اهداف و پیامدهای پمپاژ اتباع افغانستان به ایران
رامین فخاری ( تحلیلگر سیاسی)اهداف و پیامدهای پمپاژ اتباع افغانستان به ایران
رامین فخاری ( تحلیلگر سیاسی)
در هفته گذشته اظهارنظرهای مختلفی دررابطه با هجوم اتباع افغان به داخل ایران منتشر شدهو فضای مجازی میدان بحث و جدال بر سر حضور اتباع افغان در ایران بودهاست. در این نوشته قصد داریم به بررسی این مسئله بپردازیم که از دیدگاه طالبان، پمپاژشدن اتباع افغان به داخل ایران چه اثراتی دارد:
1- کاهش هزینهها در افغانستان: همانطور میدانید پساز روی کار آمدن طالبان بنا به دلایل تحریمهای بینالمللی و قطعشدن کمکهای بشردوستانه اقتصاد افغانستان با چالشهای مختلفی مواجه بودهاست. حال در برخی از آمارها گفته میشود که تا 9میلیون افغان به مهاجرت کردهاند که بخشی از آنان به ایران آمدهاند، و حتی اگر آمار واقعبینانه را شش میلیون افغان در نظر بگیریم که بیشتر از نصف آنها در طی سالهای اخیر وارد خاک ایران شدند، خود این مسئله نیز تا میزانی از هزینهها را برای دولت طالبان کاهش میدهد،اما اگر آمار بدبینانه یعنی نه میلیون را مد نظر قرار بدهیم،این جمعیت معادل یک چهارم جمعیت چهل میلیونی افغانستان است،به این مفهوم که رقمی بین یک هشتم تا یک چهارم از هزینهها از دوش طالبان برداشته خواهد شد.
2_ ارسال پول به افغانستان توسط اتباع افغان: بخش زیادی از اتباع افغان که وارد خاک ایران شدند عملاً نیروی کار هستند و بهدنبال کار وارد ایران شدند. بااینوجود خانوادههای آنها در افغانستان به سر میبرند و این مسئله بدیهی است که با حضور این نیروی کار در ایران بخشی از درآمد آنها به افغانستان ارسال خواهد شد. خود این مسئله نیز باتوجهبه مشکلات عدیده طالبان در زمینه اقتصادی میتواند بخش کوچکی از هزینههای خانوارهای افغانستان را تأمین کند.
3_ کاهش جمعیت هزارهها و تاجیکها و شیعیان: هرچند در میان مهاجران به ایران ازسوی افغانستان پشتون زبانها نیز وجود دارند؛ اما بخش اعظمی از آنها هزاره و تاجیک هستند و علاوهبر دلایل اقتصادی بنا به دلایلی از افغانستان فرار کردهاند. با اینوجود این مثل یک مزیت برای طالبان محسوب میشود؛ زیرا عملاً از دست برخی از اتباع خود که در آینده میتواند نقش اپوزیسیون را ایفا کنند، خلاص شدهاست. موضوع دیگر در رابطه با این مساله این است که بخش اعظم این جمعیت جوانان افغان هستند که میتوانند بطور فعال علیه طالبان نقش ایفا کنند.
4_ زمینهسازی برای تغییرات جمعیتی در افغانستان: این بند نیز به پاراگراف قبلی ارتباط دارد و با خروج بخشی از شیعیان و هزارهها از افغانستان، دولت طالبان میتواند مهاجرتهای درون سرزمینی را گسترش دهد و پشتونها را به نقاط مرکزی افغانستان که هزارهها و تاجیکها در آن به سر میبردند مهاجرت بدهد و تغییرات سرزمینی و جمعیتی را در این کشور شکل بدهد. 5_ استفاده از اتباع افغانی بهعنوان اهرم فشار در ایران: باید به این موضوع اشاره کرد که هرچند بخش اعظمی از مهاجرین به ایران شیعه هزارهها و تاجیکها هستند اما بخشی از آنها نیز پشتون هستند و این مثل خارج از تصور است که همه مهاجرین افغانی به ایران مخالف طالبان باشند و بدیهی است که بخشی از این مهاجرین میتوانند بهعنوان اهرم فشار و حتی در آینده بهعنوان ابزارهای جمعآوری اطلاعات برای طالبان بهکار گرفته شوند.
6_ خطر تغییرات جمعیتی در ایران: درصورتیکه بافت جمعیتی ایران در آینده بهواسطه مهاجرتهای انبوه افغانها تغییر کند و دیاسپورای افغان به بافت جمعیتی ایران الحاق شود، این مسئله از نظر سیاسی و امنیتی برای ایران بسیار خطرناک است؛ طالبان میتواند بهوسیلهٔ این بافت جمعیتی بخشی از سیاستهای خود را در ایران بهپیش ببرد.
7_ بخشی از انرژی ایران: حضور اتباع افغان در ایران بهطور افسارگسیخته و هزینههای حضور آنها در ایران شامل همه هزینهها ازجمله هزینههای اقتصادی تأمین آب فضا هزینههای تأمین امنیت در ایران و سایر موارد میتواند بخشی از انرژی ایران را به تحلیل ببرد و ایران را از جهاتی تضعیف کند که خود این مسئله نیز عملاً به نفع افغانستان و پاکستان در منطقه است.
8_افزایش نارضایتی در ایران: باید به این موضوع اشاره کرد که حضور افسارگسیخته کارگران افغان در ایران منجر به افزایش قیمت مسکن، اجارهبها و کاهش اشتغال در ایران خواهد شد و عملاً منجر به کاهش دستمزد نیروی کار ایرانی نیز خواهد شد. خود این مسئله نیز میتواند به نارضایتیها در داخل ایران دامن بزند و این مسئله نیز میتواند بخشی از انرژی ایران را به تحلیل ببرد. این امر نیز از دیدگاه سیاسی به نفع طالبان است. حال باید دو گزاره را دررابطهبا برخی از ادعاهای مطرحشده در طی روزهای گذشته و بهطورکلی مطرح کرد:
1_ برخی انتقادات دررابطه با حضور افغانها در ایران را پروژه اسرائیلی مطرح کردهاند، حال باید از این اشخاص پرسید که خود اسرائیل به چه شکل تشکیل شدهاست؟ پاسخ این سؤال یعنی مهاجرت بخشی از مردم جهان به یک سرزمین دیگر خود پاسخ این مدعا است. مورد دوم دررابطه با این مسئله این است که این اشخاص باید به این سؤال پاسخ بدهند که درصورتیکه بخش عظیمی از جمعیت افغانستان به سمت ایران سرازیر شود نیز این مسئله یک پروژه است یا خیر؟ همچنین باید به این موضوع اشاره کرد انتقادات دراینرابطه در راستای کنترل سیل هجوم افغانها به ایران و ساماندهی است و به مفهوم کلی طرد اتباع افغانی در ایران نیست. 2_ برخی دیگر نیز این موضوع را مطرح میکنند که افغانستان از دیرباز بخشی از ایران بوده است. در پاسخ به این ادعا باید گفت که همه کشورهای همسایه ایران بهجز چند مورد معدود در یک برهه تاریخی جزئی از ایران بودند و این ادعا زمانی میتواند تحقق یابد که سرزمینهای ازدسترفته ایران که قسمتی از آن در خاک افغانستان است به ایران بازگردد.
در پایان باید به این مسئله اشاره کرد که این مقاله صرفاً به جنبههای منفی حضور افسارگسیخته اتباع افغان در ایران پرداخته است که باید به این موضوع اشاره کرد که حضور کنترلشده بخشی از اتباع افغانستان بهعنوان نیرویی نیست که ازنظر اقتصادی برای ایران میتواند مفید باشد؛ اما باتوجهبه مهاجرت افسارگسیخته اتباع افغان به ایران و تأمین هزینههای آنها بر دوش ایران باید دررابطهبا ساماندهی حضور اتباع افغان در ایران تمهیداتی اندیشیده شود.