فرصت‌ها و چالش‌های فردای انتخابات
بهاء الدین بازرگانی گیلانی (تحلیل‌گر سیاسی)
۱- صفحه اول

۲- سیاست

۳- اقتصاد

۴- جامعه
۵- ویژه شهرستان
۶- فرهنگ و هنر
۷- ورزش
۸- صفحه آخر

2449
جهت اشتراک در روزنامه همدلی ایمیل خود را ثبت فرمائید


انتخابات و سمت و سو‌‌های آرای خاکستری

دکتر صلاح‌الدین هرسنی (کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی)

 ترکیب (5+1) نامزد‌‌های انتخاباتی ریاست جمهوری هشتم تیر نشان می‌دهد که این نامزد‌ها قرار است کدام جریان‌‌های سیاسی را نمایندگی کنند؟ بسیار روشن است که 4 نامزد انتخاباتی مانند: محمد باقرقالیباف،علیرضا زاکانی، مصطفی پورمحمدی، امیر حسین قاضی زاده هاشمی متعلق به جریان نو اصول‌گرایی و اصولگرایی هستند که طبیعی است بتوانند آرای برخی از طرفداران نه همه این جریان‌‌های سیاسی را به سوی سبد رای خود هدایت کنند.
در این بین “سعید جلیلی” همانگونه که از سابقه و عملکرد سیاسی اش پیداست، نامزدی است که جریان جبهه پایداری یا همان جریان اصولگرایی رادیکال را نمایندگی می‌کند و بسیار هم پیداست که او مستظهر به حمایت این جریان سیاسی در انتخابات پیش رو باشد. تنها نامزد اصلاح‌طلبان “مسعود پزشکیان” است که در عصر یکدست سازی قدرت قرار است که با حمایت معنا‌دار و هدفمند جریان اصلاح طلبی سکان‌دار هدایت قوه مجریه در پاستور باشد.
با توجه به مشخص بودن آرای چهار جریان نو اصول‌گرایی، اصول گرایی،پایداری و اصلاح‌طلبی، آرای دیگری نیز در بطن و متن جامعه جاری است که می‌توان آنها را آرای خاکستری نامید. در ادبیات و جامعه شناسی سیاسی، آرای خاکستری به آرایی گفته می‌شود که رای دهندگان نمی‌دانند که به چه کسی در انتخابات رای دهند؟ البته آرای خاکستری در سپهر وقت سیاست امروزی ایران را می‌توان در سه زمره و مقوله، دسته بندی کرد: دسته اول به کسانی است که معتقد به ایده تحریم انتخابات هستند و مخالف با کلیت نظام سیاسی هستند. این دسته ممکن است در واپسین روز‌ها و خیزش امواج انتخاباتی و متاثر از (فرهنگ سیاسی تبعی) راضی به دادن رای برای انتخاب گزینه و نامزد مطلوب خود در انتخابات شوند.
 دسته دوم به کسانی است که در میان دو گزینه مشارکت انتخاباتی یعنی دادن و ندادن رای مردد مانده‌اند. سرنوشت و تکلیف این دست از رای دهندگان نیز شبیه همان دسته اول رای دهندگان است که ممکن تحت تاثیر موج‌‌های واپسین انتخاباتی به پای صندوق رای روند. اما سومین دسته مربوط به کسانی است که تمایل آنها به مشارکت در انتخابات بسیار بالاست، اما گزینه مطلوب آنها در لیست‌‌های نامزد‌‌های انتخاباتی نیست و گزینه آنها نتوانست که از سد بزرگی چون شورای نگهبان و نظارت استصوابی بگذرد. با توجه به این دسته بندی، اگر چه نمی‌توان به مشارکت دسته اول و دوم آرای خاکستری به جهت شرایط اجتماعی و سیاسی امروز ایران در انتخابات پیش رو امیدوار بود، اما به نظر می‌رسد که می‌توان انتظار داشت که دسته سوم مربوط به آرای خاکستری در انتخابات پیش رو شرکت داشته باشند.
از نظر نشانه شناسی و با استناد به مجموعه‌‌‌‌ای قراین و نشانگان پیداست که دسته سوم آرای خاکستری مربوط به “محمود احمدی نژاد” است که با وجود همه لغزش‌ها و به رغم وجاهت و جایگاه پوپولیستی و محبوبیت در میان اقشار زیرین جامعه یا همان (پا برهنگان) بزرگترین غایب این انتخابات است و با توجه به روند‌‌های جاری اگر چه ممکن است او بتواند از سد (یاجوج و ماجوج) اسکندر آنهم زیر لوای ادبیات پوپولیستی عبور کند، اما نمی‌تواند برای همیشه از سد شورای نگهبان بگذرد. به ویژه آن که حاکمیت و نظام سیاسی در باره احمدی نژاد به این نتیجه رسیده است که او درس عبرتی است که هیچ‌گاه نباید فراموش گردد. واقعیت غیر قابل انکار این است که از میان 5 نامزد انتخاباتی انتخابات هشتم تیر که جریان نواصول گرایی و اصول گرایی را نمایندگی می‌کنند، هیچ‌کدام واجد محبوبیت و مقبولیت احمدی نژاد در نزد اقشار زیرین جامعه نیستند. تنها نامزد مقبول و مورد اعتماد و مطمئن این انتخابات مسعود پزشکیان است. بنابراین میزان و حجم بزرگ از آرای حامیان احمدی نژاد در این انتخابات می‌تواند به سبد رای پزشکیان سر ریز و روانه شود و همین کمک می‌کند تا سمت و سو‌‌های آرای خاکستری مشخص شود. منطق قوت گرفتن این گمانه ریشه در کنش‌ها و الگو‌‌های رفتاری پزشکیان دارد؛ اول آنکه، پزشکیان صریح اللهجه و رُک سخن می‌گوید و برای برهنه و آشکار کردن حقایق و واقعیت در محاجه با رقبا ابایی ندارد.
دوم آنکه، پزشکیان پوپولیست و عوام فریب نیست و ضمن گوش سپردن به پند طبیبان و ادیبان خود را شیدایی و ذوب در قدرت نشان نداد و میزان را رای ملت دانسته است و صریحا اعلام داشته است که این مردم هستند که باید انتخاب کنند و مردم نیز سره را از ناسره تشخیص داده و می‌دهند.
سوم آنکه، پزشکیان همچون قصه گوي گرم دهاني است که می‌داند که افسار سخن را برای در آچمز قرار دادن رقیب به کدام سو و جانب بگرداند و لهن صمیمی و صداقت و سادگی و شیرینی لهجه ترکی او نیز به گونه‌‌‌‌ای است که مخاطب را در انتظار دانستن ادامه سخنان مشتاق نگه دارد. چهارم آنکه، صبوری، قدرت تساهل و تسامح و خویشتن داری او در برابر طعن حریفان مدعی در مناظرات قابل تحسین بوده است و هیچ‌گاه مانند پوپولیست‌‌های سپهر وقت حاضر سیاست ایران نخواست که ماجراها را به گونه‌‌‌‌ای آب و تاب دهد و به هم ببافد که بخواهد کام رقیبان را به واسطه نا فرهیختگی مدنی شیرین کند.

پنجم آنکه، منویات و افق برنامه‌‌های او نیز این‌گونه نشان می‌دهد که او برای خدمت و در انداختن (طرحی نو) آمده است و قرار است همچون طبیبی درد آشنا، برای درد‌‌های آشکار و پنهان روزگاران اخیر ایران هر چند دیریاب و دیر هنگام نسخه بپیچد.
ششم آنکه، پزشکیان آنچنانکه تا به این جای کار در مناظرات انتخاباتی نشان داده است، نه در کسوت یک پوپولیست و مردم فریب، از ادبیات عامه پسند استفاده کرده و همواره از عدالت و برابری و پایان دادن به بد اخلاقی،بی رسمی‌ها و نامرادی‌‌های سخن گفته و رقیبان را به آشتی و سازش برای آبادانی و ساختن کشور دعوت کرده است. همین خصایل و ویژگی‌ها کمک کرده است که سخنان و افق برنامه‌‌های پزشکیان در نزد افکار عمومی باور پذیر شود.
حال باید دید که آیا در پرتو یک عقلانیت و هوشمندی هدفمند، جریان اصلاح طلبی می‌تواند با هدایت آرای خاکستری به سبد رای پزشکیان، کلید فتح پاستور را از فردای هشتم تیر در اختیار گیرند و آغاز گر طرح جدیدی برای آوار برداری از خرابی‌‌های کشور باشند؟ خرابی‌‌‌هایی که تاکنون هیچ‌کس مسئولیتش را بر عهده نگرفته است. شواهد نشان می‌دهند که ورود پزشکیان به پاستور آنگونه که به نظر می‌رسد، زیاد دشوار،امر محال و نشدنی نیست و نور به زودی و خیلی نزدیک از روزنه‌‌‌‌ای که باید، خواهد تابید.