جویبارهای جاری جوانی
محمدعلی نویدی (استاد دانشگاه)در شاکله و ساختار اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و علمی – آموزشی جوامع مختلف، نسل نوجوان و جوان «نسل z» جان و جوهر و ستبر و ستون و پی و پایه میباشد. جویبارهای جاری جوانی همانند رودخانههای طبیعی هستند که جهان زیست آدمی را ترو تازه و زیبا و زیبنده نگه میدارند؛ وقتی جویهای کوچک و باریک بهم متصل شوند و پیوستگی ایجاد نمایند، جویبارها جان میگیرند و جاری میشوند. مَثَل نسل جوان و جاری شدن زندگی همانند آن جویها و تشکیل رودخانههاست.هر گاه نوجوانان و جوانان یک کشور،جویا و کوشا و پویا باشند،روح و جان تازه و با طراوت در بستر و زمینه زندگی جاری و ساری میشود و زندگانی سرسبز و زیبا و خرم میگردد. مثل، یک باغ پر ثمر و پر اثر.با این مقدمه وضعیت و حالت جوانان یک جامعه را میتوان به دو قسم منقسم کرد:۱- حالت و وضعیت با طراوت و شادابی. و ۲- حالت و وضعیت خشکیده و پژمرده.
در وضعیت و موقعیت طراوت و شادابی، نوجوانان و جوانان یک کشور و جامعه، همواره به ساختارهای زندگی جان تازه میبخشند و در چنین حالتی، جوانان و نسل جدید، اصل سرمایه اجتماعی و ملی هستند نه سربار و سنگینی اجتماعی. گویی، در حالت طراوت از هستی و جان و جسم جوانان تازگی میتراود و در بستر زندگی اجتماعی جاری میشود و آثار و اثمار تازه به ارمغان میآورد.جوانان با طراوت موجب شادابی و زیبایی و سامان و رونق هر جامعهای هستند.گواه و دلیل این قاعده را در طول و عرض تاریخ ایران و جهان میتوان ملاحظه و مشاهده کرد. منبع و منشأ سرزندگی جوهر جوانی ست.جوانان همانند دانههای روغنی تازه و سرشار هستند که به سطوح و مراتب مختلف زندگی انسانی نیرو میرسانند.چون جوانی با جوشش و کوشش افزونتر قرین و قریب است.جامعهای که به جوانان خود میدان و آزادی دهد،بی تردید جامعه موفق و سرزنده است. ۲- حالت خشکیده و ترکیده.چنین وضعیتی، وضعیت زار و نزار و لاغر و نحیف جوانان و نسل زد است. جامعه خشکیده مشخصات و مختصات ویژهای دارد که ریشه و تبار در افسردگی و پژمردگی و بی حالی و بی خیالی جوانان آن جامعه دارد. آیا از دانهها و هستههای معیوب و آفت زده میتوان انتظار استخراج روغن سالم و وافر داشت؟آیا از جوانان غمین و پژمرده و منفعل و منزوی میتوان انتظار فعالیت و تازگی آوری داشت؟آیا از نسل ستمدیده و در فقر و فلاکت فلج شده، می توان توقع تفکر و تولید و جوشش و کوشش داشت؟آری، جوانی که قدرت اندیشیدن و تفکر و جوشش و کوشش نداشته باشد، هرگز نمیتواند به پیشرفت و توسعه کشور و ملت خود یاری برساند؛ آن جوان خشکیده، دیگر سرمایه نیست، بلکه سربار است!آن جوان یا به فرار از قفس ستمگران فکر میکند یا به انفعال و انزوای ابدی.
سرچشمه و منشأ یک زندگی خوب و بانشاط از طریق فعالیت خردمندانه و کوشش عاقلانه و شکوفایی و بالندگی هوشمندانه حاصل آمدنی و محقق شدنی است.جامعه و حاکمانی که نمیتوانند به نشاط و شادابی و فعالیت جوانان کمکی بکنند،جا دارد گفته شود، «بکناری بکشید تا آفتاب توسعه بر جوانان بتابد.»روحیه جوانی با امید و امیدواری و آزادی و عدالت و آینده داری نسبت دارد.آفتاب همیشه بر یک منوال نمیتابد و زمین همواره بر یک شیوه نمیچرخد، بهار زندگی نسلها و عصرها، به نشاط و شادابی و فعالیت و جوشش جوانان بستگی دارد.اگر جوانان جامعه ناامید و فاقد آینده باشند،رودخانه زندگی در اندک زمانی میخشکد.