پاسداری از حق انتخاب
علی مندنیپور (فعال فرهنگی)پاسداری از حق انتخاب
علی مندنیپور (فعال فرهنگی)
راست و دروغ در فضای حقیقی و مجازی سخت درهم گره خوردهاند و تشخیص سَره از ناسَره چندان کار راحتی نیست، توگویی دروغ پیراهن راست را بر تن کرده و در جلو چشمان بهت زدهات در هیبتی حق بهجانب وبا آرامش خیال راه میرود! و به ریش همگان میخندد و از دست من وتو چیزی جز سر دادن، آه و ناله و افسوس به روالِ همیشگی ساخته نیست!
شنیدن حرفهای تکراری و غلّو آمیز از دهان کسانی که سالها درچرخه مدیریّت این کشور در جایگاههای بالا دستی قرار داشته ودارند و آسمان و ریسمان میبافند و مدّعی هدایت کشتی طوفان زده کشور به ساحل نجاتاند، از صدا و سیمای انحصاری آتش بجانت میاندازد و از آن مصیبت بارتر رفتار و گفتار تنی چند از نامزدهاست که با برنامهریزی قبلی و در جایگاه نیروی پوششی در این جمع قرار گرفتهاند. یکی با اعتماد به نفس باورنکردنی با تو از خدمات خود و دولتی میگوید که در تمام شاخصهها نمره قبولی ندارد و آن دیگری از توزیع گوشت قرمز در درب منزل شهروندان دادسخن سر میدهد و از تدارکِ ۲۰ گرم طلای ناب در سال برای هر خانوار ایرانی! طُرفه آنکه همگان دانند و دانیم ،حضور این “علّامههای دَهر”! و “شیفتگان خدمت”! در جمع حاضر با هدف سهم خواهی ازگوشت این گوسفندِ قربانی و تایید صلاحیّت و دست چین کردن اینان نیز از دیدِ افکار عمومی در قالب یارِ پوششی و کمکی بوده است و بس ،چرا که به رسم معمول پس از انجام ماموریّت محوّله صحنه “رقابت” را به نفع هم پیمانان ترک خواهند کرد!
بر این باورم این بارانتخاب نه میان بد وبدتر،که با هدف نجات کشور است و نمیتوان بیتفاوت از آن گذشت. یک رای دارم، برايش ارزش و اعتباربسیار قائلم. هرگز نقش و جايگاهش را سبك نشمُرده و بر سرِ آن با معاملهگران به معامله ننشسته ام ،چه،آن را نماد اراده آزاد خود دانسته و سرنوشت خود و هم میهنانم را در گرو همین آراء میبینم. رای من يعنی همه داشتههايم و رای ما يعنی همه داشتههايمان. آن راپاس داشته ،ارج گذاشته، به دقّت از آن پاسداری وصيانت نموده و جز در راستای مصالح و منافع کشور از آن بهره نگیریم. تردیدی ندارم تا رسیدن به یک جامعه عدالت محور و حقّ مدار راه درازی در پیش داریم .
خوب میدانم و میدانید،از دیگ “سیاست” آن هم با تعبیر و تفسیری که برخی “اصحاب قدرت” این مرز و بوم از آن داشته و دارند، به این زودی آبی برای این “ملّت” گرم نخواهد شد! و جا داردمسیر پیش رو را با دقت و به تدریج پیمود. خوب میدانیم که راه نجات کشور و رسیدن به آزادی و استقلال و آبادی همانا در پرهیز از گروهگرایی، باند بازی، دوست پروری، حامی پروری و قومگرایی تحقق خواهد یافت و بس. هیچ برنامهای ولو با رعایت تمامی استانداردها بدون برداشتن این موانع و دست اندازهای خود ساخته رَه بجایی نخواهد برد!
و این را همخوب میدانم که معجزهای در کار نیست و هیچکس در این شرائط وانفسا با این همه مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و این همه بهم ریختگی و مانع سازیهای آنچنانی قادر به ایفای نقش دلخواه نخواهد بود. رواست سطح توقعاتمان را کمکرده و راه پر پیچ و خم وخطرناک پیش رو را چنانچه ایجاب مینماید با همدلی، هماهنگی وبادرایت پیموده ودست پُربه مقصد برسیم. بهیاد داشته باشیم ، در سیاست آن هم از جنس ایرانی آن “رابین هودها” زود قربانی میشوند!
روزها با خود کلنجار رفتم و آخرسر به این نتیجه رسیدم که انسانم و مسئول. به خود نهیب دادم، بگذار حال که از “سیاست” و “ بازی بازیگرانِ سیاسی” در گذرِ این سالها طرفی نبسته و از تئوری پردازیهای بیمایه و وعدههای بدون پشتوانه شان خسته شدهایم، این بار رای خود را باهدف فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان و بهنام شخصیّتی مردمی، پاکدست، صادق، امانتدار و چنانچه پیشینه زندگیاش نشان میدهد عملگرا و از همه مهمتر اخلاقمدار به صندوق بیندازم، باشد که با همگامی با دیگر هم میهنان پس از سالها انتظار در کارمردم گشایشی حاصل آید. براین باورم امروزِ روز جامعه ما با توّجه به سیلِ ویرانگر آسیبهای اجتماعی به تَبَع شرائط بسیار بد اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ناشی از ضعف مدیریّت بیش از هر زمان دیگری به زنده کردن “اخلاق”، “صداقت و یکرنگی” و “شجاعت” نیاز دارد. گرچه امیّد آنچنانی به بهبود وضع موجود در کوتاه مدّت نمیرود، اما ناامیّد هم نیستم وبه جدّ معتقدم در صورتیکه نامزد موردِ نظر (جناب دکتر پزشکیان) باحمایت همه جانبه و مسئولانه مردم دراین رقابت پیروز و در جایگاه ریاست جمهوری قرار گیرد، با عنایت به پیشینه درخشان زندگی حرفهای، تحصیلی و خانوادگیاش، بهشرط وفای به عهد و صد البتّه باچاشنی شجاعت و تدبیر و تحمل هزینه سنگین معنوی آنگونه که به شهروندان قول داده است، قادرخواهد بود، دراین فضای “سیاست زده “ و “ غبار آلود” دست کم به بخشی از تعّهدات خود در قبال مردمِ جامه عمل بپوشاند که در موقعیّت کنونی کشور جرقه امیّدی است در تاریکی و قدمی است رو به جلو که میتواند، درهای دیگری را در آیندهای نزدیک بر روی شهروندان بگشاید.
کلام آخر آنکه؛ تجربه تاریخ این مرز وبوم حکایت از آن دارد؛ تا بوده و نبوده در رویارویی نابرابر “صداقت” با “بیصداقتی”، مردم این سرزمین همیشه درصفِ صداقت و یکرنگی ایستادهاند و این بار نیز... .