمق دو نگرش «اصلاحات منطقی بر اساس اصول» و « اقتدارگرایی عاجز از اجماع » در میدان گزینش قرار گرفته، موضوعی که در نظرسنجی‌های دور اول سطحی‌تر از آنچه بود که دریافت می‌شد. نگاه میدانی در سطح شهر و گفت و شنودهای مردمی نشان می‌دهد تاحدود زیادی دو قطبی پزشکیان- جلیلی حواس‌ها را به خود جلب کرده و متارکه‌کنندگان با صندوق بیش از دور اول خطر حضور نگاه‌های بسته را درک کرده‌اند. البته این نگاه و مخاطراتی که از این سو برای مردم ایجاد شده نشانه‌های بارزی از خود دارد که می‌تواند مورد تحلیل جدی قرار بگیرد.
دولت رئیسی زیر سایه محفل جلیلی
یکی از مهمترین مخاطرات محفل نواصولگرایی در جمع چند نفره “سعید جلیلی” که با افرادی چون حمید رسایی، امیرحسین ثابتی، نصرالله پژمانفر و تندروهای اطرافشان پیداست، سر ناسازگار سیاسی آنان است که هرگونه اجماع و وحدت را نه در مردم که در درون خود نیز برنمی‌تابند. اختلافات عمیق در درون جبهه پایداری که به انشعاب آنها در مجلس نیز ختم شد و مجتبی ذالنوری را در مقابل قالیباف مقهور مستقلین و میانه‌روها کرد یکی از شواهد تازه از محفلی بودن این نگرش است. آنها در انتخابات 1402 برای مجلس دوازدهم نیز پاجوش‌هایی شدند که در مقابل چنارها ایستادند و به اجماع نرسیدند، همانگونه که در انتخابات دور اول ریاست‌جمهوری حتی نتوانستند تندترین بخش اصولگرایی، علیرضا زاکانی، را همراه خود کنند. ماجرای اجماع آنها چنان پیش رفت که امیرحسین قاضی‌زاده در یک نشست خبری بنا را بر انتقاد آنها گذاشت و مضمون کارشکنی آنها در دولت رئیسی را کوک کرد. موضوعی که حتی احیای برجام یا مذاکرات رفع تحریم‌ها را ،به گفته رنجبران مجری سابق صدا و سیما، پای امضای آخر در دقیقه 90 متوقف کرد. می‌گویند دولت سایه از چنان نفوذی در دولت رئیسی برخوردار بود که اغلب تندروی‌ها و کارشکنی‌ها در بهبود وضعیت سیاست و اقتصاد با نظر آنها یا وتو می‌شد یا به ریل جدیدی می‌افتاد. بنابراین ناتوانی این طیف از اجماع به دلیل اقتدارگرایی محفلی و تئوری‌های مورد پسند چند نفره مهمترین مخاطره‌ای است که اکثریت مردم را تهدید می‌کند.
عاجز از اجماع در درون
ادبیات و گفتمان طیف جلیلی و اطرافیانش همانقدر که در اجماع با شرکای سیاسی ناتوان و عاجز است، اما شباهت معنایی و محتوایی خاصی دارد. در دور اول انتخابات تنش میان پزشکیان و زاکانی درباره پوششی بودن او در جبهه انقلابیون او را برافروخت و وادار به پاسخگویی کرد. پزشکیان در پاسخ به انتقادها و تخریب‌های زاکانی به این جمله بسنده کرد: «تا آخر می‎‌مونی دیگه؟ » اما زاکانی در پاسخ به این سوال از موضع بالا و اقتدارگرایانه گفت: «می‌مانم و نمی‌گذارم شما رئیس‌جمهور شوی.» در همین حال بعد از شمارش آرای دور اول و شکست تلخ قالیباف در این دوره مانند دوره‌های قبل، او نیز دربیانیه حمایت خود از جلیلی با ادبیات مشایه اعلام کرد، اجازه نمی‌دهیم اطرافیان پزشکیان اداره کشور را به دست بگیرند. این گفتمان که بودن در راس امور را سهمیه اصولگرایان می‌دانند و بدون در نظر گرفتن رای خاموش 60 درصدی بنا را بر اقتدارگرایی و انحصارطلبی گذاشته‌اند، در صورت تمدید حضورشان در مسند قدرت چه عاقبتی را برای مردم رقم خواهند زد؟
شنبه شب رئیس ستاد پزشکیان در پاسخ به اقتدارگراها و تمامیت‌خواهان واکنش نشان و گفت: «این راه و رسم اداره کشور نیست. تو چه کاره‌ای که نگذاری؟ وقتی مردم حق انتخاب دارند، تو یک رأی هستی. نمی‌گذارم، به معنای گردن کلفتی و توهین به مردم است.»
عبدالعلی‌زاده افزود:« اصلاحات جرمش چیست؟! اصلاحات با افتخار از دولت‌ آقای خاتمی شروع شد و هشت سال بهترين دولت‌ بعد از انقلاب است نظر اقتصادی و سیاسی بود. اینها می‌ترسند اصلاح‌طلبان پاکدستی و پاکدامنی و کارآمدی را بياورند. دولت‌ روحانی آبرومندانه برجامی تهيه کرد که برد - برد بود. شما با نامردی برجام را در چاه انداختید تا بگویید مقصر روحانی است.»
 او با اشاره تعلل و کارشکنی‌های صورت گرفته در سیاست خارجی گفت: « شما نمی‌توانید برجام را برگردانید و جرأت و جسارت مذاکره با خارجی‌ها را ندارید. به چه حقی منافع ملی ایران را له می‌کنید تا در قدرت‌ بمانید.»
ضعف‌هایی که خودشان هم پذیرفته‌اند
با این حال سوال این است که اصولگرایانی که در یک انتخابات کاملا یکسویه با چهار نامزد مدافع وضع موجود نتوانستند با یکدیگربه اجماع در دور اول برسند می‌توانند در آینده کشور جریان خود را به سود مردم داوری کنند؟ این سوال پاسخ‌های متعددی دارد، اما شنیدن آن از زبان یکی از کسانی که نزدیکی بیشتری با آنها دارد جذاب و خواندنی‌تراست.
“منصور حقیقت‌پور” فعال سیاسی اصولگرا، درباره عدم پیروزی اصولگرایان در شرایط کاهش مشارکت گفت: «وقتی اصولگرایان با هم نمی‌توانند تفاهم کنند، چگونه می‌خواهند با مردم تفاهم کنند؟ این‌ها در مجلس هم باختند. تندرو‌ها با این سبک نگاه به جامعه و غروری که آن‌ها را گرفته، نمی‌توانند کار موفق کنند. نه ریاست مجلس و نه ریاست جمهوری دست تندرو‌ها را نگرفت. این‌ها کلاً 35 نفر درمجلس آدم دارند. این تفکر به آخر خود رسیده است. ما باید شاهد ظهور جریانات عقلایی و منطقی و اصولی و معتدل در داخل کشورباشیم. یک نمونه از این جریان، مستقلین مجلس است.» بدون تردید پیروزی جلیلی و همراهانش در انتخابات به رغم ادعای آنها بر عمق راهبردی تئوری‌هایشان، آغاز افتراق و شکاف میان جریان‌های سیاسی و مردم خواهد بود، نکته‌ای که در ابعاد و زوایای مختلف آسیب‌های جدی به زندگی مردم خواهد زد.